پیامی ازجانب سیدخلیل الله هاشمیان به هموطن محترم آقای میرعنایت الله سادات

! مقالۀ شمارا دردوقسمت تحت عنوان “پیدایش، تکامل ودورنمای زبان دری” خواندم وازدُرُست نویسی و مستند نویسی تان حظ بردم- درمیدیا هروقت مطلبی دربارۀ زبانهای افغانستان منتشرشود، بخاطرمکلفیت مسلکی آنرا میخوانم تاچیزی از آن بیاموزم، واگراشتباهی تعصبی یا علمی درنوشته ها بنظرم برسد، جرات آنراداشته ام که هموطن خودرا دوستانه و باارئۀ اسناد ملتفت بسازم، زیرا دَین وطن ومصرف تحصیل خودرا همیشه احساس میکنم.

درحالیکه هرافغان حق مسلم دارد دربارۀ زبان وفرهنگ خوداظهارنظرکند، علم زبانشناسی را درافغانستان بگفتۀ مرحوم پوهاند الهام “کسب خام” میخواندند وتا سال 1980م درپوهنتون کابل تنها شش زبانشناس وجودداشت، سه تا بسویۀ داکتر وسه تا بسویه ماستر. یک ماستروفات کرده بود، سه داکتر ویک ماستر دردورۀ کمونستی تا سال 1980 ازکابل به امریکا فرارکردند که ازآنجمله مرحومین پوهاند حبیب الله تزی- پوهاند رحیم الهام و پوهاند نسیم نگهت، هرسه درامریکا جان بحق سپردند وفقط هاشمیان منتظررفتن مانده است. درمطبوعات کابل نیزبقلم اشخاص غیرمسلکی به ندرت مضمونی به ارتباط زبان وزبانشناسی نشرمیشد ، اما خوشبختانه درامریکا واروپا این وضع تغییرکرده، زیراافغانها ازطریق مطالعات شخصی، خصوصا درشعبۀ (زبانشناسی تار یخی)معلوماتی فراهم نموده وبا جرات مینویسند، اینکه بعضی نوشته ها کمبودیهایی میداشتنه باشند، مهم نیست، آنجه قابل مسرت وتقدیراست علاقمندی افغانها بفرهنک ووطن مالوف شان میباشد.

ادامه خواندن پیامی ازجانب سیدخلیل الله هاشمیان به هموطن محترم آقای میرعنایت الله سادات

در بارۀ حکومت همه شمول : نور محمد غفوری

مقدمه:

در این روزها اصطلاح حکومت همه شمول زبان زد مطبوعاتچیان و سیاستمداران است. تحلیلگران و مفسرین سیاسی به گونه های مختلف (حکومت همه شمول) را تعریف و تعبیر می نمایند و بعضی از رفقا و دوستان در مورد این اصطلاح سوالاتی را نیز مطرح نموده اند. بخاطر اینکه به تقاضای دوستان پرسنده جواب مثبت داده و نظر خویش را با تحلیلگران و دانشمندان ارجمند شریک بسازم، می خواهم ذیلاً در مورد اظهار نظر نموده و آنرابا دوستان وعلاقمندان شریک بسازم. 

توضیح لغوی:  

قسمیکه دیده می شود، مقولۀ (حکومت همه شمول) از سه کلمۀ جداگانه اشتقاق یافته که هر کدام آن در میان قاموس های زبان از دید لغوی ذیلا معنا شده است: 

 (حکومت ) در لغت:  (۱ ) حکم دادن؛ فرمان دادن. و (۲) اسم (سیاسی) فرمانروایی کردن بر یک شهر یا کشور و اداره کردن شئون اجتماعی و سیاسی مردم است. (فرهنگ عمید) 

ادامه خواندن در بارۀ حکومت همه شمول : نور محمد غفوری

برگی از تاریخ یک غم‌کده؛تقارن عجیب دو حادثه در افغانستان(۱۶ عقرب ۱۳۱۱ و ۱۶ عقرب ۱۳۱۲) : محمد مرادی

آن عده از دوستان که با تاریخ و سیاست افغانستان کم‌وبیش آشنایی دارند، اسم «غلام‌نبی خان چرخی» را شنیده‌اند. او در زمان «حبیب‌الله‌خان»، «امان‌الله‌خان» و «نادرخان»، پُست‌های متعددی را در اختیار داشت. چرخی در اصل از منطقه «چرخ» ولایت «لوگر» از قوم «احمدزی» از تبار «غلجی» بود. او در زمان سقوط کابل به دست «حبیب‌الله کلکانی»، به عنوان سفیر افغانستان در مسکو به‌ سر می‌برد. وقتی از موضوع اغتشاش در افغانستان شنید، از آن طرف «آمو» وارد شمال افغانستان شد و ولایت بلخ را در یک نبرد سخت از طرفداران حبیب‌الله کلکانی گرفت اما زمانی که از خروج امان‌الله خان از افغانستان اطلاع یافت، افغانستان را ترک کرد و دوباره به شوروی رفت. او پس از سقوط دوره کوتاه حبیب‌الله کلکانی، از طرف دولت تازه تأسیس نادرخان، به عنوان سفیر افغانستان در ترکیه تعیین شد اما پس از مدتی، به رسم اعتراض به عملکرد نادرخان، استعفا داد و ساختمان سفارت را ترک کرد. چرخی در ۲۱ میزان سال ۱۳۱۱خورشیدی به درخواست دولت افغانستان دوباره به کابل بازگشت و مورد استقبال نادرخان قرار گرفت. در تاریخ ۲۶ میزان همین سال، رژه بزرگی در «باغ بالا»ی کابل برگزار شد. چرخی از چنان نفوذ و احترامی در دولت و مردم برخوردار بود که در روز «رسم‌گذشت»، وقتی برای تماشای مانور، به قسمت ویژه وارد شد، نادرخان به استقبالش رفت و او را در کنار خود نشاند. بیست روز پس از این حادثه، ساعت ۳ عصر روز سه‌شنبه ۱۶ عقرب ۱۳۱۱خورشیدی، باردیگر نادرخان و غلام نبی خان چرخی رو به روی هم قرار گرفتند. نادرخان او را به توطئه علیه خود متهم نمود و سپس به فحاشی شروع کرد و گفت که تو خاین هستی. چرخی در جواب نادرخان گفت که خاین معلوم است! این فراز از مشاجره لفظی بین چرخی و نادرخان، در کتاب‌های تاریخ معاصر افغانستان از جمله «افغانستان در مسیر تاریخ» درج است.  

