شاه امان الله خان فرزند حبیب الله خان و نواسه امیر عبدالرحمن خان، یگانه شاه جوان که در دوره ی آن، توجه اساسی و بنیادی جهت ارتقای ظرفیت و رشد زنان، تلاش و کوشش هایی همه جانبه صورت گرفت.
چنانچه در جامعه ی افغانستان، زنان سال ها فاقد هویت بودند و از بُردن نام شان در کنار نام همسر، برادر و پدر یادآوری شده و اینگونه به سرکوب کردن آنها ادامه می دادند اما نقش زنان در اصلاحات دورۀ امانیه به گونه یی دیگری مورد بحث و قابل ستایش است.
بعد از چهل سال فجایع جنگ خانمان برانداز داخلی تحولات نگران کننده و خوشبینانه در افغانستان درآستانه تکوین است. برای نخستین بار درتاریخ کشور ما دو رئیس جمهور در کنار هم در پایتخت کشور مراسم تحلیف را ادا نمودند. در مراسم تحلیف عبدالله نمایندگان اقوام مختلف افغانستان اشتراک ورزیدند که درواقع نمایشی از اعتراض برعلیه نتایج جعلی انتخابات بود.غنی باوجودیکه از امکانات قوی برخورداراست به جای جلوگیری از دومراسم تحلیف به رقیب خود کمک نمود تا نمایندگان اقوام مختلف از ظلم که درحق عبدالله بار ها صورت گرفته بود حمایت نمایند و نام عبدالله چون نخستین سیاستمداری که توانست اقشار مختلف کشور رابه دنبال خود بکشاند ثبت تاریخ گردد.
وضعیت افغانستان و منطقه قابل پیش بینی نیست، آدم هیچ نمیفهمد که فردا چه میشود. گاهی در سیاست میشود با تحلیل ها اوضاع را پیش بینی کرد اما اتفاقات و جنجالهای چون نتیجه انتخابات، شیوع ویروس کرونا، ناامیدی ها، زد و بندهای امریکا با طالبان، حمایت بعضی کشورها از تروریزم و غیره کار را بجای رسانده که آدم هیچ چیزی را پیش بینی کرده نمی تواند. هیچ کس نمی تواند بگوید که فردای افغانستان به کدام طرف میرود. شاید جنگ، شاید صلح و شاید هم فردای پر از امید در راه باشد! فعلآ سخت ترین کار تحلیل و پیش بینی اوضاع افغانستان است. چون از یک طرف ما به سر خود نیستیم که تصمیم بگیریم، خط های ما بدست دیگران است و آنها تعین میکنند که چه رنگی باشد سرخ باشد یا زرد.
امروز قاصد پستی تحفه گران بهای از آدرس دوست نهایت گرامی جناب محترم محمد اسحاق ثنا را برایم به ارمغان آورد. زمان که پست را گشودم در میان آن مجموعه اشعار ناب شاعر معاصر شادروان سید عبدالله عنبری در چشمانم درخشید . این مجموعه با صحافت خیلی زیبا که در پشتی آن نوشته شده« شعرهای از شادروان سید عبدالله عنبری» با کوشش و حزینه مالی « طوبا عنبری و ستار صابری» وبا اندیشه شاعرانه استاد محترم محمد اسحاق ثنا صورت گرفته است. در میان اوراق آن اشعاری را خواندم که شاعر فریاد از هجران وطن می زند.
این شاعر گرامی در افغانستان عزیز ما نیز به کار های فرهنگی اشتغال داشته و اشعارش که دربرگیرنده موضوعات تصوفی ٬ میهنی ٬ انتقادی ٬ اجتماعی و عاشقانه بوده و در جراید کشور به چاپ رسانیده است.
سید عبدالله عنبری فرزند مرحوم الحاج سید محمد اسحاق عنبری که خود نیز شاعر بود در(۱۹۴۱ م) در شهر کابل دیده به جهان گشود و پس از فراغت از اکادمی تربیهء معلم ٬ نخست به حیث آموزگار سپس به حیث معاون تدریسی در مربوطات وزارت تعلیم وتربیه ایفای وظیفه نمود. و بعد با اساس فهم و استعداد ایکه در امور زبان انگلیسی داشت ٬ به حیث مترجم در سفارت خانه های پولند و بلغارستان در کابل و هم چنان مدتی در دواسازی هوخست افغانستان به حیث ترجمان انجام خدمت کرده است.
