عید است بیا خانه ءدل را بتکانیم
از نور وفا عطر درین خانه فشانیم
بذری که ثمر آورد اینجا گل شادی
در پاییز دلهای ستمدیده نشانیم
هر آنکه ز بیداد کند باب سخن باز
از دور وبر خانه اورا دور برانیم
در راه وطن سینه سپر جان بکف ماست
کاین مژده بهر گوشهء دنیا برسانیم
گر باد فنا داد وطن دشمن خونریز
با قیمت جان هر وجب آن بستانیم
عید است بیا خانه تکانی کنیم ای دوست
تا دامن دل پاک زهر کینه بمانیم.
هالند- جولای 2015
عید است بیا
عید است بیا خانهءما غرق صفا کن
این خانه پر از زمزمهءعشق ووفاکن
خون میچکد از پیکر این شهر غم انگیز
بر خیز بیا ،دست گریبان قضا کن
بر خاک فگن دیو غم روز جدایی
این دشمن جانرا هدف تیر بلا کن
بنمای رخ وسوی گناهم بکش ای دوست
کاین مژده نهان از گذر باد صبا کن
آتش بزن این خرمن جانم ز نگاهی
وانگه دل ویرانه بیا قصد دوا کن
از عمق دلت خنده بزن بر رخ زردم
سرمست مرا حجلهءپر مهر وسخاکن
بغضی به گلو مانده زبی مهری ایام
دردی که که فرو خفته بدل بال رها کن
دریاب مرا خرمی کوی وصالت
از بهر خدا حاجت دل را تو روا کن
عید است بیا هدیهءارم گل شادی
با ماه رخت روشنم این شام گدا کن .
هالند -جولای 2015
نورالدین همسنگر