ادامه خواندن برگی از تاریخ یک غم‌کده؛تقارن عجیب دو حادثه در افغانستان(۱۶ عقرب ۱۳۱۱ و ۱۶ عقرب ۱۳۱۲) : محمد مرادی

اشک نامه ای در پای درد های بی پایان و فصل غم انگیز غربت : مهرالدین مشید

یادها و خاطره ها سفری ناتمام از خواجه رواش کابل تا فورت دکس نیوجرسی

قسمت دوم

بیروکراسی کشنده و انتظار طاقت فرسا و دردناک غربت:

آنگاه چقدر دردناک است که انسان از خانه و کاشانهء خود آواره می شود و درد طاقت فرسای غربت را بر پشت و پهلوی خود احساس می کند، غم گران سنگ بار بی وطنی را به شانه ها برمی دارد، کوله بار رنج های بی پایان گذشته را با کوله بار های تازهءغربت بر سرهم می بندد،  دل به دریا زده و با رها کردن همه چیز با خانه و دوستان و یاران خود بدرود می گوید. ممکن بدتر از این رها کردن در تاریخ تکرار نشود و آری این غم، بی پایان ترین رنج تاریخ است؛ رنجی که پایانش را پیدایی نیست و جغرافیای آن از نظر ها غایب است. البته به دلیل اینکه جغرافیای غربت حدود ندارد که از شرق و غرب و شمال و جنوب آن سخن گفته شود. زیرا جغرافیای غربت، جغرافیای ناپیدا است و فلسفهء آواره گی ها و در به دری ها و بی خانگی ها و منت های دردبار کسان و ناکسان در پیشانی انسان را رقم می زند و انسان را از خودش بیرون می کند و حتا تو بودنش را زیر پرسش می برد.

ادامه خواندن اشک نامه ای در پای درد های بی پایان و فصل غم انگیز غربت : مهرالدین مشید

زنده باد مقاومت عاد لانه جبهه مقاومت : ابراهیم فتاح

مبار زات  آزادیبخش نیروهای پرتوان جبهه مقاومت برای عدالت از یوغ استبداد و  ارتجاع  فاشیسم در افغانستان در مرحله بسیار حساسی قرار گرفته و در  مقابل همه نیروهای ضد فاشیسم و همه انسان‌های که داد از آزادی ، عدالت ، برابری و حقوق شهروندی میزنند  رسالت  بس مهمی  را قرار داده است. 

آری ،از دیر زمانی  است که  فاشیسم   با استفاده  نامشروع از قدرت دستگاه  دولت متقلب و از  نیروی نظامی که توسط بیگانگان تا دندان مسلح شده‌ و از دستگاه مخوف پولیسی که توسط رزیلانه ترین نیروی استخباراتی بین اللملی ، منطقه و داخلی هر روزرهبری می‌شود ، سرگرم قتل و قتال خونین و توطئه ها  و نیرنک های ناانسانی بر ضد  مردم افغانستان میباشد.   اعمال عریان فاشیستی دولت غنی و رویگردهای روز مره دستگاه دولتی ، واقعیت ستم ملی  که  با توطئه  های رنگارنک  قدرتهای جهانی به رهبری انگلیس ونیروهای ارتجاعی داخلی  و به‌خصوص آنا نیکه   یا عمدی  یا ازجهالت و بد تر از آن به خاطر تسلط  ایدولوژی  های رنگارنگ  از موجودیت  آن  د رافغانستان به بهانه‌های مختلف طفره میرفتند ،  به طور یقین ثابت ساخته است.   

ادامه خواندن زنده باد مقاومت عاد لانه جبهه مقاومت : ابراهیم فتاح

یکی از جنایات جنگی نظامیان متجاوز واشغالگرامریکایی در کابل: محمد حنیف حریف

یکی از جنایات جنگی نظامیان متجاوز واشغالگرامریکایی که منجر بخاک وخون کشانیده شدن یک خانواده بی گناه وبی دفاع درشهرکابل گردید.

بتاریخ ۱۵ اگست سال روان یک هواپیمای بی سرنشین امریکا یک خانه مسکونی را درکابل  هدف شلیک راکتی قرارداده که طی آن ۱۰ تن از اعضای این خانواده ازجمله ۷ کودک که کوچکترین شان ۲ سال داشت به قتل رسیدند.

امریکایی ها مدعی شدندکه مقصد حمله گروه داعش بوده است .واما وزیر دفاع امریکا به فردای همان روز، از حمله اشتباهی شان معذرت خواست.

خانواده احمدی متضرر طلب جبران خساره ویا غرامت نموده است. ولی بعداز بیشتر از دوماه پنتاگون به اصطلاح نتایج بررسی خنده دار اشرا بشکل زیر همگانی ساخته است:

 «ما در یورش پهپادی خود در کابل قانون جنگ را نقض نکرده ایم.»

بر پایه پژوهش وزارت دفاع امریکا، یورش پهپادی امریکا که منجر به کشته شدن ۱۰ غیرنظامی به‌شمول هفت کودک در کابل شد، قانون جنگ را نقض نکرده است.

ادامه خواندن یکی از جنایات جنگی نظامیان متجاوز واشغالگرامریکایی در کابل: محمد حنیف حریف

ساده اندیشان که به بی عزتی یک ریش سفید وطن خوشنود هستند بخوانند : باقی سمندر

نیم نگاهی به تبلیغات دهشت افگنان و هیجان افراد خوش باور  و حتی سادیست!

چند روزیست که ویدیوی لت‌وکوب نمودن حاجی الله گل مجاهد در رسانه های مجازی به گردش آمده و عده ای چنان از این لت‌وکوب و توهین به وجد آمده اند که باور کردنی نیست.

فرهاد دریا هم از قافله‌ی سادیست ها به عقب نمانده و به طالبان جایگاه خدایی داده و سوته‌ی سرکوب‌گر شان را “چوب خدا “نامیده و نوشته “چوب خدا صدا ندارد” .