ویروس کرونا و بسیح جهانیان و رویای احیای ارزش های مشترک بشری و همزیستی های مسالمت آمیز
ویروس کرونا با همه وحشتی که در جهان خلق کرده است و هر روز موج وحشت آن سنگین تر می شود و چون کابوسی بر روان انسان های روی زمین سایه افگنده است، اما این ویروس با همه بدی هایش یک پیام خوب دارد که نوعی نوع خواهی در انسان ها را بیدار کرده، بر میزان ارجگذاری به انسانیت افزوده است و بشریت را برای بازیافت یک سلسله ارزش های مشترک بشری نیز ناگزیر نموده است. تمدن مادی امروز نفخ بی باوری، یاس، دلزده گی و دلهره گی را در انسان ها می وزد و شور و هیجان انسانی را در آنان می کشد. حال امید آن می رود که ویروس کرونا موج تازه ای از نوع دوستی و انسانگرایی و انسانیت پروری را در جهان ایجاد کند و برغفلت زده گی های آنان غلبه کند و تحرک تازه ای را بیاغازد که بازدهی آن فرهنگ جدیدی باشد که ارزش های مشترک فرهنگ بشری در آن متجلی گردد و فصل تازه ای از همخوانی های میان فرهنگی میان ملت های شرق و غرب بوجود آید تا باشد که صور همزیستی و وحدت و همدلی ها جای دشمنی ها و کینه توزی ها و حق خواری ها و ستمگری ها و تمامیت خواهی ها را بگیرد.
شکوفه کرده درخــتان پیش خانه ما مگـر بــــــهار رســیده به آستانه ما بیا و لحظه غنیـــمت شمار با شادی که تا کنون نشده قطع آب و دانه ما اگر ز عربده ام شیخ شکوه ها دارد
سیاست های امریکا مانند سایر قدرت های استعمارگر و کشور های مهاجم هیچ گاهی در پیوند به کشور های تحت استعمار و مورد تهاجم شفاف نبوده و هر از گاهی چند پهلو و هزار لایه بوده است. دلیل آن آشکاراست، قدرت های مهاجم برای توجیۀ حضور خود ناگزیر اند تا نه تنها سیاست، بلکه تاریخ، فرهنگ و تمامی ارزش های یک ملت تحت تهاجم را مسخ و تحریف نماید تا تهاجم خود را بر آنان مشروعیت ببخشد و فرصت تیغ بیرون کردن از دمار آنان را بدست آورد. سیاست های امریکا در افغانستان پس حملۀ شوروی به افغانستان هر از گاهی دارای نوسان های شدید بوده است. هرگاه سیاست های امریکا در مورد افغانستان را پس از تهاجم شوروی از آغاز کودتای هفت ثور، از وارد معامله شدن امریکا با رژیم کودتایی کابل تا چرخش ۱۸۰ درجه ای آن به مخالفت با آن که با آمدن بریژنسکی به تورخم و سر دادن شعار الله اکبر و جهاد برضد حکومت تحت حمایت شوروی تا سرازیر شدن اسلحه و میلیون ها دالر به مجاهدین از طریق نظامیان پاکستان، پشت دادن امریکا با گروه های جهادی بعد از پیروزی آنان و نقش و روی آوری دوبارۀ آن در رابطه به ایجاد طالبان، مخالفت امریکا با طالبان پس از حادثۀ یازدهم سپتمبر و سرنگونی امارت طالبان و حمایت اش از حکومت های بعد از بن در کابل تا کنون پر از فراز و فرود و بازی های چند پهلوی پیدا و پنهان بوده است.
