” توره‌ “؛ کاکه‌ای که به توپ بسته شد  : جاوید فرهاد

بی‌گمان هرکه شنونده‌ی جدی موسیقی شفاهی ( موسیقی محلی ) در افغانستان بوده، از گذشته‌های دور تا اکنون، با آهنگ قشنگ ” توره ” که چندین آوازخوان در فصل‌ها و دهه‌های گوناگون آن را همراه با موسیقی زیبای قطغن زمین ( قدغن زمین = سرزمین ممنوع ) خوانده‌اند، آشنا است.

– اما در واقع این ” توره ” که بود؟

” توره ” مردی از اهالی ” اشکمش ” تخار  بوده که در دلیری، سخاوت و کاکه‌گی در زمان خودش کم‌تر هم‌آورد داشته و در ایثارگری و جوان‌مردی مشهور بوده و همواره به نیازمندان کمک می‌کرده و در عیاری از سرآمدان روزگار بوده‌است.*

ادامه خواندن ” توره‌ “؛ کاکه‌ای که به توپ بسته شد  : جاوید فرهاد

نگاره استاد محمد علی عطار هروی  : غلام فاروق سروش

به سلسله گرامیداشت شخصیت های ملی  وفرهنگی کشور

امروز نگاره  ، خلص سوانح وکارکردهای خوشنویس معاصر کشور، استاد محمد علی عطار هروی ،خوشنویسی که توانایی کتابت بیش از چهل نوع خط را داشت، با شما عزیزان شریک میسازم  یاد آوری از این شخصیت بزرگ فرهنگی در راستای رشد پر بار تاریخ ، فرهنگ ومنافع ملی مردم وکشورما صورت میگیرد.

محمدعلی عطار هروی، فرزند محمد اسماعیل در سال ۱۳۲۸ هجری قمری (۱۲۸۹ ه.ش.) در شهر کهنه هرات در محله خواجه عبدالله مصری به دنیا آمد.

نیاکان او همگی از عالمان دینی روزگار خود بودند، اما پدرش منبر را ترک کرد و به پیشه عطاری و خوشنویسی روی آورد و فرزند خود محمدعلی را نیز در این رشته پرورش داد.عطارهروی آموزش های ابتدایی را در مکتب های سنتی هرات فرا گرفت و سپس نزد پدرش در عطاری به آموزش خوشنویسی پرداخت. آنگونه که خود وی حکایت کرده، اولین استادش در مکتبخانه، آخند ملا محمد رحیم بوده که قلم را به دست وی داده است.

ادامه خواندن نگاره استاد محمد علی عطار هروی  : غلام فاروق سروش

بازیگری چیست؟.. نوشته زبیر پاداش

 

بازیگری چیزی بیش از انتقال رفتارهای روزمره به قلمرو نمایش نیست.

همانطور که زبان شاعرانه از نظر نوع با زبان روزنامه نگاری تفاوتی ندارد، دستمایه ها و تکنیک های بازیگران روی صحنه هم از نظر نوع تفاوتی با رفتارهای ما در برخوردهای عادی و روزمره ندارند. شاید همین مسئله توجیهی برای این باشد که چرا استعاره ی “زندگی همچون صحنه نمایش است” اینقدر رایج و معمول است. هر چه باشد ما در کارهای روزمره خود را کم و بیش به شکل شخصیت های نمایش در می آوریم، صدا، فیزیک بدنی، ژست و لباس هایمان را به کار میگیریم و میان رفتار های ذاتی (“صورتک واقعیمان”) و رفتارهایی در نوسان هستیم که با آنها آگاهانه کنار میآییم تا به شغل مناسب، رفیق خوب، یا قدرت برسیم. مسئله اصلا این است که این شرایط را بر هم زنیم تا به رنگ و بویی غیر نمایشی برسیم، چون شخصیت ما بر اساس روابط اجتماعیمان ارزیابی می شود و به این دلیل ماهیت چنین ارتباطاتی نیاز به این دارد که صورتک به چهره داشته باشیم تا با صورتک های دیگران روبرو شویم، بنابراین نظریه ی ” لی استراسبرگ” مبنی بر اینکه بازیگر صحنه ای نیازی ندارد که ادای یک انسان را در آورد، از یک جنبه کاملا صحیح است: {قدم اول برای انسان شدن، بازیگری است}.

