شناس عراقیالاصل تابعیت نروژی دارد. ایشان مطلبی با عنوان «سرمایه گذاری عقلها» نوشته است؛ وی میگوید: با من از ثروت سرزمینی که مردمش در نفرت، نژادپرستی، نادانی و جنگ غوطه ورند صحبت نکنید.
ادامه خواندن درباره تفرقه انفگنی: داکتر فاروق قاسمدسته: مقالات عمومی
روایات زندهگی من : محمد عثمان نجیب- بخش های ۷۸ و ۷۹

من سه سال پیش در مورد دوستم چیزی نوشتم اما حالا حیران ام که دوستم نه ترسی که رفیق من بود چی شد؟
دوستمی را که من می شناختم تا دم مرگ هم آن دوستم نه می شود و هرگز نه می شود اگر هزار بار دیگر هم از غنی مارشالی بگیرد.
قومگرایی و تبارگرایی بیماری جدیدی که سوگمندانه حالا از دوستم یک شخصیت تمام عیار تبارگرا بار آورده است.
ادامه خواندن روایات زندهگی من : محمد عثمان نجیب- بخش های ۷۸ و ۷۹چند شعر از : نوشته عثمان نجيب

دختر :
فرزانهی شهر ز شهر قصه ها می آید
او با بسی گلایه و بسی فسانه ها می آید
میترا ز شامگاه تیرهی کوچه ها سخن دارد
فرزانهی شهر از بیدادگران عذاب میگفت
که فصل ها همه ماجرا آفرینی داشتند
ادامه خواندن چند شعر از : نوشته عثمان نجيبدیشب پدر کلان خود، آدمالشعرا، رودکی سمر قندی را در خواب دیدم و زندگی. رودکی: استاد پرتو نادری

دیشب پدر کلان خود، آدمالشعرا، رودکی سمر قندی را در خواب دیدم. باشکوه و استواری پیش از آن که گفته بود:
مرا بسود و فرو ریخت هر چه دندان بود
نه بود دندان، لابل چراغ تابان بود.
گفت: فرزندم برای همکشوی هایت بگو، اگر اشرف غنی یک بار استخوان های مرا در گوری لرزاند، عیبش نیست، برای آن که او تا تبر مییابد، فاسیدری را نمییابد؛ چون فارسیدری را یابد و تبر را نمی یابد! من از او شکایتی ندارم!
گفت:
با مدعی مگویید اسرا عشق و مستی
بگذار تا بمیرد در عین خود پرستی
ادامه خواندن دیشب پدر کلان خود، آدمالشعرا، رودکی سمر قندی را در خواب دیدم و زندگی. رودکی: استاد پرتو نادریسیمرغ رویا های من: عثمان نجیب-بخش سوم

بر خلاف آن که در زنده گی رسمی و سیاسی و کاری و نظامی خود یک سطر یادداشت نه دارم، اما در زنده گی دنیای محبت خود همه را رو نوشت دارم که بیش ترین شان زمان و مکان خاص هم دارند.
خداوند که خالق همه گونه های مخلوقات خودش است، درد قلب روحانی را در برتری های برازندهی خلقت انسان آفرید، این درد در همهی ما عجین شده و احساس آن بستهگی به توانایی های ریاضتی آدم ها دارد.
چنان احساس وقتی در وجودمان نهادینه شده و قله های بلند همت را می نوردد و مسخر می کند که بیازارندمان و ما از آن بگذریم با آن که میتوانیم نه گذریم.
ادامه خواندن سیمرغ رویا های من: عثمان نجیب-بخش سوممیترا نور و من قمر میترا” بخش چهارم قصهء سر شرشره: نوشتهی محمدعثمان نجیب

