میمونه « غزال » یک نام آشنا در رواق تاریخ پر شکوه هنر تمثیل : موسی رادمنش

میمونه غزال ( تیاتر ، سینما، و رادیو تلویزیون افغانستان) 

زمانیکه ما به پدیده هنر درنگی می افگنیم ،خاصتا هنر تیاتر، سینما،رادیو، تلویزیون، درمیابیم که هنرتیاتر وسینما

یکی از بهترین وکاملترین هنرها محسوب میشود. 

هنر نمایش وتصویر چنان تاثیر عمیق وهمگانی دارد که ذهن وفکر تماشاگر را بسوی خود میکشاند و جذب میکند، تا موضوع محتوا را در زوایای عمیق زندگی از اجرای هنر پیشه گان وامور کارگردانی توام با بکاربرد افزار تخنیکی در مجموع تاثیرگذاری آن تا بدان حد است که میتواند تغییری در مسیر افگار و اندیشه های بشری بیاورد.

ادامه خواندن میمونه « غزال » یک نام آشنا در رواق تاریخ پر شکوه هنر تمثیل : موسی رادمنش

اندیشه های خیام در سروده های رودکی : استاد پرتو نادری

اگر بخواهیم گذشتۀ اندیشه‌هایی را که خیام در شعر خود پرورده، در شعر شاعران پیش از او مرور کنیم، بی‌تردید رودکی سمرقندی یگانه شاعری است که در اندیشه‌پردازی‌های خود هم‌گونی‌ و یگانه‌گی‌های زیادی و گسترده‌یی با خیام دارد. 

شاد زی با سیاه چشمان شاد 

که جهان نیست جز فسانه و باد

ادامه خواندن اندیشه های خیام در سروده های رودکی : استاد پرتو نادری

  اروپا کې له کتاب او مطالعې سره حیرانوونکی مینه : پوهاند بشیر دودیال

                             ( ځوانانو سره د زړه خواله)

څو ورځې مخکې د سواد د ورځې په مناسبت زما یوه ناچیزه لیکنه نشر شوه. یو شمېر ځوانانو پوښتنه وکړه چې څه وکړو، ترڅو مطالعې سره عادت شو؟ په ټولګي کې به مې چې محصلانو ته کورنۍ دنده سپارله، دوی به شکایت کاو چې د څو کرښو په لوستلو سره سر راباندې څرخي، کورنۍ دند نشو اجرا کولای. فیسبوک کې چې لیکنه( مقاله) له پنځو- شپږو کرښو زیاته شي، ځوانان یې نه لولي او انتقاد کوی، چې لیکنه اوږده ده. زه به په دغې لیکنه کې چې ستاسې ترمخې ده، د مطالعې د عادت کېدو لپاره خپله تجربه ولیکم، خو باید په درناوي سره عرض وکړم چې لیکنه دځوانانو، په تېره د محصلانو لپاره ده، د درنو مشرانو قیمتی وخت نه ورباندې ضایع کوم. دا کومه څېړنه نه، بلکې سرګذشت او سترګو لیدلی حال دی:

ادامه خواندن   اروپا کې له کتاب او مطالعې سره حیرانوونکی مینه : پوهاند بشیر دودیال

دست بى نمك؛ شعر از : مسعود زراب

واى بر دل كه باز تنها شد

بار ديگر شكست و رسوا شد

خشك شد چشمه سار خوشبختى

اشك من قطره قطره دريا شد

بند بندِ وجود در بند است

دل سراپا اسير غم ها شد

ادامه خواندن دست بى نمك؛ شعر از : مسعود زراب

آهو شدم ؛ شعر از : خانم نیلوفر ظهوری (راعون)

آهو شدم تمام بیابان پلنگ شد

ماهی شدم سراسر دریا نهنگ شد

با صد شکنجه از قفس خود برون شدم

تا پر زدم نصیب وجودم تفنگ شد

ادامه خواندن آهو شدم ؛ شعر از : خانم نیلوفر ظهوری (راعون)

   زبان دری یا فارسی ؟- نوشتهء : میرعنایت الله سادات

مدتهاست که سلسلۀ از اظهارات ناشیانه پیرامون محل پیدایش و رشد زبان دری در رسانه های اجتماعی انعکاس میآبد.ازآنجائیکه توجه به زبان و فرهنگ ، همچنان محافظت هردوی آن جهت ارث گذاری برای نسل های آینده ، وظیفۀ هر انسان است. این قلم لازم می بیند تا مطالب ذیل را بخاطرروشن شدن واقعیت ها ، توأم با ارائۀ یک سلسله مستندات تقدیم نماید. 