ادامه خواندن بازیگری چیست؟.. نوشته زبیر پاداش

از پنجشیر برخاست, توانایی هنر و محبوبیت اش افغانستان را تسخیر کرد و تابنده گی اش در پردۀ هالیوود نیز بازتاب یافت : معروف قیام

بعضی از چهره های توانمند هنری آنقدر صمیمانه و خودمانی در حافظۀ فعال ما جا باز میکند و تصویر روشنی از خود به جا میگذارد که نوشتن پیرامون شخصیت و کارنامه های او برای دوستدارانش امر زیاد ضروری به نظر نمیرسد, زیرا آنان نه تنها شناخت بیشتری از او دارند,

بلکه میپندارند انگار او فردی از افراد محبوب خانواده و یا وابسته گان نزدیک شان است و همواره با او در ارتباط استند. یکی از این چهره های شهیر, محبوب و بی بدیل سینمای کشور ما جناب سلام سنگی هست. سلام سنگی هنرور چیره دست, آگاه و اندیشمندی است که نام و آثار ارزشمند سینمایی اش زیب بهترین صفحات تاریخ سینمای کشور ما هست و خواهد بود.

ادامه خواندن از پنجشیر برخاست, توانایی هنر و محبوبیت اش افغانستان را تسخیر کرد و تابنده گی اش در پردۀ هالیوود نیز بازتاب یافت : معروف قیام

غلام محی الدین انیس، ژورنالیست ملی و سرمشق روشنگری  : داکتر ناصر اوریا

روز جهانی آزادی مطبوعات – May 03 – د مطبوعاتو د آزادی نړیواله ورځ :

آیا گاهی به ذهن تان خطور نموده که اولین اخبار آزاد و غیردولتی را کی و در چی زمان طبع و نشر کرد؟

جریدهٔ ملی “انیس” اولین اخبار آزاد و غیردولتی بود که به همت غلام محی الدین “انیس” در ۱۵ ثور سال ۱۳۰۶ هجری شمسی در کابل به زیورچاپ آراسته و منتشر شد.

غلام محی الدین انیس مردِ قلم و اندیشه از پیشگامان مطبوعات و ژورنالیزم افغانستان، مؤسس و اولین مدیر مسؤل روزنامهٔ ملی انیس بود. (سال های فعالیت از ۱۳۰۶ الی ۱۳۱۷ هجری شمسی)

خانوادۀ غلام محی الدین انیس از مُقُر ولایت غزنی و منسوب به قوم جمال خیل بود. پدرکلان غلام محی الدین هنگام زمامداری امیر عبدالرحمن خان مجبور به ترک وطن شده و به کشور مصر رفت. جد محی الدین انیس طبیب چشم بود و بعداً پسرش غلام نقشـبند که پدر محی الدین انیس بود، راه پدر را دنبال نموده و داکتر چشم شد.غلام محی الدین انیس در مصر بزرگ شده و در سال ۱۳۰۲ هجری شمسی به تشـویق محمد اسـمعیل مشـهور به افندی که در آن زمان از طرف دولت افغانسـتان برای خریدن ماشـین های طباعتی یا چاپ به مصر رفته بود، به افغانسـتان آمد و مدت دو سـال در مدرسـه سـعیدیه هرات اقامت گزید. نیس که به زبان عربی تسـلط کامل داشـت هنگام اقامتش در هرات به آموزش زبان و ادبیات دری پرداخت.

ادامه خواندن غلام محی الدین انیس، ژورنالیست ملی و سرمشق روشنگری  : داکتر ناصر اوریا

از شمس النهار تا نشريه شريعت  طالبان : میرعبدالواحد سادات

افغانستان در شرق  و اسيا در رديف محدود كشور هاى قرار دارد كه سابقه داشتن مطبوعات ان تا يك و نيم ميرسد 

سوم ماه مى  روز جهانى ازادى مطبوعات است و افغانستان زیر سیطره طالبان و در هشت ماه اخیر بسرعت دراه تهدید و تحدید ازادی مطبوعات سیر مینماید و حسب گذارش منتشره امروز ( ۳۴ ) مرحله سقوط نموده است . 

