سرقت ادبی و فرهنگی : نذیر احمد دقیق

مسلماً که سرقت یا دزدی به هر شکلی که باشد ناگوار، تأسف‌آور,  اشتباهِ محض و حسابی است.

سرقت انواع مختلفی دارد; ولی یکی از زشت‌ترین نوعِ دزدی یا سرقت, به یغما بردن مطالب و آثار علمی، ادبی و فرهنگی است. به عنوان مثال اگر فردی بدون ذکر نام نویسنده‌ یا مراجع اصلی به دستآوردهای علمی دیگران نظر می‌اندازد و سپس سعی می‌کند تا از زحمات و داشته‌های علمی، تحقیقی، هنری یا ادبی دیگران استفاده‌ی اعظمی کند مقوله‌ی شکل می‌گیرد که بنام سرقتِ ادبی و فرهنگی یاد می‌گردد.

ظاهراً مدتی‌ست که فرهنگِ تلخِ دزدیدن نوشته‌ها، آثار هنری، کمپوز آهنگ‌ها، طرح‌های علمی، مطالب ادبی و فرهنگی شخصیت‌های دانشمند، فرهنگی، اساتید، محققان، پروفیسوران، نویسنده‌گان، شعرا، ادبا، سینماگران، آوازخوانان و کمپوزرها توسط برخی از برادرانِ سارق به یغما و سرقت گرفته می‌شود و هیچ منبع تحقیقاتی و سوال کننده‌ای مقتدر و باتدبیری هم نیست که این معضله را به نحوی درست و قانونی تحقیق و پیگیری نموده مجرمان را به مراجعِ عدلی و قضائی معرفی نماید و یا اگر چنین اداره‌ی وجود هم داشته باشد, عملکرد شان خیلی‌ها ضعیف و نامحسوس است.

ادامه خواندن سرقت ادبی و فرهنگی : نذیر احمد دقیق

 بخش سوم – عایشه درانی؛ شاعری فراموش شده : استاد پرتو نادری

عایشه درانی دور سوم زنده‌گی‌اش را در چنین وضعیت سیاسی ـ اجتماعی با تلخ‌کامی‌های زیادی پشت سر می‌گذارد. شوهر می‌میرد، فرزند کشته می‌شود و روزگار با او سر ناسازگاری دارد.

دوران شاد کودکی و نوجوانی، دیگر برای او به یک خاطره‌ بدل شده است و  در حسرت آن می‌سوزد. چین وضعیتی، در شعرهای این دوره او بازتاب گسترده‌‌ای دارد. او در شکواییه‌های خویش در حسرت از دست دادن فرزند می‌موید و از کج‌رفتاری روزگار شکایت دارد.

ادامه خواندن  بخش سوم – عایشه درانی؛ شاعری فراموش شده : استاد پرتو نادری

بخش دوم –  عایشه درانی؛ شاعر فراموش شده : استاد پرتو نادری

مستشار‌نیا زنده‌گی عایشه را به سه دوره دسته‌بندی کرده است. این دسته‌بندی تنها برخاسته از خط زنده‌گی او نیست؛ بلکه دسته‌بندی موضوعی شعر او نیز است.

۱دوران کودکی وجوانی

دوران آموزش شاعر است. در افغانستان، چه پیش از پیدایی آموزش‌های مدرن و چه پس از آن، گونه‌ای از آموزش‌های سنتی در خانه‌ها، مسجد‌ها و مدرسه‌ها وجود داشت که هنوز هم به‌گونه‌‌ای وجود دارد.

در آموزش‌های سنتی پس از قرآن، فراگیری نوشتن و خواندن، آموزش چهارکتاب، پنج‌کتاب، بوستان و گلستان سعدی، دیوان خواجه حافظ شیرازی و حتا در بعضی از مدرسه‌ها خواندن مثنوی معنوی، بخش مهم برنامه آموزش‌های سنتی بود.

البته چنین امکاناتی برای دختران نسبت به پسران خیلی‌ها اندک بود؛ برای آن‌که دختران باید در خانه‌ها چنین آموزش‌هایی فرا می‌گرفتند. یک رده اجتماعی زنان هم وجود داشت که چنان آموزگاران خانه‌گی، دختران خانواده‌ها را آموزش می‌دادند.