فرهاد دریا به خاطر دارد که آکادمی موسیقی افغانستان راهم همین” چوب خدا ”  به چه حال آورد؟

فرهاد دریا ببیند که امروز انسانی را در نزدیکی های انچی باغبانان چهاردهی که نزدیک به دشت برچی سابقه است به‌خاطر پوشیدن دریشی به گلوله بسته اند و پای آن جوان در گچ است. این هم ” چوب خدا ”  است؟

دختران را ” چوبِ خدا ” در خانه های‌شان زندانی کرده و‌ مانع درس و‌ تحصیل شان گردیده اند.

ادامه خواندن ساده اندیشان که به بی عزتی یک ریش سفید وطن خوشنود هستند بخوانند : باقی سمندر

کودکی از فاریاب تا تصویرگری به نام “میمنگی مصور” از افغانستان« به یادبود یکی از قهرمانان ملی واقعی افغانستان»: داکتر ناصر اوریا

پروفیسر غلام محمد میمنگی په ۱۲۵۲ لمریز کال کښی د فاریاب ولایت د میمنی په ښار کښی زیږیدلی او په ۱۳۱۴ لمریز کال کښی د ۶۲ کلو په عمر وفات او د کابل په عاشقانو او عارفانو کښی خاورو ته سپارلی شوی دی. روح دی ښاد او جنت دی ځای وی.

پروفیسر غلام محمد میمنگی در سال ۱۲۵۲ هجری شمسی مطابق ۱۸۷۳ عیسوی در شهر میمنه در ولایت فاریاب افغانستان چشم به جهان گشود. وی تا سن ۷ سالگی در میمنه زندگی کرد و بعد از آن به امر امیر عبدالرحمن خان با خانواده اش به کابل منتقل و در گذر قاضی شهر کابل مسکن گزین گردید.

پدرش عبدالباقی خان مینگ باشی، یکی از سران بانفوذِ قوم ازبک در منطقهٔ خود بود که از طرف امیر عبدالرحمن خان به جرم دوستی و همکاری با سردار محمد ایوب خان در قیام علیه امیر به کابل انتقال و محبوس و سپس به قتل رسید.

غلام محمد در سن سیزده سالگی پدرش را از دست داد و با تنخواه یا معاشی که از طرف دولت ۳۰ روپیه برای مادرش و ۵ روپیه برای غلام محمد تعیین شده بود امرار حیات مینمود.

چون پول مستمری برای مصارف خانه کافی نبود، غرض کسب روزی حلال و بدست آوردن پول، به ساختن و فروش اشیایی مثل قلم دانی، رسم ها و دیگر اشیا پرداخت. غلام محمد از آوان کودکی در پهلوی علاقه، استعداد فطری در رسامی و نقاشی نیز داشت. میمنگی ۹ ساله بود که به فکر بازگشت به زادگاهش شد. به همین دلیل درخواست خویش را به امیر در عریضه ای نوشت که در آن تصویر پرندهٔ زیبایی را نیز ترسیم نموده بود. گفته می شود که وی از یکی از مقربان دربار درخواست نمود تا تقاضانامهٔ وی را به حضور امیر عبدالرحمن خان تقدیم کند.

ادامه خواندن کودکی از فاریاب تا تصویرگری به نام “میمنگی مصور” از افغانستان« به یادبود یکی از قهرمانان ملی واقعی افغانستان»: داکتر ناصر اوریا

نگاه حقوقی به تعریف کاذب از “حکومت همه شمول”: داکتر اکبر همت فاریابی

بعداز پانزدهم اگست که طی یک توطئه بزرگ کشور هائی مانند پاکستان، انگلستان و آمریکا از یکجانب و رهبران فاشیسم قومی و طالبان از جانب دیگر قدرت سیاسی در افغانستان به طالبان واگذار گردیده و غنی احمدزی فرار نمود، مسئله “حکومت همه شمول” در ردیف مسائل عوام فریبانه رعایت “حقوق بشر، حقوق زن، حقوق کودک، آزادی مطبوعات و امثالهم برای کشور های استفاده جو و حریص بیرونی و برخی معامله گران و تیکه داران قومی به یک متاع معامله با طالبان و آله فشار برای بدست آوردن امتیازات تبدیل شده است اما مردم صادق، ساده قول و علاقمند به (مشارکت) با امیدواری ساده لوحانه موضوع ایجاد یک جامعه عادلانه را دنبال میکنند.

درین نوشته کوتاه منظور ما بالای داعیه واهی “حکومت همه شمول” هست.

مسلمآ کسیکه در الفبای (تیوری دولت و حقوق) آشنائی داشته باشد میداند که دولت دارای (سه رکن) میباشد که عبارت اند از قوه مقننه؛ قوه اجرائیه و قوه قضائیه هستند که رئیس دولت بالای هر سه قوه قرار میداشته باشد.

ادامه خواندن نگاه حقوقی به تعریف کاذب از “حکومت همه شمول”: داکتر اکبر همت فاریابی

زنان در تمدن اسلامي نقش بارز ايفا كردند: داکتر فرید یونس

 منبر مسجد به پيشنهاد يك زن ساخته شد. حضرت بي بي عايشه ( رض) به حيث يك فقهي عرض اندام كرد . در جنگ هاي اسلام زنان از برادران زخمي شأن پرستاري ميكردند . بي بي زينب اولين مكتب نسوان را بنياد گذاشت . بي بي فاطمه زهرا ( رض) از زنان دانشمند اسلام بودچنانچه بي بي عايشه صديقه ( رض) گفت : در زنان از فاطمه دانشمند تر نديده ام . اولين پوليس جامعه اسلامي براي حفظ امنيت مردم يك زن بود . زنان با مردان يكجا از مكه به مدينه هجرت كردند . 

اما امروز مي بينيم كه يك گروه متحجر را مثلث گناه يعني ايالات متحده امريكا ، عربستان سعودي و پاكستان به قدرت رساند تا نه تنها منافع خود را حمايه كرده باشند اسلام را در سطح جهاني بد نام  كنند .