> مام عجب آدمی بودم ده او قلای کته و سوته ده او سند و سال چی فکرای لودهکی داشتم، از پیش نسیم جدا شدم طرف خانی بابیم شان آمدم. نزدیکای شام گو گم شده، دان دروازی بابیم شان یکدانه سنگ کلولی کلان کلان مانده گی بود که نمی فامم چه قسمی او ره آورده بودین، به گمان خودوم کس ناورده بودیش… مگر بابیم کت ریشک سفید خود و کت کمرک کود خود و دستکای لرزان خود هر وخت پشت خوده ده مو سنگ می داد… نزدیک رسیدم…
که بابهگک مه خو بورده، صدایش کدم بابه بابه… او وختا مردم زیاد موتکی نه شده بودین کسی کسی ره جان نمی گفت… مگم یگام تا آغا های خودانه آغاجان و بوبو های خودانه بوبو جان می گفتن… مام بوبو جان و آغا جان میگفتم … چند ته صدا صدا کدم بابه گکوم بیدار شد…
ادامه خواندن میترا نور و من قمر میترا” بخش چهارم قصهء سر شرشره: نوشتهی محمدعثمان نجیبافغانها نیازمند همکاری متقابل اند: پوهاند داکتر محمد اسلام رحیمی
چرا این عنوان را برګزیدم ؟ بخاطری که بیش از هروقت دیګر، مردم ما در داخل و خارج کشور، جهت حل مشکل شان به همبستګی وهمکاری با یکدیګرنیازدارند . درین راستا ، یک مثال عملی و آشنا به هموطنان ما درکشورالمان را متذکر میشوم . تا مصداق سخن اینجانب باشد : من پس ازفروپاشی نظام و راه افتادن جنګهای داخلی (۱۹۹۲) ، مانند سایرهمکاران وهم سلک های من درعرصه ای علم ودانش ، زمینۀ زندګی مصئون را درکشورخویش ناممکن دیده وبا فامیل خود ، رهسپاردیارغربت گردیدیم . تا اینکه بسال ۱۹۹۵ در کشورالمان پناهنده شدیم .
ادامه خواندن افغانها نیازمند همکاری متقابل اند: پوهاند داکتر محمد اسلام رحیمیسازمان های جاسوسی آفت بی پایانی برای کشور؛ روایات زندگی من :محمدعثمان نجیب

من یک سطر یادداشت تحریری نه دارم و هر چی می نویسم به لطف خدا و بای گانی حافظه است. به هیچ کسی تهمتی نه می بندم و هیچ حقیقتی را که می دانم کتمان نه می کنم.هر کس هر گونه اسنادی علیه من یا در رد گفتار من دارد به رخ من و خواننده های با بصیرت بیاورد.در روش نگارش و کاربرد واژه ها همان هایی را می خوانید که من اصل و ریشه ی آن ها را می شناسم و ما حق نه داریم ؛ چیزی را از ریشه عوض کنیم.
ادامه خواندن سازمان های جاسوسی آفت بی پایانی برای کشور؛ روایات زندگی من :محمدعثمان نجیبنشست های مسکو و ترکیه و چشم انداز نافرجام صلح: مهرالدین مشید