ادامه خواندن بخش دوم –  عایشه درانی؛ شاعر فراموش شده : استاد پرتو نادری

تاریخچه موزیم ملی کابل

موزیم ملی

موزیم ملی افغانستان برای اولین بار در سال ۱۲۹۷ خورشیدی در منطقه باغ بالای کابل، برای نگهداری آثار تاریخی تاسیس شد.

در سالهای اولیه تاسیس این موزیم که در آن دوران “عجایب خانه” نام داشت، فقط بعضی از آثار تاریخی مثل قرآن های خطی، صنایع دستی، آثار برجای مانده از جنگ های دوران استقلال و بعضی کتاب های کمیاب در آن نگهداری می شد.

در ۲۵عقرب سال ۱۳۰۳ خورشیدی، موزیم ملی افغانستان از باغ بالا به ارگ کابل منتقل شد و به شکل رسمی توسط امان الله خان افتتاح شد.

در مراسم افتتاح این موزیم، محمود طرزی که در آن دوران وزیر خارجه افغانستان بود و فیض محمد وزیر معارف وقت، در مورد ارزش و حراست از آثار تاریخی سخنرانی کردند.

ادامه خواندن تاریخچه موزیم ملی کابل

روایتی از « پیرو ی بچی آدی» : استاد جاوید فرهاد

نامش “پیرمحمد” و مشهور به “پیروی بچی اَدی” بود.

چندین دهه پیش از امروز در شهر کهنه‌ی کابل می‌زیست و از کاکه‌ها و جوان‌مردان بنام روزگارش بود.

مردمان کابل قدیم به دلیل آن‌که پیرمحمد پدرش را در کودکی از دست داده بود، او را “پیروی بچی ادی” می‌گفتند و یگانه پسر مادرش بود و او هم هیچ‌کسی جز همان مادر نداشت.

از کودکی مزه‌ی تلخ بی‌کسی (یتیمی) را با ده‌ها محرومیت دیگر در زنده‌گی تجربه کرده بود؛ اما آزاده‌گی، سخاوت و کاکه‌گی از رفتار، گفتار و سیمایش خوانده می‌شد.

یک‌شام که سرمای توان‌فرسا از لای ارسی‌های چوبیِ چهارمغزی رنگ‌رورفته به درون اتاق‌ها نفوذ می‌کرد و در بیرون برف سنگین می‌بارید، پیروی بچی ادی برای خریدن دو قُرص نان خاصه‌ی گرم از خانه بیرون شد.

دَمِ نان‌وایی “خلیفه خالوی پهلون” ایستاد و   پولش را از جیب بغل واسکتش کشید و با ادای ویژه‌ گفت:

” السلام و علیکم بادار جان، دو تا نان خاصه خو بتی!”

ادامه خواندن روایتی از « پیرو ی بچی آدی» : استاد جاوید فرهاد

شرح احوال و آثار پروفيسور غلام محمد ميمنگی : خالق بقایی پامیرزاد

آريانای کهن ، خراسان ديروز که در ادبيات معاصر ما بنام سرزمين خورشيد نيز ياد گرديده و افغانستان کنونی ، مهد پرورش نوابغ ، فلاسفه ، حکما ، دانشمندان ، شعرا و نويسندگان است. ما در حوصلهً اين برنامه از معلم ثانی فارابی ، ابن سينای بلخی ، ابوريحان البيرونی ، رودکی پدر شعر فارسی دری ، ظهيرفاريابی ، مولانای بلخی ، ناصرخسرو بلخی قبادِيانی ، فردوسی ، حافظ ، سعدی ، خيام ، رابعهً بلخی ، مولانا جامی هروی و سنايی غزنوی نمونتا نام ميگيريم و بدون شک پروفيسور غلام محمد ميمنگی را از جملهً اين شخصيت های نامور بحساب می آوريم که متاسفانه در موردش کمتر حرف زده شده و خواسته اند او را به فراموشی بسپارند. من به نوبهً خود از پروفيسور شهرانی در تدوين کتاب  356 صفحه ای پيرامون شخصيت پروفيسور ابراز امتنان می نمايم.