   خوانندگان این نوشته ، حتما” ازطریق رسانه ها آگاهی یافته اند که بعضی بی خبران با بکاربرد نام ” زبان دری ” موافق نبوده وبکاربرد آنرا جزء از”توطئه”های رژیم شاهی دراواسط قرن بیستم میدانند. آنها ادعا مینمایند که فارسی نام زبان ما بوده ونمی بائیست نام کتب درسی ازفارسی به دری تغیر میکرد. همچنان ازاعضای لویه جرگۀ قانون اساسی سال 1964 انتقاد مینمایند که چرا اصطلاح زبان دری را در قانون اساسی افغانستان مندرج ساخته اند.این منتقدین استدلال مینمایند که قبل ازین تغیرات ، دولتهای افغانستان همیشه کلمۀ ” فارسی” را بکار می گرفتند وهیچگاه اصطلاح ” دری ” را استعمال ننموده اند .

ادامه خواندن    زبان دری یا فارسی ؟- نوشتهء : میرعنایت الله سادات

چرا زبان فارسی در هندوستان نابود گردید؟ : نوشته ی داکتر حمید الله مفید

زبان پارسی فرزند برومند زبان اوستایی است. در این مورد هیچ شکی وجود ندارد، انکتیل دو پرون و بورنوف با استفاده از زبان سنسکرت آثار اوستایی به ویژه یسنا را خواندند  دوپرون و بورنوف نیز با استفاده از واژگان سنسکرت که با اوستا  بسیار نزدیک است ، زبان اوستایی را  فراگرفتند .

 تیودور نولدکه در کتاب دو جلدی  مجموعه پژوهش ها به زبان فارسی  و اداوارد برون  نویسنده تاریخ ادبیات ایران  کلمان هوار  وریبکا شرق شناسان همه از همگونی و نزدیکی واژگان و زبان اوستایی ، با فارسی و سنسکرت و زبان هندی میانه و جدید خبر می دهند.  و اوستا و فارسی شناسان  مشهور آلمانی  پاول هورن و هاینرش هوبشمان در کتاب  مشهور شان : Grundriss der Neupersischen Etymologie 1893  نیز که در مورد ریشه شناسی واژه های زبان فارسی ، اوستایی ، سنسکرت و پهلوی تحقیق کرده اند، به این باور هستند ، که زبان اوستایی ، فارسی ، پهلوی ،سنسکرت ، و هندی زبان های بسیار با هم نزدیک هستند ، در اینمورد به چند نمونه کوچک بسنده می شوم: 

ادامه خواندن چرا زبان فارسی در هندوستان نابود گردید؟ : نوشته ی داکتر حمید الله مفید

نخستین پرودکشن در تاریخ سینمای افغانستان؛ نویسنده : موسی رادمنش 

 

(نذیر فلم)

هنر و باز هم هنر !

بلی، وقتي در قلمرو هستی آدمي، نظر میافگنی، می بینی هنر چه پر شكوه جایگاه ونمود ها دارد، صنعت و صناعت چه زیبا جلوه هاو رنگها…

وبازهم در امتداد پهنای این رنگینی و انگار رنگی هنرها در میابی که هنر پرده( سینما) بعنوان کاملترین هنر ها، برجسته ترین هنر ها، بهترین هنر ها ومزایای دیگر ازین شمار، بر سرزمین هستی انسان معاصر، چه پر جذبه پا گذاشته است.

ادامه خواندن نخستین پرودکشن در تاریخ سینمای افغانستان؛ نویسنده : موسی رادمنش 

واژه چهار و ترکیب سازی های آن در زبان فارسی : نویسنده؛ داکتر حمید الله مفید

 زبان فارسی از خانواده زبان زبان های ترکیبی  یا Synthetic language است که از ترکیب اسم  با اسم ، اسم با صفت یا زاب ، اسم با پیشوند ها ، میانوند ها و پسوند ها و دیگر ترکیب ها واژه های جدید ساخته می شود ، زبان فارسی که ویژگی خاص در ترکیب سازی ها دارد ، توانایی ساختن نزدیک به ۲۳ ملیون واژه را دارا می باشد ، که این شگفتگی از شاخص های این زبان در جهان است . به گونه نمونه رویکرد شود به ترکیب چهار و ساختار های آن به ویژه در زبان فارسی گویشی مردم کابل 