با تشکر کلان از اشنای عزیزم استاد اسحاق ثنا که این اثر ارزشمند را برایم سوغات نموده است. نای شکسته! نای شکسته مجموعه ی شعریست از شاد روان عبدالله عنبری ،درین تازگیها با قد صحافت زیبا در شهر ونکوور کانادا اقبال چاپ یافته است شاعر گرامی آرزو داشت تا این مجموعه را در وقت حیات اش به چاپ برساند متأسفانه مرگ نا به هنگام مجال انرا نداد تا این آرزو او برآورده گردد . درین مجموعه شعری شست و هشت قطعه از اشعار زنده یاد عنبری جا داده شده که به کوشش فعال فرهنگی محترمان: طوبا عنبری ‘ نویسنده و نقاش مشهور شهر ما آقای ستار صابری به همیاری شاعر معاصر کشور ما استاد اسحاق ثنا از منابع مختلف چون روز نامهها مجلات و بخصوص نشریه زن چاپ ونکوور جمعآوری گردیده به شکل یک مجموعه چاپ شده است .هر سروده ی این مجموعه نمایانگر رنج و درد شاعر بوده و ناله اش در دلها راه یافته و اسباب ایجاد مهر عطوفت و عشق میگردد.
طالبان خدعه و فریب نه تنها با کفار، بلکه با مخالفان سیاسی شان را نیز یک امر شرعی دانسته و عمل به آن را بر خود مجاز می پندارند. باور های سلفی بر این گروه حکمروایی داشته است. این گروه هرچند خود را خوارج نمی خواند و اما آنان با نفی خوارج نخستین سخن از خوارج امروزین می زنند. آنان مدعی اند که خوارج نخستین حضرت علی و معاویه و حکمین آنان را تکفیر، گناۀ کبیره را کفر و مرتکب آن را کافر، منکر شفاعت در روز قیامت، منکر رویت خدا در روز قیامت، منکر رجم زانی، انکار از نماز خواندن در عقب غیر هم عقیدۀ شان و کشتن مسلمان را حلال و کشتن یهود و نصارا یا “اهل اوثان” را حرام می دانستند و اما خوارج امروز خود را باورمند به کتاب خدا و سنت رسول دانسته و جنگیدن با تمام نیرو های طاغوتی شرق و غرب، حمایت از جهاد در راۀ خدا، پشتیبانی از
زنان، نیمی از نفوس وطن را تشکیل می دهند و بر خلاف تصورات عقبگرایانه که زنان را عاجز می نامند، همیشه در کنار مردان به صورت مستقیم و غیرمستقیم در حیات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی، سهم فعال داشته اند.
با وجود محدودیت ها و مشکلات در حوزه های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اداری که همواره زنان شهری افغانستان به آن روبرو بوده و هستند، عامل بازدارنده در این مسیر خوانده می شوند که بدون شک یکی از موارد قابل بحث در راستای حقوق زنان، نقش گسترده ای زنان و دختران در امور اجتماعی، اقتصادی و هنری را بر می تابد.
همچنان حضور زنان روستایی در بخش اقتصادی از موضوعاتی است که همیشه مورد پرسش جوامع بوده است ولی مشارکت آنان در بهبود زنده گی اجتماعی ـ اقتصادی مرئی نمی باشد ولی دوشادوش همسران، برادران و فرزندان شان در همه امور فعال می باشند. با توجه به ارزش های سنتی و فرهنگی، مردان زن ستیز حاضر به اعتراف مرتبط به این مشارکت، نمی باشند.
فردای ما در ابهام گم است. هیچ کسی از فردای کشور آگاه نیست. افق انتظار در افغانستان به حدی محدود است که حتا فردا را پیش بینی ناپذیر می سازد. هیچ شهروند افغانستان، خود را حاکم بر سرنوشت خویش احساس نمیکند. بدترین حالت ممکن برای هر دولت – ملت این است که ملت آن، خویشتن شانرا در آئینه مملکت خودشان نبینند. زمانی که ملت به این نتیجه برسد که نه رای آنها و نه حرکت شان و نه عزم و اراده آنان در تعیین سرنوشت شان نقش دارد، طبیعی است که خود را به دست قضا و قدر میسپارند.