جناب دوکتور شهرانی در مقدمهً کتاب ، پروفيسور ميمنگی را گرامی مرد هنر و فرهنگ تاريخ معاصر افغانستان و از اساس گذاران تحول فرهنگی کشور ميداند و می افزايد که وی در افغانستان بار اول عنوان پروفيسوری را حاصل ميکند و به اين ترتيب ارزش هنر و فرهنگ را بيشتر از ديگران به جامعهً ما عملا به ازمغان می آورد. اگر وی يکی از اعضای خاندان برسر اقتدار ميبود ، بدون شک او را شاهنشاه هنر ، نابغه و علامهً دوران می خواندند ولی او گروگان و اسير يک حکمران مستبد مثل عبدالرحمن است که به ارزش کارهای پروفيسور نمی توانست پی ببرد و حاصل استعداد سرشارش را چون مال غنيمت و گنج باد آورده می شمرد.

آقای برهان الدين نامق ، استاد دانشگاه بين المللی اسلامی ، اسلام آباد شخصيت ديگريست که مقدمهً بس رسا و با محتوا بر زندگی و کارنامه های پروفيسور تحت عنوان ” هنرنقاشی در افغانستان” نوشته و بر سابقهً هنر در منطقهً ما که به سده های پيش از ميلاد ميرسد روشنی انداخته و عصر تيموريان هرات را دورهً روشنگری و رنسانس شرق خوانده است.

ادامه خواندن شرح احوال و آثار پروفيسور غلام محمد ميمنگی : خالق بقایی پامیرزاد

از عیاران تا به کاکه های کابل : داکتر یقین

شاد روان غلام محـمد غبار، دانشمند و تاریخ نویس شناخته شده افغانستان، که خود روزگار پرجوش و خروش کاکه ها و جوانمردان کابل و دیگر ولایات کشور را اندکی دیده و خاطراتی را از این گروه مردمدار را به خاطر دارد، در کتاب افغانستان در مسیر تاریخ، در این مورد نگاشته است: « اینها در کابل به عنوان کاکه، و در قندهار به عنوان (جوان) تا قرن بیستم عمر نمودند.

کاکه دوست، بچه آذر، 

بچه بهایی،

 پیرو بچه ادی،

 کاکه طلا،

 کاکه نقره،

 کاکه شکور،

 میرزاعبدالعزیز لنگرزمین،

 صوفی غنی و غیره از مشاهیر این فرقه در قرن نزدهم و بیستم در کابل می باشند. کاکه های کابل، در پائین چوک، شور بازار، مراد خانی و چنداول حلقه های جداگانه و رؤسای علیحده داشتند. 

ادامه خواندن از عیاران تا به کاکه های کابل : داکتر یقین

دزدی های رولا غنی : گوینده رازق مامون

مشت نمونه خروار از دزدی های رولا غنی با شواهد و اسناد؛ ملت بچاره ما دست خوش زنان فاسد خارجی ها و زنان بی هویت داخلی شده بود. دوستان بدقت بنشوید.

https://www.youtube.com/watch?v=vTyimSyXuGA

شیخ الرئیس ابوعلی سینا بلخی : دکتور ناصر اوریا

شیخ الرئیس ابوعلی سینا بلخی، ‌حسین بن عبدالله ملقب به ابن سینا طبیب معروف جهان، کی بود؟

ابن سینا بلخی، طبیب، منجم، نویسنده، متفکر و دانشمندی که از جمله بزرگترین افتخارات علمی و فرهنگی افغانستان و جهان به شمار میرود، در سال ۳۷۰ هجری قمری مطابق سال ۹۸۰ میلادی (تاریخ دقیق روز و ماه در دست نیست اما گفته میشود که به تاریخ ۲۲ اگست ۹۸۰م) در قریهٔ “افشانه” نزدیک بخارا دیده به جهان گشود.

پدرش عبدالله از بلخِ افغانستان و مادرش ستاره نام داشت که از بخارا (ازبکستان امروزی) بود.

پدر ابن سینا که به حیث کارمند بلندرتبه مالی در حکومت نوح ابن منصور سامانی کار می کرد، به دلیل ماموریت و وظیفه اش به بخارا، کوچیده بود.