نشست مسکو در حالی دایر شد که گفت و گو های دوحه به بن بست رسید و جوبایدن رئیس جمهور امریکا توافقنامۀ دوحه را مورد بازنگری قرار داد. هرچند مقام های امریکایی تا هنوز نتایج بررسی های شان را در مورد این توافقنامه اعلان نکرده اند واما از لحن مقام های امریکایی فهمیده می شود که شاید خروج نیرو های امریکایی از افغانستان اندکی به تعویق افتد.
هرچند از نشست مسکو بحیث بدیل دوحه ذکر نشده است و اما این نشست از نشستهای مهم منطقهیی دربارۀ افغانستان بوده است. نشست مسکو در واقع چهارچوب گفت و گو ها در ترکیه را فراهم می سازد و نتیجۀ نشست مسکو تاثیر مستقیم بر نشست ترکیه دارد.
ادامه خواندن نشست های مسکو و ترکیه و چشم انداز نافرجام صلح: مهرالدین مشیدراجا گوپتای هندی جاسوس، عامل و کلیدی برای حل معمای سقوط کابل بانک بخش. دوم :محمد عثمان نجیب
دسترسی هند در افغانستان راه طولانی دارد و جزء به انجام امور استخباراتی ممکن نیست تا پاکستان را از خاک افغانستان هدف قرار دهد. مجربان مسلکی و مخربان هر دو کشور دست شکسته و عقل پاشیدهی رهبران حاکم در افغانستان را چنان بسته کرده اند که مرکبی را در طویله نه می بندند.
پاکستان هر از گاهی بر منافع هند در افغانستان می تازد و بدون هیچ ناکامییی به هدف می رسد و رسیدن به آن هدف های ویرانگر برای ملت ما میسر نیست مگر به همکاری جواسیس بیشمار پاکستان که حتا کلان شهر های مرزی ما را هم مات و مبهوت و عاشق پروپاقرص خود ساخته و درصدی زیادی ناخودآگاه در خدمت ISI قرار دارند.
ادامه خواندن راجا گوپتای هندی جاسوس، عامل و کلیدی برای حل معمای سقوط کابل بانک بخش. دوم :محمد عثمان نجیبیک تیر و دو تقدیر : عثمان نجیب
هر روز تست مادرم نه که هشت مارچ روز تست ؛ همسرم و خواهرم !
مولانای بلخ را مادری زاد

به نام مالک ن والقلم و مایسطرون، خداوندی که آدم آفرید و آدمی بودناش آموخت، پروردگاری که آدم را آموختن آموخت تا با قلم سخن بنویسد و با زبان بیالایدش و با خرمن خیالاتاش مقام والای ابهت و جلال انسانیت را بستاید و احتفالی را بیاراید.
حضورسنگین و شکوه رنگین و جلوهی صیقلین من و شما در هر اتراقگاه اندیشه ها و در تهیی هر سقف انوشه ها و در هر دیداری بر یاد پارینه ها و در هر
وادی کوچک اما با مهر بزرگ حالینه ها میمنت میمونیست از در هم آمیزی رنگ های راستین بی رنگ ها.
ادامه خواندن یک تیر و دو تقدیر : عثمان نجیببخش اول- دهکدهی ما در فلات سبز و در وادی پر: محمدعثمان نجیب

افت و خیز های طبیعت زمانی از دور ها نمایان می شود و گاهی از نزدیک ها هم به چشم نه می خورد سر پناه های گلی، مزرعه های سبز بهاری و خارهی برفی دو فصل بلند باروری تابستان و پائیزی زمستان را در آغوش دارند و هر کدام هر دو را سوی خود میکشاند و سر انجام کشکمش ها به اصلاح تن می دهند تا هر کدام سه ده روزی را سه بار حاکم منطقه باشند، عجب است که توافق شان با وجود اختلاف های شان بسیار با هم مهربانانه است و مثل زنجیر بی شکست یل گردن فرازی بار آمده اند و بساط شان را هم نوبتوار می گسترانند و با هم در هم آمیزی دارند و توافق کرده اند بدون جنجال دوران شان را دور بزنند.
ادامه خواندن بخش اول- دهکدهی ما در فلات سبز و در وادی پر: محمدعثمان نجیبهمراه با «مینا در برف» : حسین پرواز