نوشته های عتیق رحیمی
عتیق رحیمی تا هم اکنون چهار رمان نوشته است که هر کدام پیروزیهای را برای نویسنده در پی داشته ا ست. البته در این میان رمانهای« خاکستر و خاک» و «سنگ صبور » موفقیت و شهرت گستردۀ جهانی برای نویسنده به بار آورده است. به پندار من دو کتاب دیگر او ( هزار خانۀ خواب و اختناق -2000- و برگشت خیالی- 2005- به مقایسۀ خاکستر و خاک و سنگ صبور هنوز به یک چنین شهرتی نرسیده اند.
.
استاد پرتو نادری
خاکسترو خاک
این رمان به زبان پارسی دری نوشته شده و به سال 2000 میلادی در فرانسه انتشار یافته است.
ظرف چند سال گذشته رمان خاکستر و خاک به اضافه از بیست زبان مهم جهان ترجمه شده است. عتیق رحیمی پا به پای ترجمۀ این رمان دروازه های نهادهای فرهنگی جهانی را به روی خود وبه روی داستان نویسی معاصر افغانستان گشود و توانست تا به حیث یک نویسندۀ جوان و موفق اعتبار گسترده یی جهانی پیدا کند.
در پیشرفتهای جهان امروز نقش مهم زنان غیر قابل انکار است که تلاش برای محدود کردن شان محالترین کار ممکن است چرا که زن این آفریده والا تمام محدودیتها را درهم میشکند و راهی برای رهایی بیشتر مییابد. وقت آن است تا با دید وسیع تر به زنان نگاه شود. ارتقای حقوق زن در گرو تلاش و تکاپوی زنان در عرصۀ آموزش و کسب تخصص، تولید کالاها و خدمات و خلاقیت در عرصه فرهنگ و هنر و امور ورزشی خواهد بود. چنانچه زنان از هر فرصت محدودی که حاصل میشود نقش خود را با شجاعت و بدون ترس از دیدگاه مخالف ایفا کنند و به دولتها بقبولانند که بدون حضور آنها، توسعۀ متوازن و تنشزدایی ممکن نیست. دولتها نیز ناگزیر از طرق مناسب، زمینه را برای حضور فعال و بدون تبعیض زنان ایجاد کنند. در زمان حاضر، مهمترین مسأله و مشکل زنان جهان و افغانستان، بحث فرصتهای شغلی است. باتوجه به تبعیضی که در جامعۀ ما به لحاظ درآمد میان مردان و زنان وجود دارد و از طرف دیگر، حداکثر خانوادهها کم عاید و فقیر هستند و فشار آن عاید ناچیز، بر خانم خانه وارد میشود؛ لذا اشتغال باید افزایش یابد؛ آن هم پیشهیی که ویژۀ زنان باشد. مثلاً: به صورت پارت تایم یا کارهایی که در منزل هم میتوان آن را انجام داد. از آنجایی که زنان به طبقات مختلف نسبت داده میشوند و از سطوح مختلف مهارتی برخوردار هستند، دارای ذهنیتهای مختلف فرهنگی نیز میباشند.
افغانستان سر زمین سلحشور و خانه مشترک اقوام متنوع، با طبیعت زیبا،گنجینه های عظیم و پنهان وافتخارات بزرگ فرهنگی وتاریخی است. با وجودیکه افغانستان درطول تاریخ مورد تهاجم بی وقفه بیگانگان قرار گرفته است اما مردم قهرمان ما در سخت ترین دوران زندگی از تمامیت ارضی خود دفاع نموده اند و قوی ترین،مکار ترین و بد ذات ترین دشمنان این مرز و بوم را از هوس تجزیه این سرزمین سلحشور نا امید گردانیده اند. ولی چرا مردم ما امروزبه سرنوشت مشترک شان بیطرف وبی تفاوت گردیده اند.؟ چرا کافر عادل بهتر از مسلمان ظالم است ؟و چرا مردم ازدولتهای دست نشانده مایوس و از رهبران سیاسی سلب اعتماد نموده اند .؟ این بی اعتمادی ، بی تفاوتی وبیطرفی مردم مانع بزرگ برای برقراری صلح پایدار و قابل قبول برای همه گردیده است وحتی می تواند عواقب خطرناک تر در آینده به دنبال داشته باشد.