ابن سینا تا سن ده سالگی علوم متداوله عصرش را آموخت و در این سن تمام قران را نیز حفظ نموده بود.

ادامه خواندن شیخ الرئیس ابوعلی سینا بلخی : دکتور ناصر اوریا

صعود و سقوط مختصر زبان فارسی درنیم قاره هند : سلطان رضوی

زبان و ادب فارسی در هند سابقهٔ دیرینه‌ای دارد. دربارهٔ پیشینهٔ رواج زبان و ادب پارسی در شبه‌قاره، از مدارک تاریخی چنین برمی‌آید که در سدهٔ سوم هجری، برای نخستین بار هندوان فرصت یافتند تا با فارسی‌زبانان آشناییِ مؤثر پیدا کنند. در آن زمان بنا به قول ابن حوقل در صوره‌الارض و اصطخری در المسالک و الممالک، مردمِ «مُلتان» و «منصوره» به زبان عربی  و سِندی، و مردم «مُکران»، به زبان فارسی سخن می‌گفتند. در اوایل سده چهارم هجری، در سِند شاعری ظهور کرد مشهور به رابعه بنت کعب که اشعار فصیح دلکشی از او در قدیمی‌ترین تذکره‌ها نقل شده‌است و می‌رسانَد که در زمان او، زبان فارسی در سند رواج داشته‌است.( در اين مورد روايت مختلف است اما به گمان اغلب رابعه دختر کعب قُزداری که به رابعه بلخی هم شناخته شده‌است، شاعر پارسی‌گوی نیمه نخست سده چهارم هجری است).  

زبان فارسی در دورهٔ غزنویان به هند راه یافت در آن دوره پارسی، زبان ادبیات، شعر، فرهنگ و دانش بود. با تأسیس امپراطوری مغول هندوستان به اوج پیشرفت خود در هند رسید و زبان رسمی هندوستان شد.

ادامه خواندن صعود و سقوط مختصر زبان فارسی درنیم قاره هند : سلطان رضوی

ملکه گوهرشاد بیگم وهرات باستانی دو نام جدایی ناپـذیر : دکتور ناصر اوریا

ملکه گوهر شاد بیگم و هرات باستان، دو نام جدایی ناپذیر!

گوهر شاد بیگم او لرغونی هرات، دوه نه بیلیدونکی نومونه!

“جز نام نیک و بد چه شنیدی که باز ماند

از دور مـلک دادگــــــران و ستـمــگـــران”

سعدی شیرازی 

د یوې مفکرې او اوسپنېزی میرمنې لنډه یادونه!

گوهر شاد بیگم د غیاث الدین تَرخان لور په ۱۳۷۶م کی نړی ته سترگی پرانستی.‌ 

هغه یوه پوه، سیاستواله، قدرتمنده او نیکه میرمن، او د شاهرخ مرزا ملکه وه.

ادامه خواندن ملکه گوهرشاد بیگم وهرات باستانی دو نام جدایی ناپـذیر : دکتور ناصر اوریا

غازی میر بچه خان کوهدامنی !

غازی میر بچه خان کوهدامنی که نام اصلی آن میر بهاءالدین فرزند میر درویش خان که در سال ١٢٠٤ هجری شمسی مطابق 1825 میلادی در قریه بابه قشقار (ع) ولسوالی میر بچه کوت پا به عرصه وجود نهاده است. میربچه خان از جمله نه (٩) برادر خویش از نگاه سن کوچک ترین شان بود ولی دارای سجایای بهتر و خوبتر و صفات عالی انسانی را دارا بود. اخلاق نیکو و رفتار عالی داشت.

رفتار و پیشامدش با اقارب و مردم و وابسته گان شان بسیار خوب و پسندیده بود و با مردم با تواضع رفتار نموده، با مردم غریب و بیچاره دلجوئی و معاونت های مادی و معنوی را در مقابل مردم خود دریغ نمیکرد و مردم از پای افتاده را دلجویی می نمود. با تمام مردم حُسن معمله داشت، مردم و اهالی او را از روی لطف و شفقت که داشتن بنام میر بچه خان مسمی نمودند چنانچه در سراج التواریخ و افغانستان در مسیر تاریخ درج است و ادبیات ذیل را بنام میر بچه خان اهالی و مردم زمزمه مینمودند.