ادامه خواندن زنان در تمدن اسلامي نقش بارز ايفا كردند: داکتر فرید یونس

زمان چیست؛ آیا آغاز و پایان دارد؟ : دکتر بیژن باران

زمان چیست؛ از کجا آمده؛ به کجا و به چه سو  رود؛ چرا برگشت ناپذیر است؛ آیا آغاز و پایان دارد؟ رابطه زمان ذهنی با کیهانی چیست؟ زمان اندازه گیری فاصله 2 رویداد است؛ بین ماه نو، فصول سال، گردش شب و روز. فضازمان چه صفاتی دارد؟ در ابعاد فضا، می توان جلو عقب رفت. تجربه هر رونده این را نشان دهد. ولی زمان فقط سوی رو بجلو دارد. باید در طبیعت روندهای برگشت ناپذیر یافت. هاوکینگ نوشت: پیکان زمان در جهت فزاینده برگشت ناپذیر آنتروپی ترمودینامیک و گسترش کیهان است. 

زمان کمیت فیزیکی مانند دما است که با ساعت شمارش لحظات اندازه گیری شود. زمان، ترازوی سنجش دیری و زودی حوادث است. پس زمان جریانی پیوسته، انقطاع ناپذیر، رونده، بی آغاز و بی انجام است که طی آن، حوادثی برگشت ناپذیر از گذشته به حال تا آینده رخ دهند. 

زروانیسم و میترایسم موجودات/ ارواح انسانگونه عاطفی را بر رودها، کوه ها، اجرام سماوی، خورشید، ماه مقیم کردند. این ارواح غیبی و پایه مادی شان سرنوشت/ فعالیت انسان و جامعه، تغییرات زمین و آسمان را در کنترل داشتند. این 2 دین زمان ذهنی انسان را با تخیل بر زمان کیهانی سوار کردند. در ادیان بعدی عبادت این موجودات منجر به وعده پاداش در روز جزا شد. 

ادامه خواندن زمان چیست؛ آیا آغاز و پایان دارد؟ : دکتر بیژن باران

چاپ کتاب : استاد پرتو نادری

بی‌چاره پیرمرد، امروز که بعد از وقت‌ها خانه آمد و تا سر سخن باز شد، گفت: روز گذشته یک ناشر بر سر من چنان خندید که از شرم در آب و عرق‌ تر شدم.

پرسیدم چرا؟ 

گفت: به دیدارش رفته بودم تا در بارهء چاپ یک کتاب همرایش گپ بزنم.

گفتم: این که خنده ندارد.

گفت: به بیردی گفتن بمان!

خاموش شدم، پیرمرد گفت: تا به ناشر گفتم می‌خواهم کتاب تازهء خود را نشر کنم. یکی و یک بار زد به خنده. چنان خندهء بلند که گویی فکاهی گریز تاریخی اشرف غنی، پهلوان پنبه‌ها و لافوک‌های جمهوری دزدان را شنیده باشد!

راستش خنده‌یی هم در دل من می‌جوشید؛ اما از ترس پیرمرد خاموش ماندم.

ادامه خواندن چاپ کتاب : استاد پرتو نادری

محمد طاهر بدخشی و نیاز بازخوانی تفکر ملی- نویسنده : مجیب مهرداد

برگزاری مراسم یادبود از محمد طاهر بدخشی در وضع کنونی چه اهمیتی می تواند داشته باشد. 

بدون شک محمد طاهر بدخشی یکی از بحث برانگیز ترین شخصیت های سیاسی تاریخ معاصر افغانستان است.

سیاست مداری که در اوج تضاد های انقطابی و ایدیولوژیک که به زعم بسیاری سیاست مداران آن زمان، وابستگی به یکی از این قطب ها تنها ضمانت بقای سیاسی و اقتصادی کشور ها بود و در اوج قدرت حاکمیتی که خودش را پیرو خط مسکو میدانست سیاست عدم دنباله روی را مطرح کرد. در گراماگرم شعار های جهان-وطنی و ایدیولوژیک با بار سوسیالیستی، آن هم از نوع روسی اش که چپی های افغانستان با علم کردن آن در صدد ابقای دیکتاتوری پلورتاریا در جغرافیایی بودند که به شدت در چنگ مناسبات سنتی و فیودالی گیر مانده بود مساله ملی را به عنوان اساسی ترین مساله افغانستان عنوان کرد.

بدخشی در چنین شرایطی به صحنه سیاست افغانستان می آید و حل دموکراتیک مساله ملی را در اولویت آجندای سیاسی اش قرار میدهد. او همچنان به عنوان یک چهره انقلابی باورمند به نهادینه شدن انگیزه های انقلاب در میان توده های مردم بود، برای همین بود که کادر های حرفه ای اش را به روستاهای دور دست و به میان دهقانان می فرستاد تا مقدمات یک انقلاب عظیم مردمی را از طریق اشاعه آگاهی و نیاز به آن در تمام نقاط افغانستان فراهم کنند، برای همین بود که او کودتای هفت ثور سال 57 را فاجعه خواند و از پیامد های نامیمونش هشدار داد. او برای طرح همین مسایل از حزب دموکراتیک خلق که از پایه گذارانش بود با دوستانش جدا شد.

ادامه خواندن محمد طاهر بدخشی و نیاز بازخوانی تفکر ملی- نویسنده : مجیب مهرداد

پرهیز از خطاهای رایج در هنگام نوشتن خبر و گزارش: جاوید فرهاد

از به کار بردن کلمات مصطلح اما غلط در هنگام نوشتن خبر و گزارش پرهیز کنید. مانند: تعابير اشتباهی که در ادامه آورده شده و شکل صحیحش مقابل آن ذکر می‌شود.

غلط: گردد، می‌گردد/ صحيح: شود و می‌شود

غلط: می‌باشد/ صحيح: است

غلط: اظهارداشت، خاطر نشان ساخت / صحيح: گفت، افزود، ادامه داد، توضیح داد، یادآور شد، تاکید کرد.

– جمع بستن کلمات فارسی با ات عربی: 

درفارسی جمع بستن با «ها» و «ان» انجام می‌شود. مانند: آزمایش‌ها به جای آزمايشات. در جمع بستن با ها سرهم نويسی نشود و نيم فاصله بين ” ها ” و واژه‌ی قبل لحاظ شود. (برای انجام نیم‌فاصله روی کیبورد با گرفتن همزمان ctrl+shift+2 نیم فاصله ایجاد می‌شود)  مانند: آزمايش‌ها.