ریچارد بینت، گزارشگر ویژۀ سازمان ملل متحد در امور حقوق بشر افغانستان در پیام ویدیویی بهمناسبت « روز جهانی آزادی مطبوعات»  در صفحه تویتر خود از خشونت ، تهدید و سانسور در قبال خبرنگاران یاد نموده است . 

بدینترتیب کلام شاعر مصداق حال ما است که : 

ترقیات عالم روبه بالاست 

ما از بالا به پایین می ترقیم 

ادامه خواندن از شمس النهار تا نشريه شريعت  طالبان : میرعبدالواحد سادات

عقاب ؛ شعر شاعر نامور وطن ناصر خسرو بلخی : داکتر ناصر اوریا

«گفتا ز که نالیم؟ از ماست که برماست»

چقدر شبیهٔ حالت میهن ماست

څومره د هیواد حالت ته ورته ده.

جفای فرزندان نااهلِ چپ و راست مقابل مادر میهن در ۴۳ سال اخیر و تشابه سمبولیک آن در شعری از شاعر نامور افغانستان، ناصر خسرو بلخی از ۱۰۰۰ سال قبل.

شرمندگی دنیا و عقبی نصیب تمام خادمان بیگانه و “قهرمانان” تخریب وطن باد که به دستور اجانب ده ها هزار هموطن ما را مقتول و وطن را به ویرانه تبدیل کردند.

د دنیا او عقبی شرمندگی دی د پردیو خادمانو او د هیواد لوټونکو په نصیب شی. 

ناصر اوریا * ۱۵ اپریل ۲۰۲۱ – تکزاس Naser Oria

روزی ز ســر سنـگ عقــابی به هـوا خاست

وانـدر طلــب طـعـمــه پـر و بـال بیـاراست

بـر راستی بـال نظـــر کــرد و چنیـن گفـت:

امــروز هـمـــه روی زمـیــن زیـر پـر ماست

ادامه خواندن عقاب ؛ شعر شاعر نامور وطن ناصر خسرو بلخی : داکتر ناصر اوریا

دشمن رید و رفت : شعر از گرداب

هر که آمد در دیار ما غریبان رید و رفت

بی محابا بر سر ما بینوا کوبید و رفت

تکیه بر بازوی خونخوار جهان داریم هنوز

داد و بیداد غریب را هیچکس نشنید و رفت

ادامه خواندن دشمن رید و رفت : شعر از گرداب

هزاره کیست ؟ چگونه شیعه شد و چرا پیوسته مورد حمله فرار میگیرند؟ : احمد ادریس رحمانی

اکثر مردم افغانستان از نظر جنیتیک یک مخلوطی از مردمان اسیای میانه خاور میانه و هند میباشند و هزاره ها از این امر مستثنا نیستند.  گرچه یک تیوری موجود اینست که انها بازمانده گان نیرو های مغول هستند که بعد از عقب نشینی از باختر درقرن ۱۵ بجا مانده اند اما اکثر تست های جنیتیک که امروزه انجام شده است انها را مخلوطی از مردمان  مغولستان – ترک های اسیای میانه – و ایرانی ها خاور میانه تثبیت میکند. 

ادامه خواندن هزاره کیست ؟ چگونه شیعه شد و چرا پیوسته مورد حمله فرار میگیرند؟ : احمد ادریس رحمانی

مهاجرت افغانان و منافع ایران و پاکستان : نجیب الله ابراهیمی

مهاجرت با تاریخ طولانی از عصر انسان‌های اولیه (نئاندراتال‌ها) تا هجرت پیامبر اسلام از مکه به مدینه در ادوار تاریخ ریشه دارد اما مهاجرت در افغانستان از اواخر قرن بیستم شروع گردید.