محمد جان خان مرد میدان است

ایوب خان شیر غران اســـــــت

میر بچه خان رس رسان اســـت

مکناتن لات کلان اســـــــــــــت

بیا بچیم انگور بخـــــــــــــــــــور 

ادامه خواندن غازی میر بچه خان کوهدامنی !

آن روایتگر بزرگ ؛ خود به روایتی بدل شد …: نوشته؛ استاد پرتو نادری

این کوزه‌گر دهر چنین جام لطیف

می‌سازد و باز بر زمین می‌زندش

آن روایت‌گر بزرگ، خود به روایتی بدل شد …

درختان انبوه شاخ ادبیات و فرهنگ افغانستان یگان یگان فرو می‌غلتند و سر بر خاک غربت می‌گذارند. درختان انبوه شاخ ادبیات و فرهنگ افغانستان چارۀ دیگری ندارند، جز آن كه مرگ را پذیرا شوند، بی آن كه زمزمۀ نسیم آشنایی از سرزمین خود بشنوند. فرو افتادن هر درخت در این باغ‌ستان سوخته مصیبت بزرگی‌ است و اما مصیبت بزرگ‌تر این كه هنوز نفس مسیحایی بهار، مژدۀ از رویش‌های تازه ندارد.  هنوز روشن نیست كه تا فصل شگوفه چندین و چندین بهار فاصله است. هنوز روشن نیست كه زمستان سوزان غربت چی یلداهای دردناكی دیگری را تجربه می‌كند. 

ادامه خواندن آن روایتگر بزرگ ؛ خود به روایتی بدل شد …: نوشته؛ استاد پرتو نادری

مرگ غلام نبی چرخی گوشه ازجنایات نادرشاه را باز گو مینماید : نوشتهء ادریس اریب

سوا از نبشته های تاریخ نویسان کشور در باره زندگی و جنایات نادر ؛ اغای غفوری در کتاب (  سرنشینان – کشتی مرگ ویا زندان ارگ) چشم دید خود را از جریان داخل محبس دهمزنگ چنین بیان میکند:

پریشانی  در فضای از زندان مستولی شده بود سپاهیان زندان تا و بالا میرفتند . افرادی  را  که جدیدا وارد زندان میشد زولانه میکردند. با تماس وارتباط که با مامور زندان به نام سراج الدین خان داشتیم  همیشه  از جریان داخل زندانی درضمن دید وادید هایش برای ما قصه میکرد . در همان روز نیز وارد اتاق ماشد بعد از نوشیدن گیلاسی از چای سر سخن باز نموده گفت«  امروز روز خراب است  غلام نبی خان  کشته شد. غلام جیلانی خان – برادر او و جان باز خان نائب سالار وشیر احمد فرقه مشر بندی شدند قرار معلوم تعداد زیادی زندانی خواهد شد.» 

ادامه خواندن مرگ غلام نبی چرخی گوشه ازجنایات نادرشاه را باز گو مینماید : نوشتهء ادریس اریب

دیالوگ مسخره وشرم آور اشرف غنی و داوود جنبش : عبدالسمیع کارگر

         ( هرنوع ماست مالي در خيانت ملي ، جنايت است )