بن مایهی داستانهای نیلاب موج سلام، نویسندهی تازهنفس و جوان را در این کتاب ترس بانوان (زنان و دختران) مهاجر شده از افغانستان تشکیل میدهد. این ترس زادهی بیگانگی و گمبودگی است. این ترس در محیط و از محیط است؛ از شب، از تاریکی و از تنهایی. بخشی از این ترس عقدهها و اندوختههای تجارب تلخ سالهای آغازین زندگی این تیپ شخصیتهاست که در زیر شرایط ناگوار وطن مألوف شکل گرفته و ذریعه ذهن نا خودآگاه تا این سن و سال و این سرزمینها(کشور میزبان) کشانده شده است.
دغدغهی این نویسندهی عزیز برپایی استقامت و مقاومت از سوی این زنان جوان در برابر دگرگونیهای زندگی، درک دقیق و ایدهآل از جامعه و در نهایت آموختاندن زندگی فردی در اروپا، در غرب میباشد. زندگی فردی در عصر دیجیتال در عصرارتباطات مجازی در جوامع صنعتی و انکشافیافته امریست ضروری. همانگونه که زندگی جمعی و دور باهمی در قریههای وطن ضرور است حتی در شهرهای وطن و البته که شیرین و گواراست.
ادامه خواندن همراه با «مینا در برف» : حسین پروازرویکرد اشغالگران و نوکر شان با مظلومان هزاره : سیلمان کبیر نوری
افغانستان سوزی به بهانه کوچی و کوچی گری
نخست :گریه و شیون مردم ننگرهار برای کودکان گلوله باران شده ی هزاره جات – ویدیو
پیش از هر تحلیل و تبصره ای توجه شما را به ویدیوی کشتار کودکان توسط اشرف غنی احمدزی کوچی در بهسود هزاره جات، که با شعر رسای شاعر بلند همت و مستعد کشورآقای جاوید سهراب بازتاب یافته، و توسط جوان برومند و مستعد کشور آقای اظهارالله خوشحال دکلمه شده است معطوف می دارم.
اشرف غنی کوچی عامل این همه خونریزی ها
اشرف غنی بمثابه یک زالوی خونخوار در قرن بیست و یک به افغانستان فرستاده شده است.
بلی هموطن عزیز؛ امروز، افغانستان شاهد عملی شدن برنامه ی مشهور ترین ستراتیژیست سیستم سرمایه داری، آقای هنری کیسنجر )سپتامبر 1973 الی جنوری 1977( به حیث رییس جمهور افغانستان میباشد.
ادامه خواندن رویکرد اشغالگران و نوکر شان با مظلومان هزاره : سیلمان کبیر نوریخروج نیرو های اتحاد شوروی از افغانستان :خبرگزاری روسیه؛ ترجمه جیلانی گلشنیار

پانزدهم فبروری مصادف است به سی و دومین سالگرد خروج قطعات محدود اتحاد شوروی از جمهوری دموکراتیک افغانستان .
آنگونه که بعضی ها عادت کرده اند تا جنگ ده سال و حضور نیروهای شوروی را درافغانستان غم انگیز تعبییر و از آن یاد کنند و به دلخواه و سلیقه ی شخصی خویش موضوع را به تصویر بکشند؛ به خصوص رسانه های غربی، از دهه 90، در تلاش آن هستند تا تاریخ جنگ افغانستان را بازنگری نمایند تا موفقیت ها، قهرمانی ها، شجاعت سربازان انترناسیونالیست اتحادشوروی را تحریف کرده آن را دست کم بگیرند و خروج آنها را به نام شکست اتحاد شوروی به خورد جهانیان دهند. اما حقیقت و جان مطلب این طور نیست.
ادامه خواندن خروج نیرو های اتحاد شوروی از افغانستان :خبرگزاری روسیه؛ ترجمه جیلانی گلشنیارصلح در افغانستان، از گفتار تا عمل : هادی عزیزی

افغانستان کشوری که بیش از چهل سال جنگ و ناامنی در آن وجود داشته است، مردم و حکومت با این همه مشکلات دست و پنجه نرم نموده و طی چند سال اخیر روی کار آمدن «صلح» و ایجاد شورای عالی صلح روزانهی امید برای مردم شده است، با گذشت حکومت حامد کرزی و رهبری شورای عالی صلح که در راس آن شهید پروفیسور برهان الدین ربانی، سپس صلاحالدین ربانی و اخیراً استاد کریم خلیلی قرار داشتند و همچنان به وجود آمدن حکومت وحدت ملی و در حال حاضر روی کار آمدن حکومت اشرف غنی و ایجاد شورای عالی مصالحهی ملی با رهبری دکترعبدالله عبدالله و تفاهمنامه آمریکا با طالبان و آغاز مذاکرات بینالافغانی در کشور قطر هنوز به یک نتیجه قابل قبول نرسیده اند.
ادامه خواندن صلح در افغانستان، از گفتار تا عمل : هادی عزیزیجز قیام سراسری در کشور، راه دیگری نیست ؛ به پا خیزیم: نوشتهی محمد عثمان نجیب