ادامه خواندن پرهیز از خطاهای رایج در هنگام نوشتن خبر و گزارش: جاوید فرهاد

بزرگ‌داشت از ابوالفضل بیهقی: استاد پرتو نادری

گفتند روز نخست عقرب، روز بزرگ‌داشت از ابوالفضل بیهقی‌ست. به یاد نوشتهء کتاب‌سوزان در انجمن نویسنده‌گان افغانستان افتادم که بیست و اند سال پیش نوشته بودم. یك روز دیگر كه دهان بخاری باز بود و مطالعه می كرد از بخاری صدایی شنیدم كه مرا تكان داد. كسی با لهجه‌یی سخن می‌گفت كه تا كنون نشنیده بودم كه زبان فارسی دری را با این همه صلابت و شكوه سخن بگویند.

حیران بودم كه كی‌ست. این قدر فكر كردم كه از شمار نخبه‌گان است. 

سیمای پر شكوهی را در بخاری دیدم كه پیامبروار سخن می‌گفت. فكر كردم پدر كلانم ملا محمد نادر است كه مثنوی معنوی می‌خواند و یا بیت های دشوار بیدل را برای دیگران تفسیر می كند. متوجه شدم كه شعر نمی‌خواند و اما به گونه‌یی سخن می‌گوید كه انگار شعر می‌خواند. 

مجذوب سیما و صدای آن بزرگوار شده بودم. 

من همچنان در حیرت بودم كه این بزرگوار كی‌ست؟ مردی كه در كنار بخاری نشسته بود، ورق‌هایی را از كتاب ضخیمی بر كند و مچاله كرد و تا خواست در بخاری بیندازد متوجه شدم كه تاریخ بیهقی‌ست. سراپا هیجان شده بودم. آه! خدای من، مگر این همان راوی صادق القول تاریخ، همان تندیس بزرگ صداقت و فرزانه گی، نیای بزرگ من، ابوالفضل بیهقیست! 

ادامه خواندن بزرگ‌داشت از ابوالفضل بیهقی: استاد پرتو نادری

مقاومت کنیم ورنه تباه می شویم: محمدعثمان نجیب

پارسی گویان به دلایل محافظه کارانه و خودهراسی در مقیاس جهانی آن گونه که لازم است تثبیت جای‌گاه نه کرده اند. آن پهناوری زبان و آن کهن باری کلتوری و فرهنگی و آن تسخیر ادبیات جهانی هیچ کدام اثری بر اقتدار گرایی مان نه داشته است. ایران در انزوای آخوندی به سر می‌برد و تاجیکستان که در جهان سر می شوراند به تنهایی کاری از پیش برده نه می‌ تواند. هزاره های افغانستان موقعیت های بهتر در افغانستان داشتند که توسط رهبران پلید شان مثل رهبران جبون و معامله گر تاجیک همه فرصت ها را از دست داده و فدای رقابت های ظاهری فرنیچری سازی برای مهمان‌سرا های خود ساختند.

بیش‌تر آنان تحصیل و تعلیم بلند نه داشته و قوت درک تجزیه و مانور برای فعل و انفعالات عاجل در وجود شان نه بود. خطاب کردن استاد و‌ مارشال ‌وزیر و وکیل و جنرال و این صاحب و آن صاحب آنان را غافل کرده بود. در حالی که اگر امتحانی از ایشان بگیری چهار سطر تحلیل سیاسی واقعی نوشته نه می‌توانند. مثلاً با سواد ترین آقا همین یونس قانونی است. او را دعوت کنید که مجزا از صحبت های کلیشه‌یی یک ده دقیقه وضع سیاسی نظامی جهان و منطقه و موقعیت افغانستان در این بحبوحه را تعریف کند، چیزی برای گفتن نه دارد. اما اگر برایش بگویی این شهر را با یک مقام دولتی یا یک کرسی رسمی و یا یک پیوند مادی معامله کن، معامله‌گر از او کسی پیدا نه می شود. دیگر ارکان گویا رهبری و‌ کابینه دیده‌ی تاجیک تبار های سیاسی‌گرا غیر از استاد سید مخدوم رهین یک شخصی را نشان دهید که ظرفیت منطقی رهبری را داشته باشد. رده های دوم و سومِ آگاه و چیز فهمِ تاجیک تبار که ماشاءالله کم نیستند و به وفور قابل دست‌یابی اند، فاقد تمام صلاحیت های تصمیم گیری اند. فرصت برای آنان یا بسیار اندک بوده و یا هم هیچ نه بوده.

ادامه خواندن مقاومت کنیم ورنه تباه می شویم: محمدعثمان نجیب

به اسقبال میلاد پیامبر اسلام؛چه مولودی که گلبانگ خرد را تا آسمان وحی بالا برد

1451 سال پیش از امروز در چنین روزی پیامبر اسلام در مکه به دنیا آمد.  هرچند تاریخ دقیق ولادت پیامبر مشخص نیست و اما اهل سنت تولد پیامبر را در 12 ربیع الاول جشن می گیرند و شیعیان ولادت پیامبر را برابر به  روز جمعه 17 عام الفیل برابر به 570 میلادی از این رو بزرگداشت به عمل می آورند. این جشن‌ها برای اولین بار به صورت عمومی در مصر در سال 1100 میلادی  (اواخر قرن پنجم هجری) در زمان خلفای فاطمی برگزار شد که بعدها به فراموشی سپرده شد تا آنکه در سال 1207  مظفرالدین گوکبری (شوهرخواهر صلاح‌الدین ایوبی) در اربیل به مدت یک ماه جشن‌هایی را برای میلاد پیامبر برگزار کرد. .[۲] منشأ بسیاری از جشن‌های مسلمانان  سنی به همین سال برمی‌گردد. فضای آشفته و اندوهبار در جهان اسلام این پرسش را در ذهن هر مسلمان بوجود می آورد که چگونه شده، دین پیامبری به عرصۀ بازی های خشونبار ترین حمله های انتحاری و انفجاری و کشتار و بیرحمی بدل شده است که خدا برایش می گوید «وَ مَا اَرْسَلْنَاکَ اِلاَّ رَحْمَةٌ لِلْعَالَمِینَ »  و در جای دیگر می گوید وَإِنَّكَ لَعَلىٰ خُلُقٍعَظيمٍ﴿۴﴾ و تو اخلاق عظیم و برجسته‌ای داری. اگر بنا است که رفتار و کردار این مرد آسمانی و پیامبرعظیم الشأن سرمشق و الگو برای مسلمانان قرار بگیرد. باتاسف که امروز همه چیز برعکس است. دین او به ابزار انتحاری و انفجاری و کذب و دروغ و فریب و کستار و بیرحمی گروه های افراطی قرارگرفته است و جفای بزرگ به دین او شده است. گروه های افراطی اسلام رحمت آفرین را به دین خشونت آفرین بدل کرده اند.