ادامه خواندن واژه چهار و ترکیب سازی های آن در زبان فارسی : نویسنده؛ داکتر حمید الله مفید

 در کنگینه رنگین زبان؛ آموزش 56 جمع الجمع در زبان فارسی : دکتور حمیدالله مفید

جمع در جمع چیست ؟

جمع اندر جمع  یا چندی در چند تایی ! نگارش واژه های جمع با جمع تازی و یا با پایانی های جمع فارسی ( چون : ها ، آن ، یان  وگان ) در زبان فارسی  که آن را جمع الجمع  گویند. بادرد و دریغ در این پسین زمانه ها به ویژه در فیسبوک ( یا رخنما) نادرست نویسی های برازنده یی از سوی برخی نویسنده گان  به دیده می آید. از آن میان کاربرد جمع  الجمع  دو باره واژه های جمع با پسوند های جمع تازی و یا فارسی در زبان فارسی است. مانند: واژه جوهر یکه یا مفرد ، جمع تازی آن جواهر و در زبان فارسی به جواهرات جمع ساخته می شود . سخنی در این باره:  نخست واژه جوهر  در فارسی گوهر : به چم یا معنی سنگ ارزشمند. نژاد ، منشآ ، اصل و نسب که  صورت سنسکرت  آن Göträ صورت پهلوی آن Göhar به معنی سنگ بهادرا ، سرشت ، سپسین در فارسی میانه گوهر در سروده های ویدایی به شکل Göträ  شکل فارسی کابل آن Gauhar  شکل فارسی تهرانی آن Guhar  که به پهلوی و سنسکرت نزدیکتر است. این واژه به زبان تازی و یا عربی رفته و به گونه ای جوهر شده است ، چون وامواژه است ، از اینرو با جمع بی قاعده جمع ساخته شده است. به گونه ای جواهر و با دریغ در زبان فارسی دوباره شکل تازی آن جوهر کاربرد یافته است و به گونه ای  مفرد آن جوهر ،  جمع مکسر آن جواهر و به نادرستی  جمع الجمع آن جواهرات شده است. 

ادامه خواندن  در کنگینه رنگین زبان؛ آموزش 56 جمع الجمع در زبان فارسی : دکتور حمیدالله مفید

داکتراکرم عثمان آن روایتگر بزرگ، خود به روایتی بدل شد : استاد پرتو نادری  

این کوزه‌گر دهر چنین جام لطیف

می‌سازد و باز بر زمین می‌زندش

آن روایت‌گر بزرگ، خود به روایتی بدل شد …

درختان انبوه شاخ ادبیات و فرهنگ افغانستان یگان یگان فرو می‌غلتند و سر بر خاک غربت می‌گذارند. درختان انبوه شاخ ادبیات و فرهنگ افغانستان چارۀ دیگری ندارند، جز آن كه مرگ را پذیرا شوند، بی آن كه زمزمۀ نسیم آشنایی از سرزمین خود بشنوند.

ادامه خواندن داکتراکرم عثمان آن روایتگر بزرگ، خود به روایتی بدل شد : استاد پرتو نادری  

خوبان ؛ فرهنگ : نوشتهء نذیر ظفر

فر هنگیان و هنر مندان در تمام جوامع بشری در جملهٔ خوبان جامعه بشمار می آیند و سر ما یه های معنوی جامعه بشری محسوب میگردند.
از جمله این خوبان و دلباخته گان فرهنگ که عمر عزیزش را صرف خدمات فرهنگی نموده یکی هم محترم داکتر فیض الله ایماق است.

ادامه خواندن خوبان ؛ فرهنگ : نوشتهء نذیر ظفر

الماس‌پاره‌های دانش و فرهنگ این سرزمین این سو و آن سو پرتاب شدند : استاد پرتو نادری

باری جایی خوانده بودم یا از دوستی شنیده بودم که الماس« کوه نور» پیش از آن که به دست غارت‌گران اورنگ نشین برسد، مال خانوادۀ تهی دستی بود در یکی از دهکده‌های دور هند خانواده کودکی داشت و آن کودک روزها وشب‌ها با « کوه نور» بازی می کرد. نه کودک و نه هم پدر و مادر می دانستند که چه گنج گران‌بهایی را در اختیار دارند. کوه نور با دستان کودک گاهی به این گوشه و گاهی به گوشۀ دیگر خانه پرتاب می شد. کوه نور برای آن خانواده ارزشی بیش از این نداشت که کودک‌شان با آن بازی کند. 