   اقاي اشرف غني ،  به نظرم شما مانند ديو زمين لرزه

ماموريت داشتيد تا افغانستان را زير و رو كنيد كه كرديد

سقوط و فرار ، كار وخدمت يكماهه شما نه  بلكه از اغازانتصاب شما بنام ريس جمهور از فساد مالي و شدت فقير سازي  مردم اغاز يافت . مردم وطن بياد دارند كه نخستين فرمان شما  وزارت ماليه را از هرنوع نظارت عدلي و قضايي عليه فساد مالي معاف كرديد ، از شما پاسخ ميخواهيم كه اين صلاحيت را كدام مرجع قانوني به شما داده بود و در كدام كشور دنيا چنان كانگستري  مالي وجود داشته است كه شما از ان اقتباس كرده ايد ؟ در كنار اين كانگستري مالي كود  ٩١  ايجاد كرديد و تمام عوايد ملي و كمك هاي جامعه بين المللي را در قبضه شخصي دراورديد ، وزراي ماليه را از شركاي فساد مالي تان و خواهر زاده داكتر عبدالله عبدالله را بحيث معين ان وزارت  سهميه مالي داديد ؟ اقاي استاد فرهنگ وزير اقتصاد پيشين  در مصاحبه ويژه با تيلويزيون طلوع مشت غارت هشت مليارد دولاري شما را از كمك هاي جامعه بين المللي باز كرد و شما در انتقام گيري از ايشان ، برايش دوسيه  سازي كرديد و محاكم فرمايشي شما او را در غياب به يكسال  حبس تنفيذي و جريمه نقدي محكوم كرد  ، به نمونه از دست پاك تان اشاره شد ؟ ولي هيچ گاه پاسخ  اختلاس هشت ميليار د دولاري را نداديد بايد محاسبه دهيد ؟ 

ادامه خواندن دیالوگ مسخره وشرم آور اشرف غنی و داوود جنبش : عبدالسمیع کارگر

ملک ستیز کیست ؟ : محمد عمرهژیر

دکترملک ستیز  فرزند امیرمحمدخان خوشیوال در 2 ماه می سال 1964 درولایت خوست افغانستان دیده به جهان گشود. ابتدائی را در مکتب عبدالعی مستغنی شهر کابل و دوره متوسطه و لیسه را در لیسه عالی حبیبه به انجام رسانیده است .

بعداٌ دررشته حقوق ومناسبات بینالمللی در  دانشگاه روابط بینالملل مسکو  درسطح ماستری علوم درس خواند وبعد ازمهاجرت  به کشور  دنمارک برای  دوسال درمرکز  مطالعات  ستراتیژک وانستیوت  حقوق بشر آنکشور به  تحصیلاتعالی  پژوهشی  پرداخت .

ملک ستیز ازسال 1999 میلادی  به اینسو دربخش مناسبات جهانی  انستیتوت حقوق بشر  دنمارک درسمت  مشاوریت ارشدایفای  وظیفه مینماید  اودرمدت شانزده  سال کار  تحلیلی و تحقیقی  تجارب زیادراد رروابط بینالملل درکشورهای افریقایی، جنو ب شرق اسیا، اسیای  میانه و  اروپا یی غربی به دست آورد .

ادامه خواندن ملک ستیز کیست ؟ : محمد عمرهژیر

 بده و بستان های جدید بر سرتروریسم : مهرالدین میشد

رخداد های تازه حاکی از آن است که یک سلسله تحولات تازه در سطح منطقه و حتا جهان در حال شکل گیری است که محور این بازی ها بازهم افغانستان برگزیده شده و در راس آن بازهم نخست امریکا و بعد پاکستان قرار دارد.

هرچند از چون و چند حوادثی که باید واقع شوند، زود است، پرده برداشت و از جزییات آن سخن گفت؛ اما این قدر میتوان گفت که حوادثی در حال آبستن اند که پیهم جان تازه می گیرند و دیر یا زود به ظهور خواهند رسید. شگفت آور این است که این بار بازهم بازی با کارت تروریزم آغاز شده و از تروریستان و رهبران آنان بحیث سکه های قلب در این بازی استفاده می شود. 

ادامه خواندن  بده و بستان های جدید بر سرتروریسم : مهرالدین میشد

مطلبی را که در مورد فرود آوردن بیرق سه رنگ ملی افغانستان ازتپه وزیر محمد اکبر خان غازی- توسط طالبان درآغاز ورود شان بکابل قبلاٌ نشرکرده بودم؛ بمناسبت روز بیرق ؛ مجددآٌ منتشر گردید : ماریا دارو

ماجرای کنون  افغانستان  برمی گردد به  دشمنی  خاص دول  استعمارگر  و خاصیت  انتقام  جویانه  آن. 