ادامه خواندن به اسقبال میلاد پیامبر اسلام؛چه مولودی که گلبانگ خرد را تا آسمان وحی بالا برد

; فارسی ستیزی ریشه‌ی تاریخی نزد درباری های قبیله داشته است: محمد عثمان نجیب

                  عجب دجالانی داشتیم و‌ داریم. در زمان سلطنت ظاهر عیاش، هاشم خان و شاه ولی خان و دیگران همان خط مشی را تعقیب می‌کنند که محمودطرزی در زمان امان الله خان کرد و‌ امان الله هم قبول.

فاشیسم چیست؟ شاخ و دُمی که نه دارد. مضحکه بارتر آن است که حکم را به فارسی می نوشتند تا پشتو را رایج کنند. حتا خود شان نوشتن پشتو را یاد نه داشتند جریده‌ی اصلاح در شماره‌ی منتشره‌ی ۱۲ حوت ۱۳۱۵ برابر با ۳ مارچ ۱۹۳۷ میلادی خویش حکم‌ِ اجباری ترویج و‌آموزش زیان پشتو را منتشر کرده که به شاه ولی خان غازی!؟ سرک ها عمومی کابل داده بوده است.

در آن حکم صریح و آشکار زبان پشتو را زبان افغانی خوانده اند. «در نگاره بخوانید.»  حالا چگونه شد که یک باره از اقرار به انکار رفتند و زبان افغانی را پشتو نه می دانند؟

اشک نامه ای در پای درد های بی پایان و فصل غم انگیز غربت : مهرالدین مشید

یادها و خاطره ها سفری ناتمام از خواجه رواش کابل تا فورت دکس نیوجرسی

قسمت نخست

صبح سرساعت هشت همه همکاران به دفتر رسیدند وپس از احوال پرسی مختصر و شوخی های ظریفانۀ همیشگی با گرم جوشی و صمیمیت مثل همیشه کار های شان را آغاز کردند. همکاران باهمۀ بی اعتمادی به دستگاۀ حکومت بازهم  با اعتماد به نفس به کار خود ادامه می دادند. همکاران در جریان کار مثل همیشه تبصره های کوتاه در رابطه به رخداد های کشور ارایه می کردند واز اینجا و آنجا سخن می گفتند.  تبصره های شان با چاشنی مزاح و شوخی های های ظریف به همراه بود. آنان کمتر فکر می کردند که آن روز آخرین روز کاری شان در حکومت غنی باشد. هرچند بسیاری ولایت ها نیرو های دولتی به گونۀ مرموز وشاید هم دستوری بیرون شده بودند، طالبان بر بسیاری ولایت ها مسلط شده بودند و وضعیت در کل کشور به سود طالبان رقم می خورد. سقوط ولایت های یکی پی دیگر نگرانی همگانی را به بار آورده بود و مردم خشمگین بودند؛ چنان مشت سکوت برلب های مقام های ارشد نظامی و امنیتی کوبیده شده بود که هیچ مقام ارشدی لب به سخن نگشود تا دست کم مردم را در سایه و روشن حوادث بگذارند.

ادامه خواندن اشک نامه ای در پای درد های بی پایان و فصل غم انگیز غربت : مهرالدین مشید

عزیزانم بیایید، بخوانیم و بدانیم که ما کی هستیم!: سهیلا احمد

تاجیک ها یکی از قوم های آریایی استند، مردم شجاع، متمدن و دارایی تاریخ پرافتخاری استند.

تاجیک مردم تاج دار معنی میدهد، تاجیک قوم بومی (اصلی) خراسان بزرگ (افغانستان امروزی) استند که 43 فیصد افغانستان را، 90 فیصد تاجیکستان را، 15 فیصد اوزبیکستان را، 2 فیصد چین را و 10 فیصد ایران را تشکیل میدهند.

مردم پامیری بدخشان افغانستان، تاجبکستان و چین هم دراصل تاجبک اند فقط زبان شان فرق دارد اما به دلیل نامعلوم در افغانستان پامیرها را جدا از تاجیک ها میدانند و حتا در سرود ملی پامیری ها را جدا از تاجیک ها سرودند در حالیکه در چین و تاجیکستان پامیری ها را تاجیک میگویند.

فیصدی تاجیکان در شمال هندوستان، پاکستان و کشمیر نیز وجود دارند.

قوم دئی در ترکمنستان نزدیک دریایی خزر و قوم آوار در جمهوری داغستان روسیه نیز تاجیک اند که از میهن خود به آنجا مهاجرت کردند.

زبان تاجیک ها فارسی میباشد. 

تاجیک ها با فارس ها، کردها، لرها و دیگر اقوام آریایی همتبار استند.

تاجیک ها مردمان شهر نشین استند و پیشه اکثریت شان بازرگانی و تجارت میباشد.

مردم تاجیک در سال 21 هجری/642 میلادی توسط حضرت عمر فاروق (رض) و حضرت عثمان غنی (رض) به دین مقدس اسلام مشرف شدند و تمام مردم تاجیک مسلمان استند.

ادامه خواندن عزیزانم بیایید، بخوانیم و بدانیم که ما کی هستیم!: سهیلا احمد

آقای نور احمد نور! از تنِ خسته‌ و خونین حزب و از مردم افغانستان چی می‌خواهید؟… محمد عثمان نجیب

همین کافی نیست که غنی ‌و کرزی نماینده های تبار تان وطن را دو دسته به پاکستان و خیبر پښتونخواه تسلیم کردند؟

تأسیس رسمی حزب دموکراتیک خلق افغانستان مقارن سال دوم تولد من بوده.‌ سرنوشت چنان آورد که با پرکشیدن در عمر و قد و قامت راهی آن مکتب سیاسی شدم. زودتر دانستم که بیمار های زیادی در حزب رخنه کرده اند که از بودن شان نه بودن شان بِه بود. نه برای آن که من در حزب کاره‌یی بودم یا کسی از من چیزی را می‌پرسید.