نیاز پاسخ اعتراضی رهبران جهادی به سخنان اخیر جنرال پاکستانی
چند روز پیش زید حمید جنرال بازنشستۀ پاکستانی بازهم همچون جنراالان دیگر این کشورمانند، عبدالرحمان، صیاالحق، حمید گل، اسلم بیگ، کیانی و … سخنان ناشایسته و ضد انسانی و ضد اسلامی در مورد جهاد برحق مردم افغانستان گفت. این جنرال گستاخ و بی باک با زیر پای نهادن تمامی اصول و موازین انسانی و اسلامی و روابط همسایگی و پیشینۀ تاریخی و فرهنگی و دست رد گذاشتن بر جهاد مقدس مردم افغانستان، تمامی شجاعت و پایداری و جان بازی های میهنی و دینی مجاهدین جان برکف افغانستان در زمان تهاجم شوروی را زیر پرسش برد و تمامی حماسه ها و دلاوری های بی مانند مردم افغانستان را قربانی مداخله و تجاوز پاکستان در امور افغانستان نمود.
جناب آقای اشرف غنی رئیس جمهور و آقای داکتر عبدالله عبدالله رئیس اجرائیه روی سخنم با شماست :
شنیده ام که هر دوی شما تصمیم گرفته اید فردا روز دو شنبه نزدهم حوت 1398 در یک کشور واحد برای دو رئیس جمهور مراسم تحلیف برگزار کنید.
آقایان هوشیار شوید بخود بیایید و صدای رسیدن کارد به استخوان مردم را بشنوید از این بیشتر با احساسات مردم بازی نکنید، از این زیادتر خود و کشور را ریشخند نکنید.
به عقیده من غمناک ترین روز ما مردم افغانستان فردا خواهد بود که دچار همچو حالتی نا عاقبت اندیشانه ای میگردیم، بدون شک وضعیت یک کشور بد تر از این شده نمیتواند.
ید به نوروز که امسال نیایید
در کشور خونین کفنان ره نگشاید
بلبل به چمن نغمه شادی نسراید
ماتم زده گان را لب پر خنده نشاید
خون می دمد از خاک شهیدان وطن، وای ؛ ای وای وطن وای وطن وای ! گلگون کفنان را چه بهار و چه زمستان خونین جیگران را چه بیابان چی گلستان در کشور آتش زده در خانه ویران کس نیست زند بوسه به رخسار یتیمان کس نیست که دوزد به تن مرده کفن وای ؛ ای وای وطن وای وطن وای !
ترامپ با عساکر امریکایی در بگرام – کابل و اشرف غنی
در این روز ها افغانستان روز های دشوار و آزمونی را پشت سر می گذارد و بیشترین بار این نگرانی ها را مردم افغانستان با گوشت و پوست خود احساس می کنند. مردم چنان خود را تنها وبی امان یافته اند که ممکن در تاریخ افغانستان بی پیشینه باشد. زمامداران و سیاستگران سرگرم جنگ قدرت، بی توجه به رنج و غم مردم مانند قوچ های مست سرگرم بدست آوردن قدرت و پیشی گرفتن از یکدیگر اند. از سویی هم بیماری کرونا مانند افعی برای بلعیدن انسان های مظلوم این سرزمین زبانه کشیده است و از سوی دیگر فقر، بیکاری و بدروزگاری بدتر از هر زمانی دامنگیر این ملت مظلوم شده است.