در این مقاله تلاش می‌شود، عوامل مهاجرت در افغانستان، نگاه حقوقی و سیاسی جوامع بین‌المللی در مورد مهاجر، و سود برداری ایران و پاکستان از مهاجرین و خسته و بی‌پناه افغانستان بررسی تا مبرهن گردد کشور های دوست اسلامی با مهاجرین چه نوع رفتار داشته و مهاجرین افغان لایق چه نوع برخورد است؟

ادامه خواندن مهاجرت افغانان و منافع ایران و پاکستان : نجیب الله ابراهیمی

اولين وزیرِ زن در افغانستان کی بود؟  : داکتر ناصر اوریا

افغانستان کښی لومړنى ښځینه وزیره څوک وه؟

“ملت زنده از زنده ها قدردانی به عمل می آورد و ملت مرده، از مرده ها” کبرا نورزائی

کبرا نورزائی دختر مرحوم بسم الله خان در سال ۱۹۳۲ میلادی در یک خانواده منور و روشنفکر، در گذر باغبان کوچهٔ شهر کابل دیده به جهان گشود. کبرا نورزائی نخستین وزیر زن در تاریخ افغانستان بود که به حیث وزیر صحت عامه، خدمات قابل قدری را برای افغانستان انجام داده است.

کبرا نورزائی بتاریخ ۳۰ جنوری سال ۱۹۸۶ به سن ۵۴ سالگی در شهر کابل دیده از جهان بست و در شهدای صالحین بخاک سپرده شد.

نور معلومات:

محترمه کبرا نورزائی د ارواښاد بسم الله خان لور، په ۱۹۳۲ میلادی کال کښی د کابل د باغبان کوچی سیمه کی نړی ته سترګی پرانستلی. د ملالی ښوونځی او نسوان پوهنځی کی یی خپل تحصیلات بشپړ، او لوړی زده کړی یی په فرانسه کی د سوربن پوهنتون کی سرته ورسولی.

ادامه خواندن اولين وزیرِ زن در افغانستان کی بود؟  : داکتر ناصر اوریا

ایرانی‌های عزیز، شمای‌که ما را «افغانی‌ها» می‌خوانید : ملک ستیز

آن جوانی را که تا مرز مرگ می‌زنید، چندین بار مرده تا جسدش را به سرزمین شما رسانیده است. او را یک‌بار انقلاب آتشین ثور، بار دوم انقلاب اسلامی خمینی، بار سوم انقلاب مجاهدین، بار چهارم انقلاب لیبرالیسم امریکایی و بار پنجم انقلاب امارتی کُشت. آن جسدی است که پنج بار شهید شده است. مگر در آیین شما شهید را اهانت می‌کنند؟ 

ادامه خواندن ایرانی‌های عزیز، شمای‌که ما را «افغانی‌ها» می‌خوانید : ملک ستیز

نگاهی به  “سیزده بدر” : نوشته دکتور حمید مفید

 در هیچ متن کهن که در باره ی نوروز سخن رانده اند در باره سیزده بدر ، چیزی نیامده است. 

چنان که می دانیم روز سیزدهم هر ماه، درگاهشمار  آریانای  باستان، تیر روز از آن ماه است. 

در روز سیزده بدر، مردم ایران، افغانستان و تاجیکستان از خانه بیرون می روند و به کنار رود و دره و دشت و دمن، بیش تر در جاهایی آب و سرسبزی باشد جای می گیرندو با شادمانی خود را سرگرم می کنند. 

برخی می گویند این جشن و شادی برای پشت سر گذاشتن یک روز بدشگون/نحس است و برخی نیز آن را خوش شگون دانسته، “سیزده بدر”[پس از پایان جش های دوازده روزه ی نوروز] را به درو دشت و دامن زدن بازخوانی کرده اند. 

ادامه خواندن نگاهی به  “سیزده بدر” : نوشته دکتور حمید مفید

هندو کوه ؛ نه هندوکش : نوشتهء داکتر شمس سینا

که یک  اسم برگرفته از جعل و جهل تاریخی است و هم بار منفی برای بخشی مظلوم ساکنان اصیل این مرز و بوم ( هندو ها ) دارد ،

که نباید توسط روشنفکران وطن 

استفاده شود. 