خواهش دارم تا کمی فرصت به خواندن این درد من پیدا کنید.
به پا خیزیم تا لحظه ی براندازی مستبدین.
من و تو که نزد اربابان قدرت جهان و نوکر های شان ارزش کاهی نه داریم، چی زمانی به خود می آییم؟ ما گرسنه گان و پینه پاچه ها بوریا کفش ها را به بهانه ی گونه گون می دزدند. هر روز یک روی جدید سکه را به رخ ما می کشند. سه روز نه شد، چهار هزار نفر بی کار و سرسبیل و وامانده را با هزینه های بی حساب و حساب دهی صرف کردند تا چهارصد قاتل ملت را رها کنند. در آن نمایش مضحک همه چیز را به اندازه ی قد شان بریدند و دوختند و پوشیدند. و امروز طرح نو در انداخته و به اصطلاح رهایی آن ها را به چالش کشیده اند.
ما هر کدام ما که عضو این سرزمین سوخته و ویران هستیم و سینه های پرُ درد داریم؛ فریاد آن جز به خدا به کی خواهد رسید؟
ادامه خواندن جز قیام سراسری در کشور، راه دیگری نیست ؛ به پا خیزیم: نوشتهی محمد عثمان نجیبآزادى فردى و دسپلين سازمانى : پروفیسور نور محمد غفوری

رابطه آزادی فردی عضو سازمان سیاسی با دسپلین حزبی از موضوعات مهم و قابل بحث و دقت می باشد. حق آزادی عقیده، وجدان، نظر، بیان، دید سیاسی و عمل در چوکات قانون تدوین شدۀ ملی از جملۀ حقوق اساسی و اولیۀ انسان است که در اعلامیۀ حقوق بشر ملل متحد تسجیل گردیده و تمام کشور های عضو ملل متحد و سازمان های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و کلتوری همان ممالک مکلف به مراعات نمودن آن می باشد. هیچ قانون فرعی داخل کشور، اساسنامۀ سازمانی نهاد های سیاسِی- اجتماعی و طرزالعمل تشبثات اقتصادی نباید مانع و نقض کنندۀ حقوق و آزادی های اساسی و اولی افراد باشد.
ادامه خواندن آزادى فردى و دسپلين سازمانى : پروفیسور نور محمد غفوری“څو چی پاتی یو افغان وی، تل به دا افغانستان وی” آیا میدانیداین آوای قلب هر افغان آزاده سرودهٔ کیست؟ : داکتر ناصر اوریا

ترانهٔ سرود ملی افغانستان در زمان جمهوریت شهید محمد داود خان را استاد عبدالرؤف بینوا سروده که کمپوز موزیک آن از استاد عبدالغفور برشنا است. استاد بینوا دانشمند، ژورنالیست، محقق، مؤرخ، دیپلمات، شاعر، ادیب و نویسنده ریالیست افغانستان به تاریخ اول سنبلهٔ ۱۲۹۲ (۲۳ اگست ۱۹۱۳ میلادی) در یک خانوادهٔ متدین و منور در شهر قندهار چشم به جهان گشود. پدرش مفتی عبدالله (مفتی عبده) و پدرکلانش عبدالحق آخندزاده از جمله علمای دانشمند و نیک نام عصر خود بودند. بینوا قران کریم و فقه را نزد برادر دانشمندش عبدالکریم حقانی آموخت و سپس به تحصیل صرف، نحو، بدیع، بیان و ادبیات عربی پرداخت.
ادامه خواندن “څو چی پاتی یو افغان وی، تل به دا افغانستان وی” آیا میدانیداین آوای قلب هر افغان آزاده سرودهٔ کیست؟ : داکتر ناصر اوریاروز های دشوار و پرخطر و نگرانی های بیش از انتظار : مهرالدین مشید