 پیشنیه‌ی حزب را از ۱۳۴۳ تا زمانی که  عضویت من در آن تسجیل شد مرور کردم. در چنان فرایندی بود که توانستم فرصت را غنیمت دانسته و به شکاف های عمیق حزب آشنا شوم. اشتباه اساس گذاری  چنان حزب سیاسی باور به منفی به هم‌گرایی شدن ها بود. آن هم در کشوری به نام افغانستان و جامعه‌ی به شدت طبقاتی،  استبدادی،‌ انحصاری، تبارگرایی، تفاوت های اقتداری، ناهنجاری های اقتصادی، بهشت سودخواران و زمین داران و نیمه فیودال ها، نگاه های متفاوت شهر نشینی و شهری شدن و شهروندی تحصیل کرده هایی که حتا با دانش آموزی و زیست در محیط دانش‌‌گاهی ‌‌و شهری نه توانسته بودند مناسبات حاکمِ قبیله در جامعه فراموش کنند. تفاوت های برداشتی از دیدگاه های فلاسفه های سیاست و نظم نوین جهانی، نه داشتن ظرفیت های تحلیلی نسبت عدم مطالعه‌ی منطقی و قابل هضم و‌ درک سیاسی نزد بیش‌ترین هایی که افکار العنانی حکم‌روایی از تمثیل می‌کردند.

.

ادامه خواندن آقای نور احمد نور! از تنِ خسته‌ و خونین حزب و از مردم افغانستان چی می‌خواهید؟… محمد عثمان نجیب

ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا! : دکتور حمید الله مفید

 · 

ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا! (1)

ﺩﺭ ﺣﺪﻭﺩ ١٩٥٠ ﺳﺎﻝ ﭘﻴﺶ، ﺭﻭﻡ ﺑﻪ ﺍﻭﺭﺷﻠﻴﻢ ﺣﻤﻠﻪ ﻛﺮﺩ، ﺁﻥ ﺷﻬﺮ ﺭﺍ ﻭﻳﺮﺍﻥ نمود  ﻭ ﻣﺮﺩﻣﺎﻧﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﺮﺩﮔﻰ کشانید .

 ﺣﺪﻭﺩ ٤٥ ﺗﺎ ٦٠ ﻫﺰﺍﺭ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺑﺮﺩه ﮔﺎﻥ، ﺑﺮﺍﻯ ﺳﺎﺧﺘﻦ *ﻛﻮﻟﻮﺳﻴﻮﻡ* ﺑﻪ ﻛﺎﺭﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪﻧﺪ . 

ﺑﺨﺶ ﺑﺰﺭﮔﻰ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺑﺮﺩه ﮔﺎﻥ ﺩﺭ ﺣﻴﻦ ﻛﺎﺭ ﻛﺸﺘﻪ ﺷﺪﻧﺪ .

ﻣﺮﺍﺳﻢ ﺍﻓﺘﺘﺎﺣﻴﻪ ﻛﻮﻟﻮﺳﻴﻮﻡ ﺑﺎ ﻛﺸﺘﺎﺭ ٩ ﻫﺰﺍﺭ ﺣﻴﻮﺍﻥ ﻏﻴﺮﺍﻫﻠﻰ ﺑﺮﮔﺰﺍﺭ ﺷﺪ .

ﺩﺭ ﻛﻮﻟﺴﻴﻮﻡ ﺯﻧﺎﻥ ﻭ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺍﺯ ﻫﻢ ﺟﺪﺍ ﺑﻮﺩﻧﺪ . 

ﺟﺎﻳﮕﺎﻩ ﺯﻧﺎﻥ ﺩﺭ ﻃﺒﻘﻪ ﭘﻨﺠﻢ ﺑﻮﺩ، ﻛﻪ ﺩﻳد بسیار ﺑﺪﻯ ﺑﻪ ﻣﻴﺪﺍﻥ ﺩﺍﺷﺖ . 

ﺟﺎﻳﮕﺎﻩ ﻣﺨﺼﻮﺹ ﺯﻧﺎﻥ ﺩﺭ ﻛﻮﻟﻮﺳﻴﻮﻡ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻧﺎﺍﻣﻦ ﻭ ﺧﻄﺮﻧﺎﻙ بوﺩ، ﭼﺮﺍ ﻛﻪ ﺳﻜﻮﻫﺎﻯ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺎ ﻃﻨﺎﺏ ﻫﺎﻳﻰ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﻣﻴﺸﺪ ﻛﻪ ﻫﺮ ﺍﺯ ﭼﻨﺪﻯ ﭘﺎﺭﻩ ﻣﻴﺸﺪﻧﺪ

ﻭ ﺯﻧﺎﻥ ﺍﺯ ﺍﺭﺗﻔﺎﻉ ٥٠ ﻣﺘﺮﻯ ﺑﻪ ﭘﺎﻳﻴﻦ ﺳﻘﻮﻃﻰ ﻣﺮﮔﺒﺎﺭ ﻣﻴﻜﺮﺩﻧﺪ . ﺍﻣﺎ ﺟﺎﻳﮕﺎﻩ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺍﻣﻦ ﺑﻮﺩ . ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺮ ﺭﻭﻯ ﺳﻜﻮﻫﺎﻯ ﺳﻨﮕﻰ ﻣﻰ ﻧﺸﺴﺘﻨﺪ .

ادامه خواندن ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا! : دکتور حمید الله مفید

بینوایان میهن وسرنوشت نامعین شان در«امارت سیاه طالبی» : حنیف حریف

عزیزان ، وقتی با  نگاره این کودک معصوم برخوردم ، خیلی ناراحت گردیده وجگرم آب شد.خواستم این دردرابانوشتن چند سطرزیرکاهش دهم :

 این کودک بینوای میهن که بایستی دریک صنف آموزشی ویا آغوش گرم خانواده ویا دریک پارک بازی کودکانه  قرارمیداشت ،

بادریغ ودردچون ملیونها کودک دیگر ازپول ناچیز فروش چند دانه تخم مرغ ، به یقین که خانواده جنگ زده وفقیر اش منتظر اند تا نان بخور و نمیر چاشت ویاشب شانرا آماده سازند.