نوت: مضمون پائین قبلاً در ماه فروری 2008 گزارش یافته بود. نظر به پیش کشیدن بار دیگر طرح تجزیۀ افغانستان از جانب استعمار و دامن زدن آن توسط عمال و مزدوران داخلی، لازم دیدم که این نوشته را دوباره خدمت هموطنان تقدیم نمایم. صدای تجزیۀ افغانستان عزیز هرچند بار توسط استعمار جهانی و مزدورانش بلند میشود و دوباره خاموش میگردد. استعمار جهانی مردم را می آزماید و ذهن شان ارزیابی می کند. اگر تعداد خائنان کمتر از میهن دوستان بود، استعمار طرح استعماری خود را به تعویق می اندازد و چندی بعد آن را دوباره مطرح میکند. ملت ستمکش افغانستان از آزمون تأریخ سرخ رو بدر آمده و در دام امپریالیزم و عمال داخلی اش نیفتاده اند.
مجلۀ اتلانتیك منتشرۀ امریكا در شمارۀ جنوری – فروری سال 2008 خود، مضمونی را تحت عنوان بعد از عراق همراه با یك نقشۀ جدید از شرق میانه و جنوب آسیا به نشر سپرده است.
درین مضمون و نقشه، افغانستان دیده نمیشود. استعمار جهانی در صدد تغییر جغرافیایی شرق میانه و جنوب آسیا است كه بتواند منافع نیرو های استعماری را تأمین كند. ملت افغان باید بیدار شود و نگذارد كه دشمنان خارجی و داخلی به اهداف شوم خود برسند. با كمترین سهل انگاری، كشور و ملت ما بسوی بربادی و فنا خواهد رفت.
امضای توافقنامۀ صلح به بهای غیابت حکومت و مردم افغانستان
بدون تردید روز نهم حوت برای مردم افغانستان یک روز سرنوشت ساز بود و مردم افغانستان بی صبرانه منتظر امضای توافق نامۀ صلح میان امریکا و طالبان بودند تا آنکه توافقنامۀ صلح شام شنبه ۲۷ فروری ۲۰۱۹ برابر به ۹حوت ۱۳۹۸ پس از هژده ماه گفت و گو های نفس گیر میان هیأت امریکایی به رهبری خلیل زاد نمایندۀ ویژه وزارت خارجۀ امریکا در امور صلح افغانستان و هیأت طالبان به رهبری ملابرادر در حضور بیش از ۳۰ کشور سازمان های جهانی در قطر امضا شد. در پای این توافقامه از سوی امریکا زلمی خلیل زاد و از سوی طالبان هم ملابرادرامضا کرد. هرچند قرار بود که وزیر خارجۀ امریکا این معاهده را امضا کند و اما بعدتر تصمیم امریکا تغییر کرد و کاخ سفید در یک اعلامیه گفت که پمپئو وزیر خارجۀ امریکا به حیثت شاهد در قطر حضور خواهد داشت. هرچند ۶ نفر نماینده از سوی کابل به قطر فرستاده شده، اما در این نشست حضور نخواهند داشت. اما طالبان گفته اند که این هیات را دعوت نکرده اند. هرگاه این هیأت فراخ تر از دایرهء حکومت می بود و از سوی طالبان پذیرفته می شد. این می توانست به اعتبار حکومت و گروه ها و مردم افغانستان می افزود. شاید این تفاوت دیدگاه ها بود که ملابرادر در زمان امضای توافقنامه از تشکیل حکومت اسلامی گپ زد و مشاور امنیت ملی از ماده های این معاهده یادآور شد که حکومت افغانستان مخالف آن است و گفت، این موارد در جریان گفت و گو های بین الافغانی حل می شود.از این گفته ها معلوم می شود که هنوز برای رسیدن به صلح عبور از هفتاد خوان رستم نیاز است.
امضا کنندگان ملا برادر و خلیلزاد
هژده سال پیشتر از امروز ملاعمر رهبر پیشین طالبان گفته بود که جنگ را امریکا آغاز کرده و ما پایانش می دهیم. با امضای توافقنامهء صلح بوسیلهء امریکا و طالبان چقدر این سخن حقیقت پیدا کرده است. امریکا پس از آن حاضر به امضای معاهده با طالبان شد که در جنگ با این گروه شانس پیروزی خود را از دست داد. امضای این توافقنامه برحضور طولانی امریکا در افغانستان نقطۀ پایان می گذارد و نیرو های امریکایی مرحله به مرحله افغانستان را ترک خواهند کرد.