ادامه خواندن الماس‌پاره‌های دانش و فرهنگ این سرزمین این سو و آن سو پرتاب شدند : استاد پرتو نادری

فرهنگ جنگ ؛ شعر از : مسعود زراب

فریاد می کشیم که از جنگ خسته ایم

ما از حضور لشکر بی ننگ‌ خسته ایم

فرهنگ جنگ خانه ی ما را خراب کرد

از نحوه کار و شیوه ی فرهنگ خسته ایم

پر چالش است تخته ی شطرنج روزگار

از بازی سیاست و نیرنگ خسته ایم

سنگ‌ نفاق بر سر ما خورده سال ها

ما سر شکستگان همه از سنگ خسته ایم

ادامه خواندن فرهنگ جنگ ؛ شعر از : مسعود زراب

خلق دُر دانه لری: دکتر فیض الله ایماق

کتاب خلق دُر دانه لری نوشته آقای داکتر ایماق ” خلق در دانه لری – در دانه های خلق

ادب عامیانه تورکان افغانستان با ترجمه دری

میباشد. بالای لینک کلیک بدارید

http://khorasanzameen.net/php/pdf/f-aymaq01.pdf

 دیـــــوار : شعراز استاد خلیل الله خلیلی ارسالی داکتر صبورالله سیاه سنگ

همه مشت خار گشتم که زنی شرارم امشب

به هوا دهی، فشانی همه‌ جا غبارم امشب

همه دام‌ها گسستم، همه بندها شکستم

زجهان و جان برستم که کنی شکارم امشب

چو شکسته آن درایم که زکاروان جدایم

همه سوزم و نوایم که بری به کارم امشب

ادامه خواندن  دیـــــوار : شعراز استاد خلیل الله خلیلی ارسالی داکتر صبورالله سیاه سنگ

قدر استاد سخن لطیف ناظمی را بدانیم : دکتور ملک ستیز

یکی از ستاره های درخشان هنر و ادبیات کشور ما استاد لطیف ناظمی است. استاد ناظمی، ترانه‌سرا، شاعر، پژوهشگر ادبی، شخصیت عالی اکادمیک و تحلیل‌گر حوزه تاریخ و ادبیات فارسی است که نظیرش را نداریم. من یکی از شنوندگان جدی برنامه های هنر و ادبیات رادیو و سپس تلویزیون در دهه های ۵۰ و ۶۰ بودم.

به هنر و ادبیات بسیار دل‌بسته بودم و به عنوان یک نوجوان از بهترین برنامه های هنری و ادبی آن دوران لذت بی‌پایان می‌بردم. همین حالا این نوستالژی مرا همراه با خود به آن دوران خاطره‌انگیز می‌کشاند. استاد ناظمی با آمدن در عرصه رسانه، تحول بنیادی را بر پا کرد. متن‌ها معنا بیش‌تر پیدا کردند. نقد جان گرفت، پژوهش در ادبیات و هنر رخنه کرد و تلفظ و ادا های گویندگان و هنرمندان بهبود یافت. شعر و تصنیف در موسیقی هنجارمند شد و تخصص‌گرایی در رسانه‌های افغانستان ترویج و تعمیم یافت.

ادامه خواندن قدر استاد سخن لطیف ناظمی را بدانیم : دکتور ملک ستیز

مردی که نمی‌خندید! : دکتور ملک ستیز

سال ۱۳۵۷ بود. تازه صنف هشتم را در مکتب ابتداییه‌ء عبدالعلی مستغنی واقع کارته‌‌ء سه تمام کرده بودم. از آن‌جا به لیسه‌‌ء عالی حبیبیه ارتقا کردم. از خوشی در پیراهن نمی‌گنجیدم. برادران بزرگ‌ترم با افتخار زیاد از حبیبیه یاد می‌کردند. پدرم لیسه‌‌ء حبیبیه را شکوه روشن‌گری می‌دانست. من تازه به نوجوانی گام گذاشته بودم. وقتی از کوچه‌های کارته‌ء سه به سوی لیسه‌ء حبیبیه گام می‌گذاشتم، غرور عجیبی برایم دست می‌داد. آن‌گاه جوانان کتاب‌ها را به دست راست، چسپیده به سینه می‌گذاشتند و راه می‌رفتند. این‌کار علامتی از روشن‌فکری جوانانه‌‌ء همان دوران بود. این فرهنگ از دانش‌گاه کابل می‌آمد و در میان لیسه‌ها مروج می‌شد. من به صنف نهم الف ۲ معرفی شدم. وقتی چوکی‌های لیسه‌ء حبیبیه را دیدم که از فلز ساخته شده و میزی در جلوی هر دانش‌جو  قرار دارد، احساس استقلالیت در من اوج می‌زد. سطح استادان لیسه‌ء حبیبیه واقعاَ عالی بود. استادان با نظم خاص و فرهنگ بی‌نظیری به تدریس می‌پرداختند. آن‌گاه ساختار آموزشی به دو کانون تقسیم‌بندی می‌شد که دسته‌‌ء سیانس و علوم اجتماعی نامیده می‌شد. من‌که عاشق حقوق بودم به رشته‌ی علوم اجتماعی رفتم.  رسامی از محترم استاد حنیف شبگرد