بیاد دارم که پدر مغفورم این توصیه ها را اکثرا بما میداد. 

***********

اسم اصلی این سلسله کوه با شکوه بنابر اسناد «اویستایی»:

اپارتین / ابارسین / اباسین است. 

یونانیان به کوه های قفقاز ، caucasus ( کوه های آخر دنیا) میگفتند و تصور میکردند که زمین بعد ازین کوه ها ختم میگردد. 

این کوه ها در اسطوره های حوزه فرهنگی ما نیز « کوه قاف » برگرفته از قفقاز آمده بود ، و افسانه های «پریان کوه قاف » بخاطر زیبایی بینظیر زنان آنها آمده بود, و دیو های سیاه همان مهاجمان و غارتگران سیاه چرده عرب و شمال افریقا بود. 

ادامه خواندن هندو کوه ؛ نه هندوکش : نوشتهء داکتر شمس سینا

گل تپه ( گل غندی ) نوشتهء صادق حیدری

 نام زيبا گل تپه كهن  (گل غندی ) درسال ١٣٢٤ توسط سيدبهاء الدين بهائی جان شاعرپشتو به گل غندی تبديل گرديد.

گل تپه درغرب شهرچاريكارپروان قراردارد.

 این تپه  بیش ازصدها است که محل تفریح شهر چاریکار وولایت های هم‌ جواربوده است ومعمولا در روز١٢ ماه حمل هرسال جشن گل (ارغوان زار) برگزارمیگردد سمت غرب شهرچاریکار پروان ذریعه کوه هااحاطه شده که دردامنه کوه تپه طبیعی وزیبای خاکی باداشتن درخت های گل ارغوان آنهم به شکل طبیعی وجودداشته که به زیبایی این تپه افزوده وتوجه عام وخاص رابه خودجلب میکند. میرحبیب الله خان پدرشاه امان الله خان بخاطربازدید ازجریان کارفابریکه برق جبل السراج  این منظره رادیدبسیارخوشش آمد وی  هدایت دادتایک سرک ابتدایی درین محل احداث نمایند درسال ۱۳۲۴خ اولین بارشاروال انتخابی مرحوم میرعلم خان به صفت شاروال(رئیس بلدیه)که  ازطرف مردم برای ۴ سال تعین گردیده بوداین شخص دارای شخصیت عالی وابتکاری بودعلاقه خاص برای زیبایی شهرومنطقه داشت عملا دست بکارشده درقدم اول دوکاریزبنام جنگل بالا،پایین حفرنمود

ادامه خواندن گل تپه ( گل غندی ) نوشتهء صادق حیدری

جشن باستانی نوروز، به مثابهءروز نمادین غلبهء نور بر ظلمت مبارک باد : مهرالدین مشید

جشن باستانی نوروز، به مثابهء روز نمادین غلبهء نور بر ظلمت؛ لحظه های جنبش و تحرک بر ایستایی و سکون؛ پویایی و بالنده گی بر کور دلی و کوتاه فکری و تنگ نظری و سلفی گری های جاهلانه شاد و مبارک باد. این روز خجسته و میمون برای تمام انسان های روی زمین، بویژه برای مردم مظلوم افغانستان که غمگین ترین انسان های روی زمین اند، خجسته و شگوفا باد. نوروز جشن شادابی و شکوفه و  جشن رستاخیزطبیعت است. در این روز نور آگاهی در قلب انسان درخشید و درون او را نورانی کرد و انسان را واداشت تا در مورد هستی و آفرینش باندیشد و به رمز و راز خلقت پی ببرد تا با کلید آگاهی و تفکر قفل جهل و بی خردی گشوده گردید. بعید نیست، که در آن لحظه آدم با ترغیب حوا میوهء ممنوعه را نوش جان کرد و به آگاهی رسید. این به آگاهی رسیدن سرآغاز تکامل فوری انسان است که آدم به عقلانیت می‌رسد.