این کودک بینوا ودرمانده به چه می اندیشد؟

به کودکان مرفه جنایتکاران، قاتلان، غاصبان، غارتگران، جنگ سالاران ، مافیای موادمخدر، مفسدین اداری و…که تمام نعمات مادی زندگی را در اختیار داشته وهر گز در روی جاده ها به خاطر لقمه نانی ازبام تا شام سرگردان نیستند!!

به آن هم سن و سالهایش که لباس مفشن و راحت برتن داشته وباموتر های شیشه دودی وگاردهای امنیتی به مکتب های شخصی مشغول آموزش اند، 

ویا به آنهای که در انبوه خوردنی های لذیذو وسایل بازی شان غرق ناز ونعمت اند،

ویا به تمام این بی عدالتی ها، نابرابری ها که از آدرس خدا بر زمین مستولی گشته،

ویا با آن دکاندار دین که برای این فقر جانکاه تحمیل شده ازجانب انسانهای ستمگر وظالم،  مزدوران غارتگر وجهانخوران متجاوز بر مردم ، توجیه های خدایی ودینی خلق می نمایند، 

ادامه خواندن بینوایان میهن وسرنوشت نامعین شان در«امارت سیاه طالبی» : حنیف حریف

خانه‌ی کرایی دیده بودیم، وطن کرایی نه: محمد عثمان نجیب

فرمان مادرِ عبدالرحمان خان.

این مقاله را در چند نوبت بخوانیم تا بدانیم که چرا باید به خود بیاییم؟

بخش سوم و نهایی

نوشته‌ی محمد عثمان نجیب

نه می دانم چی پیش آمد که تاجیک تباران ‌‌و اقوام ساکن در خراسان و پارسی زبان های پیشا ظهور احمدشاه درانی ‌و پسا سقوط نادر افشار با آن همه غنای کلتوری، فرهنگی و اقتدار به سقوط یک باره تن دادند و هرگز سربلند نه کردند؟ ایران هم‌چنان بر عکس توانست اصالت زبان پارسی را نه تنها نگاه‌ داشت بل در باروری آن سعی بلیغ به خرچ داد و پارسی زبانان مدیون کار های مداوم دانش‌مندان و فرهیخته‌‌گان ادب فارسی ایران زمین است نه آخوند های زشت کردارِ ایران.

سر رشته‌ی بزرگان پارس زبانان تاجیک و هزاره و ازبیک از ۲۸ رجب سال ۱۱۶۰ هجری قمری مطابق ۱۵ جولای یا ۱۷۴۷ حدود یک ماه پسا قتل نادر افشار و تاج گذاری احمدشاه ابدالی به افول رفت. 

تاجیک تبار ها و پارسی زبان ها راهی جزء دو انتخاب نه دارند: 

اول- تن دادن به ذلتِ مادام‌العمر و پی کوچی های ملی‌گرا! رفتن و مالیه پرداختن برای عشرتِ آنان.

 دوم- مقاومت برای شهروندی داشتن دست اول و بدون تبعیض و بدون پنجاه فیصد دروغ.

با آن که تشکیل ارتش احمدشاه ابدالی بیش‌تر غلجایی ها و ازبیک ها و هزاره ها و همه تحت فرماندهی نادر افشار بودند اما نقش اساسی هزاره ها ‌و ازبیک در رهبری و تصمیم‌گیری ها چندان مهم نه بود و تقریباً به حیث گروه های پیش‌مرگه مورد استخدام قرار می‌دادند. به روایت تاریخ های غبار و فرهنگ حتا احمدشاه ابدالی هم همه صلاحیت و اقتدار را برای عشیره و قبیله و قوم خود تقسیم کرد.

ادامه خواندن خانه‌ی کرایی دیده بودیم، وطن کرایی نه: محمد عثمان نجیب

کندزیانِ عزیز! درد و شهادتِ ما و شما را پایانی نیست که نیست : محمد عثمان نجیب

همه خوبی ها از پشتون، همه مرگ و‌ شهادت به غیر پشتون یا پشتونِ بی چاره. 

آقای دوستم، رفیق خوب من! 

حتا برای گرفتن دریشی ات هم کاری نه می‌کنی؟ وای برتو.

دجالان سیاه روی جهان، عزت فروشانِ قرن بیست و یک و تک تبار های مزدور و‌ اجنبی پرور در یک صبح سیاه وطن را به وحشیانِ هم تبار خویش فروختند تا دلِ بادران خود را در انگلیس و آمریکا و روسیه و چین به دست آرند. آنان خواستند تا جبیره‌ی جیره ‌هایی را به ایران ‌و پاکستان هم بپردازند که مستمری گونه طی بیست سال از سازمان های جاسوسی آنان می‌گرفتند. 

از زلمی ذلیل زاد تا کرزی بدزاد و غنی حرام زاد که از شیر رشوه بزرگ شده بود و هرگز مسلمانی در شأن نیست. همه و وطن را فدای امیال تمامیت خواهی قومی و انحصار گرایی تباری کرده و حمام خون را در کشور جاری ساختند. درنتیجه‌ی خیانت های رهبر نما های اقوام دیگر بود که اینان جسورتر بر مردم تاختند تا کشور را ظاهراً به طالبان اما در حقیقت به پاکستان مجری اهداف استعمار و سرمایه در منطقه سپردند. طالبان نیروی عبوری برای قدرت های اصلی در برنده شدن جنگ اقتصادی و غصب منابع آماده‌ی زیرزمینی ما که استخراج آن ها با توجه به انکشافات تکنولوژی بسیار سخت هم نیست و اهداف سیاسی و نظامی و تبدیل افغانستان به آزمایش‌گاه بزرگ سلاح های تولیدی جهان می‌باشند. 

ادامه خواندن کندزیانِ عزیز! درد و شهادتِ ما و شما را پایانی نیست که نیست : محمد عثمان نجیب