 بطور  مثال ؛ پایین  کردن بزرگترین  بیرق  ملی  افغانستان  که تعریف از حوادث  تاریخی  کشور  میباشد و  بر  فراز  تپه  وزیر  محمد  اکبر  خان غازی  در  اهتزاز بود؛  در  اولین روز  حاکمیت  طالبان  در شهر کابل بتاریخ  ۲۵  اسد ۱۴۰۰ خورشیدی  یک  تصادف نیست ؛ بلکه  نمونه  از انتقام  گیری  انگلیس  توسط  نوکرانشان میباشد.  

وزیر محمد اکبر خان  غازی شخصیت  ملی  و وطن  دوست  کشور ما مکناتن  سر قوماندان  قوای  انگلیس  را در جنگ  اول  افغان  و انگلیس  (   ۱۸۳۸ الی  ۱۸۴۲ ) بقتل  رسانیده بود.

ادامه خواندن مطلبی را که در مورد فرود آوردن بیرق سه رنگ ملی افغانستان ازتپه وزیر محمد اکبر خان غازی- توسط طالبان درآغاز ورود شان بکابل قبلاٌ نشرکرده بودم؛ بمناسبت روز بیرق ؛ مجددآٌ منتشر گردید : ماریا دارو

میرزا فقیر احمد خان پنجشیری یکی از مبارزین نجیب تاریخ ما : نوشتهء – مریم مروه

میرزا فقیر احمد خان پنجشیری یکی از یاوران نزدیک شاه‌ امان‌الله خان و از جمله مشروطه‌خواهان محبوب افغانستان بود که مانند ده‌ها روشنفکر وطندوست دیگر قربانی استبداد نادرخان جلاد گردید. او تا آخر عمر از شخصیت‌های صادق و وفادار به ملت و اندیشه‌اش بود که همیشه بی‌باکانه برای عقاید انسانی و مترقی‌اش می‌رزمید.

او تحصیلاتش را در هندوستان به اتمام رسانید و در عصر امانی رییس جنگلات و مدتی هم به سمت سر کاتب در سفارت افغانستان در روسیه گماشته شد.

ادامه خواندن میرزا فقیر احمد خان پنجشیری یکی از مبارزین نجیب تاریخ ما : نوشتهء – مریم مروه

قصهء کاکه «رجب» کابلی : نوشتهء استاد جاوید فرهاد

 سال‌ها پیش از امروز، در گذرِ “شوربازار” کابل، مردی به‌نام “کاکه رجب” در یک هوتل تنگ و تاریک که دیوار‌های کاه‌گِلی دود زده داشت و چند تصویر رنگ‌ورو رفته‌ی هنرپیشه‌های سینمای هند مانند: میناکماری، دلیپ‌کمار، مدهوبالا و داراسِنگ در آن آویخته شده بود، کباب می‌پخت.

هنگامی که از آن‌جا می‌گذشتم، می‌دیدمش که با چهره‌ی پر از چین و چروکش که احتمالن حکایت از دردهای گذشته‌اش داشت، در لابه‌لای دودِ دل‌انگیزِ کباب، پنهان و پیدا می‌شد و با پکه‌ای که بر دست داشت و بر کباب می‌زد، بلند بلند و حسرت‌‌آمیز زمزمه می‌کرد:

 “چرسه زدم مست و خماری منم

کاکه‌ رجب خانِ کبابی منم”

ادامه خواندن قصهء کاکه «رجب» کابلی : نوشتهء استاد جاوید فرهاد

دیوان نرنجن داس فرزند اصیل و وفادار افغانستان : داکتر ناصر اوریا

 

بیشتر از یک قرن قبل 

  د یوی پیړی څخه هم پخوا

معلومات مختصر در بارهٔ شخصیت ملی، دیوان نرنجن داس وزیر مالیهٔ شاه امان الله و پدر “بی بی رادو جان”

د ۱۹۲۰ میلادی کال د جولای میاشت کښی، افغانی هیئت د افغانستان د خارجه چارو وزیر علامه محمود طرزی په مشری، د افغانستان د خپلواکی د په رسمیت پیژندلو د تړون د لاسلیک لپاره، بریتانوی هند ته سفر وکړ.

افغان ملی شخصیت، ښاغلی دیوان نرنجن داس، د شاه امان الله د کابینی د نن ورځی د مالیی وزیر معادل، ددی هیئت یو لوړپوری غړی وه.