ادامه خواندن جشن باستانی نوروز، به مثابهءروز نمادین غلبهء نور بر ظلمت مبارک باد : مهرالدین مشید

سقوط طالبان در پرتگاه جهنم زبان ستیزان تاریخ نوشتهء : مهرالدین مشید

زبان ستیزی طالبان نشانهء نامسلمانی و تبارگرایی آنان

طالبان طی یک حکمی به اداره های دولتی دستور داده اند که با آغاز سال جدید تمامی نامه ها و نام های اداره های دولتی به زبان پشتو که زبان بین المللی است، نوشته شود و تاکید کرده اند که هر کس از این حکم تخطی کند مجازات شده و از کار برکنار می شود. طالبان در واقع با صدور این حکم دشمنی آشکار خود را با زبان فارسی اعلان کردند. این فرمان پس از به زیر افگندن نام دانشگاه بلخ صادر شده است و ممکن شاهد این چنین فرمان های دیگر نیز باشیم.
هرچند طالبان در گذشته هم با فارسی میانهء خوب نداشتند و بازهم کوشش می کردند تا سیمای اصلی خود را زیر نقاب اسلام پنهان کنند تا سیمای اصلی شان بحیث یک گروه متعصب قومی آشکار نشود.؛ اما این فرمان نقاب از سیمای آنان را به زیر افگند. این فرمان ثابت ساخت که گروهء طالبان نه به اصالت های زبانی و فرهنگی افغانستان و نه به اسلام و ارزش های اسلامی احترام قائل اند. کارکرد های طالبان نشان می دهد که این‌ گروه ماموریت استخباراتی دارد و و از اسلام استفادهء ابزاری برای رسیدن به اهداف قومی می نمايند.

ادامه خواندن سقوط طالبان در پرتگاه جهنم زبان ستیزان تاریخ نوشتهء : مهرالدین مشید

دانشگاه به روایت دیگر: نوشتهء استاد پرتو نادری

درتلویزون طلوع نیوز یکی از برنامه های « روایت دیگر» را دیدم. برایم بسیار شگفتی انگیز بود که یکی ازبانوان که رییس یکی از کمیسیون های مجلس نماینده‌گان نیز است، با تبحری! که در زبان شناسی داشت با گردن بلند، کشف بزرگی را که باید آن را دریگی دانشنامه های جهانی به نام نامی او  ثبت کرد، به مردم افغانستان و همه فارسی زبانان جهان آفتابی ساخت و آن، این که واژۀ دانشگاه: « اسم خاص» است! آن هم خاص برای ایران! از قدیم گفته اند کاسۀ چینی که صدا می کند / خود صفت خویش ادا می کند.

با خود گفتم، خدایا این نا آگاهی هم چه نعمت بزرگی است که به تعبیر مولانا: هرچه دل تنگت می خواهد، می توانی بگویی! چه در تلویزیون چه در پارلمان وچه در هر جای دیگری! این بانو شاید هزارن شایسته‌گی داشته باشد که به ریاست یکی از کمیسیون‌های مجلس نماینده‌گان تکیه زده است، حال بیندیش به اعضای این کمیسیون که در نشست های خود چه گل ‌های را که به آب نمی دهند! چقدر دردناک است، کسی که هنوز مفهوم اسم خاص را تا اسم عام نمی داند، بر می خیزد، آستین بر می زند و برای ما آش فرهنگ و زبان  می پزد!  تا باشد اگر چمچه  آشی در گلو کردیم  ما را دستور فرماید که ای مردمان پارسی گوی! پاس نمک نگهدارید و سخن آن گونه گوید که من می خواهم و یا آن گونه که ارباب کل هدایت فرموده اند!

ادامه خواندن دانشگاه به روایت دیگر: نوشتهء استاد پرتو نادری

«خوان هفتم و آن‌گاه »استاد واصف باختری، آن پیر روشنی‌فروش دوره‌گرد، هشتاد ساله شد؛ خجسته باد!..نوشتهء استاد پرتو نادری

واصف باختری شعری دارد زیر نام « خوان هفتم و آن گاه … »  وقتی این شعر را خواندم ، به یاد هفت خوان رستم افتادم  در شاهنامه. به یاد آن نبرد هیجان انگیز رستم با نیروهای اهریمنی و دیو سپید در آن غار مخوف.