ادامه خواندن مردی که نمی‌خندید! : دکتور ملک ستیز

ای خاک من! خاکت شوم : سمیع حامد

ای خاک من! خاکت شوم، تو خاک و خاکستر شدی

از خشکمغزی های ما، در خون و اشکت تر شدی

گویا جهان از ما نبود، دنیا تماشا کرد و رفت

این آسمان از ما نبود، تا پر زدی پرپر شدی

ادامه خواندن ای خاک من! خاکت شوم : سمیع حامد

سرخابی شاعر خوش قریحه ی ما : داکتر فیض الله ایماق

محمد یونس فرزند محمد صدیق سرخابی در سال 1303 هش در شهر کابل در گذر قاضی فیض الله مشهور به (کوچه قاضی) تولد یافته درشعر سرخابی تخلص میکرد.وی تحصیلات ابتدایی وثانوی خود را تا صنف اا درلیسه ی استقلال ادامه داده ونسبت به بعضی معاذیر موفق نشد تحصیلات عالی را در کابل تکمیل بدارد. وی بعداز اینکه در سال 1341 به پول شخصی خود از اکثر ممالک اروپایی دیدن کرد، در سال 1344 جهت تحصیلات عالی در رشته ی علوم اجتماعی عازم فرانسه گردید .

ادامه خواندن سرخابی شاعر خوش قریحه ی ما : داکتر فیض الله ایماق

« باختری سایب شاید ده مرمر باشن» : رحیم ابراهیم

سال ۱۳۶۴ یا ۶۵ بود که به کابل رفته بودم. چندی روزی از روی ناچاری- میسر نشدن پرواز به میمنه- در آنجا پاییدم. روزی به دکان همدرس مرحومم محمد ایوب -از اندخوی- رفتم. او در یک دکان تولیدات آهنگری «نیم‌وقته» کار می‌کرد. با او قرار گذاشتم که به دیدن همدرس دیگرِ ما (گل احمد یما) برویم. او را دریافتم و قرار شد که به دیدن «واصف باختری» برویم.  استاد واصف باختری، در اتحادیۀ نویسندگان افغانستان،‌ مدیر مسؤل مجلۀ‌ ژوندون بودند. به دفترش در شهر نو رفتیم. آجا نبودند. یما از کسی سراغش را گرفت. آن شخص گفت: « باختری سایب شاید ده مرمر باشن»

گل احمد یما، آنجا را دیده بوده است. از مسجد حاجی یعقوب به دست راست پیچیدیم. چند دکان آنسوترک، بر سرِ دکانی نوشته شده بود. «به رستورانت مرمر خوش آمدید». 

ادامه خواندن « باختری سایب شاید ده مرمر باشن» : رحیم ابراهیم

خانه سنگی : نثار علیمی

خـانه سنگيسال ١٣٦٧ خورشيدي بزرگداشت از مولاناي بلخي رومي نابغه شرق در منزل زند ياد داكتر جاويد واقع كوچه نقيب متصل جاده سالنگ بهمت اهل فرهنگ و ادب برگزار شده بود . جمع كثيري از فرهنگيان قلمرور سرايش و نگارش هنرمندان و ادب دوستان زبان جهان شمول پارسی شركت داشتند . رونق بخش این نشست شخصیت ها و فرهيختگان نام آشنای کشور مانند قله ى شامخ زبان پارسي  زنده ياد استاد واصف باختري زنده ياد قهار عاصي شاعر حماسه عشق و زنده یاد و محب بارش شاعر و نویسنده و استاد دانشگاه كابل و بصیر بدروز شاعر و نویسنده و فعال سياسي ، سلام سنگی هنرمند موفق سینماگر افغان فلم و دکلماتور هنر و ادبیات و فردوسی شناس شرکت داشتند . 