در این تردیدی نیست که افغانستان شرایط دشوار و خطرناک و مردم آن آزمونی ترین و حساس ترین مرحلهء تاریخی را پشت سر می گذارنند. فضای سیاسی و نظامی و اقتصادی کشور نه تنها به مرحلهء حساس و خیلی نگران کننده رسیده است؛ بلکه زمین و آسمان کشور به رنگین کمانی از فساد و قانون ستیزی و غارت و خودخواهی و قدرت خواهی و ثروت طلبی و بی باوری و بی اعتمادی به بهای خیانت در حق مردم مظلوم افغانستان مبدل شده است. تنها جنگ نیابتی نیست که بر روان مردم افغانستان سایهء سنگین افگنده و تروریستان در تبانی و همکاری مستقیم و نزدیک پاکستان از مردم افغانستان قربانی می گیرند و مرتکب جنایت های بشری می شوند؛ بلکه اختلاف میان حکومت و گروه های سیاسی و بی اعتمادی و بی باوری بدتر از جنگ رفاه و آسایش مردم افغانستان را به یغما برده است.
ادامه خواندن روز های دشوار و پرخطر و نگرانی های بیش از انتظار : مهرالدین مشیدچرا استعمار در تلاشِ حذفِ نامِ وزیر محمد اکبر خان است؟…۲۳ دسمبر ۱۸۴۱ – روزی که “پروتوکول” امضا نشد.: داکتر ناصر اوریا

آیا میدانید که به تاریخ ۲۳ دسمبر سال ۱۸۴۱ در منطقهٔ بی بی مهروی کابل چه واقع شد؟

روزی که انگلیس ها به فکر فریب وزیراکبرخان وامضای پروتوکول بودند ولی در مقابل به قیمت سر مکناتن تمام شد. آیا پوهیږی چی ۱۷۷ کاله پخوا د دسمبر په ۲۳ کال ۱۸۴۱ د کابل بی بی مهرو په سیمه کی څه واقع شوه؟ کوم وخت چی انگریزانو د وزیراکبرخان د اغوا او د پروتوکول د لاسلیکولو فکر کی وه خو مکناتن خپل سربایلود. از شخص جبونی چون امیر دوست محمد خان، ابرمردی چون وزیرمحمد اکبر خان بجا ماند. آیا از این همه نوکران و محصولات استخبارات اجانب در چهاردههٔ اخیر انتظار چنین معجزه ای می رود؟ ….وزیر محمد اکبر خان د امیر دوست محمدخان زوی په ۱۸۱۶ میلادی کال کی نړی ته سترگی پرانستی. د ژوند ډیره برخه یی په نظامی او سياسی جنجالو کښی تیره ښوه.
ادامه خواندن چرا استعمار در تلاشِ حذفِ نامِ وزیر محمد اکبر خان است؟…۲۳ دسمبر ۱۸۴۱ – روزی که “پروتوکول” امضا نشد.: داکتر ناصر اوریایادداشت کوتاه در ارتباط نظر بانو مینه بکتاش: عثمان نجیب

مخالفت نارسای خانم مینه با وجود آگاهی بهتر و علمی او به زبان فارسی، دیدگاه و عمل کرد ناصواب او را در آوردگاه توسل به خرد ورزی جاگزین عقلانیت می کند و نه می تواند، چنانی که حقیقت است عمل نماید.
ستیز خانم مینه با این زبان به پیروی اهل جهل و جعل اما وابسته تمایلات و احساسات تشنه کامی قدرت گونه است که همه دری تنها می گوید. مرحوم بکتاش اگر حیات میداشتند ؛ مخالفتی در این نوع کرسی یابی همسر شان میداشتند.
، چون شادروان بکتاش هیچ گاه معامله گری در آرمان ها و تعهدات ملی و سیاسی خود با آمپریالیسم نه داشتند و استاد گرامی ما عمری صاحب پدر بزرگ وار خانم مینه ( اگر غلط نه کرده باشم )، خط روشنی از اصالت ملی گرایی داشتند.
ادامه خواندن یادداشت کوتاه در ارتباط نظر بانو مینه بکتاش: عثمان نجیبغازى ميرزمان خان قهرمان معرکهٔ استرداد استقلال افغانستان : داکتر ناصر آوریا