1

سپیده پیر روشی فروش دوره گرد

به دوش کوله بار نور

به ره نهاده بود گام

که با صدای آی آی روشنی

ز کوچه های شهر خاوران گذر کند

ادامه خواندن «خوان هفتم و آن‌گاه »استاد واصف باختری، آن پیر روشنی‌فروش دوره‌گرد، هشتاد ساله شد؛ خجسته باد!..نوشتهء استاد پرتو نادری

پروکرستیس‌های روزگار ما : نوشتهء استاد پرتونادری

در اسطوره‌های یونانی، روایتی است از مرد غول‌پیکری به نام پروکرستس. او در کنار شاه‌راهی که  به شهر آتن می‌رسید زنده‌گی می‌کرد. گاهی هم گفته اند که او یکی از دزدان بلند آوازه‌یی دریایی بود.

گویند مردمان چون می‌خواستند به شهر آتن بروند، پرو کرستس آنان را یگان یگان به خانۀ خود می برد.  در خانه تختی داشت و می پنداشت تنها آنانی سزاوار رفتن به آتن اند که قامت شان باید برابر با تخت او باشد. آن تخت در حقیقت قانون عدالت و دادگری او بود.  ترازویی عدالت او بود.

ادامه خواندن پروکرستیس‌های روزگار ما : نوشتهء استاد پرتونادری

نظری بر کتاب « سرنوشت خانواده در جوامع غربی »: نوشتهء نصیر سهام

« سرنوشت خانواده در جوامع غربی » اثریست ارزشمند از پژوهشگر و نویسندهء نامور کشور جناب میر عنایت الله سادات که همین  تازگیها در امریکا چاپ و نشرشده است . کتاب از برکت و محبت همیشگی دوست فرهیخته وکتابخوانم  واحد سادات در اختیارم قرار گرفت . آنرا خواندم و  فیض بردم ، برایم جالب و دلپذیر واقع شد ؛ زیرا تا هنوز کمتر پژوهشگران و نویسنده گان ما به این سوال بزرگ اجتماعی افغانان پناهنده در کشور های غربی

( چگونگی حفظ شیرازهء خانواده و ارزشهای فرهنگی ) پرداخته اند . پس از خوانش کتاب بر آن شدم تا عرایضی در مورد داشته باشم . قبل ازمن عدهء از اهل قلم و مطالعه ، اثر را معرفی کرده به بررسی آن پرداخته اند بناء بنده درین مختصر نه قصد بررسی کتاب را دارم و نه معرفی آنرا بلکه  صرف میخواهم برداشتهایم را همراه با سوالاتیکه از مطالعهء اثر برایم خلق شده است مطرح کنم به این امید که باب گفتگو آنچنانیکه آرزوی نویسندهء کتاب است گشوده شود و جامعه شناسان ، متخصصین علوم اجتماعی ، صاحبنظران و اهل اندیشه با ابراز نظریات شان درین امر مهم سهیم شوند .

ادامه خواندن نظری بر کتاب « سرنوشت خانواده در جوامع غربی »: نوشتهء نصیر سهام

   پُسته خانه ؛نوشته انتون چخوف مترجم : هارون یوسفی

همسرِ زیبا و جوانِ«سلاد کوپرتسوف» رییسِ پُستخانه شهرما را چند روز پیش به خاک سپردیم.

بعد از مراسم خاکسپاریِ آن دلربای زیبا، طبق معمول ،در مجلس یاد بودی که به همین مناسبت در سالون پسته خانه برگزار شده بود، شرکت کردیم.

هنگام خوردن شیرینی و کلچه،پیرمردِ زن مرده، گریه کنان گفت:

– به این کلچه ها که میبینم، به یاد خانمم می افتم. طفلک مثلِ همین کلچه ها سرخ و سفید و زیبا بود!  

– به راستی خانم تان واقعن زیبا و نازنین بود!

چند نفر سرهای خود را تکان دادند و اظهارِ نظر کردند که:

ادامه خواندن    پُسته خانه ؛نوشته انتون چخوف مترجم : هارون یوسفی