ادامه خواندن دیوان نرنجن داس فرزند اصیل و وفادار افغانستان : داکتر ناصر اوریا

خطاب به طالب ها : نوشتهء – هارون یوسفی

طالب بگو که آمدنت از کجا شده

کاینسان دلت به وحشت و بر قتل ما شده

تو  اهل باغ وحشی و یا نسل آدمی؟

والله قسم که کار تو کار بلا شده

بنگر چه سان زمین تو آتش گرفته است

ادامه خواندن خطاب به طالب ها : نوشتهء – هارون یوسفی

سیاست های مبهم طالبان و دورنمای حکومت آنانان : نویسنده؛ مهرالدین مشید

در این تردیدی نیست که طالبان یک گروهء استخباراتی است و از سوی آی اس آی پاکستان با همکاری و همیاری آمریکا و عربستان برای تحقق اهداف استخباراتی بوجود آمدند که سه کشور یادشده روی اهداف گوناگون بالای طالبان سرمایه گذاری کردند. پاکستان از طالبان بحیث ابزاری برای دست یابی به افغانستان بحیث عمق استراتیژی در رقابت با هند استفاده می کند؛ اما آمریکا می خواست و می خواهد تا از طالبان و سایر گروه های تروریستی بحیث ضربه زدن به منافع روسیه و چین استفاده کند. چنانکه مقام های امريکايی بار ها گفته اند، پیش گیری از برتری جویی های اقتصادی چین و امتیاز طلبی های تسلیحاتی روسیه مقدم تر از مبارزه با تروریزم است. به همين گونه سعودی می خواهد تا از طالبان بحیث نیروی فشار بر حکومت ایران و مقابله با مذهب شیعه سود ببرد.

ادامه خواندن سیاست های مبهم طالبان و دورنمای حکومت آنانان : نویسنده؛ مهرالدین مشید

روایتی ازکابل قدیم وآدمهای خوبش : نوشتهء استاد جاوید فرهاد

کافی “الله‌داد” مشهور به “بچی للی”  در “پایان‌چوک” همیشه پُر از آدم بود‌؛ کاکه‌ها، ملنگ‌ها، پهلوانان، نوازندگان و آوازخوانان کوچه‌ی خرابات مانند: استاد محمد حسین سرآهنگ، استاد هم‌آهنگ، استاد الفت‌آهنگ، امانی، استاد غلام نبی دل‌رُبا نواز، استاد هاشم چشتی طبله‌‌نواز و شمار دیگر روی تخت‌های چوبی کافی می‌نشستند و آرام آرام چای سبز را با نقلِ بادامی تناول می‌نمودند.

دودِ کباب با روغنِ دنبه و بوی نانِ گرمِ خاصه، عطر دل‌انگیزی را در فضا پخش می‌کرد و هر ره‌گذری را وامی‌داشت تا چند سیخ کباب را حتمن نوشِ جان کند.

تایپ‌ریکاردر دودزده‌ی ۵۳۰ که بالای سر صاحبِ کافی مانده شده بود، آهنگ‌های قدیمِ هندی را پخش می‌کرد:

ادامه خواندن روایتی ازکابل قدیم وآدمهای خوبش : نوشتهء استاد جاوید فرهاد

غم انگیز ترین مرد؛ ساربان بود : استاد جاوید فرهاد

 پیرمرد که موهای ژولیده، ریشِ انبوه، ابروانِ درشت و چشم‌های کلان و کشیده داشت، با بالاپوش سیاه زمستانی‌اش در تابستان و زمستان گشت‌وگذار می‌کرد.

همیشه زیرِ لب با خودش نجوا می‌کرد و آرام آرام حرف می‌زد و سپس می‌خندید.

 بعد ابروانش درهم می‌رفت و گویی اندوه جان‌کاهی درونش را ریزه ریزه می‌کرد.

هرروز از ” سه‌دکانِ عاشقان و عارفان” به‌سوی جاده‌ی “میوند” می‌آمد و دستانش لای جیب‌های بالاپوشش می‌بود.

ادامه خواندن غم انگیز ترین مرد؛ ساربان بود : استاد جاوید فرهاد