ادامه خواندن خانه سنگی : نثار علیمی

به یاد پدر عزیزم واصف باختری : منیژه باختری

همین که این واژه ها را با چشمان گریان قلم می زنم، ادای احترام می کنم به مردی که نه تنها غول ادبی بلکه پدر عزیزم واصف باختری بود. در 20 جولای 2023 جهان شاعر، نویسنده، متفکر استثنایی را از دست داد و من چراغ هدایت زندگی ام را از دست دادم. از لحظه ای که یادم می آید، حضور پدرم چراغ عشق، خرد و الهام بود. متولد شهر مزار شریف، سفرش به عنوان شاعر و نویسنده شروع به شکل گیری کرد. کنجکاوی سیری ناپذیرش و اشتیاق ادبیات فارسی او را به دانشگاه کابل کشاند، آنجا به هنر شعری اش ارج گذاشت. مجهز به مدرک کارشناسی ارشد آموزش از دانشگاه کلمبیا، استحکام ادبی باختری حد و مرز نمی شناخت. قلم او بیش از ۲۰ کتاب حکاکی کرد که هر بیت گواهی بر استقامت، زیبایی و مبارزات میراث فرهنگی افغانستان است.

ادامه خواندن به یاد پدر عزیزم واصف باختری : منیژه باختری

دیباچه زيبای اشعار بنام « سخن باگل سوسن» : ماریا دارو

امروز دیباچه زیبای اشعار بنام « سخن با گل سوسن » که از احساس پاک و خامه توانای شاعر ذواللسانین جناب محترم استاد محمد اسحاق ثنا طبع شده است ؛ بدستم رسید.

نام کتاب : سخن با گل سوسن

شاعر : محمد اسحاق ثنا

محل چاپ : مزار شریف ؛ چاپخانه امید در بلخ . تاریخ چاپ ؛ حوت «۱۴۰۱ -هش »مارچ «۲۰۲۳-م»

پشتی اول کتاب با یک گلدان گل زیبا ی سوسن توسط محترم حامد عالمی طرح و ترتیب شده است. در پشتی چهار کتاب زندگینامه مختصر جناب محترم استاد ثنا با فوتوی شان طبع گردیده است. ویراستار و نگارنده یاد داشت این دیبا چه در حدود چند صفحه به قلم توانای جناب محترم پوهنوال دکتور سید محمد عالم لبیب نگارش یافته است. مهتمم : محترم استاد صالح محمد خلیق میباشد و برگ آرایی آن را محترم سید علی موسوی انجام داده است.

 دوستان گرانقدر!

ادامه خواندن دیباچه زيبای اشعار بنام « سخن باگل سوسن» : ماریا دارو

بگذارید سیاست‌مداران شعبده ‌بازی کنند؛ نویسنده: سید سلیمان ندوی؛ ترجمه دکتور سیاه سنگ

سخن‌رانی: 27 اکتوبر 1933

برگردان: سیاسنگ

نود سال  پیش، محمدنادرشاه سه تن از بزرگان هنر و فرهنگ هندوستان – سید سلیمان ندوی، محمداقبال لاهوری و سر راس مسعود – را به افغانستان مهمان کرد. یکی از رهتوشه‌های سفر زمینی آنان از راه جلال‌آباد تا کابل، غزنی و قندهار، نوشتن کتابی به نام “گل‌گشت افغانستان” است. آنچه در این سفرنامه از دیدارها با محمدنادر، سایر سرداران سلطنتی، حضرت شوربازار، بزرگان انجمن ادبی کابل، شماری از شخصیت‌های غزنی و قندهار، به ویژه گفت‌وشنود کوتاه اقبال لاهوری و عبدالحی حبیبی آمده، شاید هرگز جای دیگری یاد نشده باشند.

مولانا نذیر احمد سلامی در 2002 آن را به فارسی نارسا و نه چندان امانت‌دارانه (با کاست و فزود) در ایران پخش کرده بود. “گل‌گشت افغانستان” در جون 2021 از اردو به انگلیسی برگردان شده و به زودی از چاپ‌خانه بیرون خواهد آمد. تا آن‌گاه، فشردۀ برگردان سخنان سلیمان ندوی پیشکش خوانندگان گرامی این برگه: 

ادامه خواندن بگذارید سیاست‌مداران شعبده ‌بازی کنند؛ نویسنده: سید سلیمان ندوی؛ ترجمه دکتور سیاه سنگ