در جواب صحبت هاى بى ارزش و بى محتواى شخصى بنام عبدالخالق لعلزاد كه خود را پژوهشگر تاريخ معرفى ميكند و آقاى شهسوار سنگروال كه او هم خود را پژوهنده ى تاريخ ميداند و اين صحبت ها از برنامه ى پرگارِ بى بى سى فارسى با گردانندگى آقاى كريمى پخش گرديده است ، بايد عرض كنم كه :
١ – از بررسى كاملِ صحبت هاى جناب سنگروال مى گذرم و فقط به اين نكته بسنده ميكنم كه حرف هاى جناب شهسوار در موردِ كتابِ پته خزانه ، اشتباهِ محض ميباشد چون اين كتاب توسطِ آقاى عبدالحى حبيبى جعل شده و هيچ سنديتى ندارد ولى جناب سنگروال اين اثر را بعنوان پشتوانه ى تاريخ هزاران ساله ى افغان ها ( پشتون ها ) ميداند و به شعرى مثلاً از كتاب پته خزانه ، سروده ى شاعرى بنامِ امير كرول استناد ميكند . در مورد اين فرمايش جناب سنگروال بايد گفت كه اين سروده ى فلكلوريك كه شاعر آن مشخص نمى باشد ، تا زمان نوشتنِ پته خزانه ى جعلى ، سينه به سينه حفظ گرديده و به نسل هاى بعدى افغان به ارث رسيده و سنديتِ تاريخى كتابتِ زبانِ افغانى را ندارد .
هوا چهرهی بدل کرده، بهار پیراهن گلرنگش را به تن کرده و از پشت کوه بابا به راه افتاده است. چه نوید جانفزاییست بهار! من یک روز معمولی را آغاز کردهام. داخل موتر اداره به سمت دفتر کارم در حرکتم. معمولاً در فاصلهی مسیر خانه تا اداره، روزنامههای مطرح کابل و بیبیسی و آزادی و. . . را میخوانم. امروز تقلای طبیعت برای دریدن جامهی پشمینه زمستانی و دلربایی آسمان با خورشید و ابرهای تنکشدهی پنبهایشکلش وامیداردم شیشه موتر را پایین کنم و تلفن همراه را کنار بگذارم. به خیابان مزدحم صبح کابل و شوق زندهگیخواهی در صورت آدمها مینگرم. به نقاشیهای گروه هنرسالار روی دیوارهای بلند امنیتی شهر نگاه میکنم. نقاشیهایی که سعی دارند یاد آدمهای مهربان شهر را جاودانه کنند و از زشتی و ترسناکی این دیوارهای بیروح سنگی بکاهند. کابل من آبستن حوادث متعدد و آشفتهگی مکرر است، وضعیت پساانتخابات نگرانکننده است و قدرتخواهی مضاعف هیولای سیاهی که به جان زن و مرد افتاده است.
اکثریت مردم افغانستان امضای موافقتنامه صلح را یگانه راه پایان جنگ می دانند. مردم افغانستان ادامه وضع موجود را برای خود و آینده کشور ناممکن می ببینند و بیشتر ازاین آرزو ندارند قربانی و اسیر تکه داران جنگ گردند، امریکا و جوامع جهانی نیز به این نتیجه رسیده اند تا دراستراتژی خود در افغانستان تجدید نظر نمایند. توافقنامه صلح در قطر بنام “دولت امارات اسلامی افغانستان” که امریکا آن رابه این نام به رسمیت نمی شناسد به عنوان توافقنامه صلح با طالبان امضاء نمود .
ملا برادر بعد امضاء این بزرگترین سند تاریخی بعد ازجنگ دوم جهانی درطولانی ترین جنگ با ابرقدرت برتر جهان از کشور های جهان وبه ویژه بازیگران فعال در منطقه ابراز سپاسگزاری کرد و مجاهدین افغانستان را دعوت به همکاری نمود. تا به” امارات اسلامی” نام “خود ساخته و بدون اراده مردم که تاهنوز هیچ کشوری” آنرا به رسمیت نمی شناسد بیعت نمایند.