· غازى ميرزمان خان قهرمان معرکهٔ استرداد استقلال افغانستان
داستقلال بیرته اخیسلتو د معرکی اتل، غازی میر زمان خان
غازی میر زمان خان کنړی فرزند حاجی گل روز خان در سال ۱۸۶۹ میلادی در قریهٔ لمټک ولایت کنړ دیده به جهان گشود.
غازی میرزمان فاتح جبههٔ چهارم جنگ استقلال افغانستان بود که قوای نیرومند انگلیس را شکست قاطع داد. میرزمان خان که از طرفداران سرسخت ریفورم ها و پلان های شاه امان الله بود در فرونشاندن فتنهٔ ملای لنگ و شورش منگل و شینوار رول اساسی داشت. اين ابرمرد تاریخ و مبارز آزادی افغانستان در زمستان سال١٣٠٧ (جنورى ١٩٢٩ ميلادى) حين تلاش هاى تاريخي اش براى تحکيم پادشاهى غازى امان الله خان در یک دسيسه دشمنان سوگند خوردهٔ افغانستان و عمال داخلى شان، در مسجد قریهٔ “شينکوړک” در کنړ ، حين اداى نماز خفتن مورد حمله ناجوانمردانه قرار گرفته و به عمر ٥٨ سالگى جام شهادت نوشيد.
ادامه خواندن غازى ميرزمان خان قهرمان معرکهٔ استرداد استقلال افغانستان : داکتر ناصر آوریادر سقوط امپراتوری ها: داکتر شمس سینا

در طول تاریخ بشریت، افول ( سقوط ) امپراتوری ها یک روند محتوم و جدایی ناپذیر ان بوده است ، که صد ها نمونه انرا در تاریخ داریم ، مثلا در چین باستان؛ امپراتوری چنگ گنگ ، و امپراتوری ژو دوم که موسس آن یک زن بود. امپراتوری موریای هند ، و بعد ها امپراتوری سکایی های هند. امپراتوری هخامنشیان ، ساسانیان ، سامانیان ، غزنویان ، امپراتوری چنگیز خان ، امپراتوری روم ، امپراتوری اسکندر مقدونی ، امپراتوری روسها ( از جمله امپراتوری اتحاد جماهیر اشتراکیه شوروی) ، امپراتوری عثمانیها یا روم شرقی ، که همه و همه محکوم به فنا شدند.
ادامه خواندن در سقوط امپراتوری ها: داکتر شمس سیناقحطی رهبریت در سازمان ها: جمشید مطمین

قحطی را میتوان در همه جا احساس کرد، حتا در رهبریت.
سازمان ها برای رسیدن به هدف اصلی در پهلوی تمامی منابع از قبل تعیین شده، به رهبری مکلف و متعهد ضرورت دارد.
واژه ی رهبریت بسا با هیبت و ارزشمند است. این واژه را برای آن عده افرادی که گویا به مقام رهبری رسیده و در اصل پشیزی از مراحل رهبریت را در خود پرورش نداده اند، نمی توان یاد کرد.
برای پیشبرد سازمان و سوق دادن آن به سوی هدف اصلی به رهبر ضرورت است، ولی این را به یاد داشته باشیم که صرفآ نام نهاد شدن رهبر به یک فرد کفایت نمی کند، بلکه رهبر باید توانایی های چند بعدی مدیریتی را داشته باشد تا سازمان را با تمامی فراز و فرود آن به مسیر درست رهنمایی کند و کارمندان را با توانایی مثبت اندیشی ای که دارد تشویق و ترغیب نماید.
ادامه خواندن قحطی رهبریت در سازمان ها: جمشید مطمین