دمـــوکــراســی، احــزاب ســیـاســی و جــامــعـۀ مــدنــی : پــرتــو نـــادری

پرتو نادریفلسفۀ وجودی دموکراسی به  موجودیت احزاب سیاسی و نهاد های مدنی  وابسته است. برای آن که دموکراسی بدون احزاب سیاسی و نهاد های مدنی نمی تواند دموکراسی واقعی باشد. آن جا که احزاب سیاسی و نهاد های مدنی وجود ندارند ، این خود بیانگر آن است که در آن جامعه دموکراسی وجود ندارد. هر دولتی که بدون احزاب سیاسی و نهاد های مدنی  خود را دولت متکی بر اصول دموکراسی بخواند به یقین که دروغ می گوید. باری شهید محمد هاشم میوندوال در یکی از شماره های نشریۀ مساوات نشریۀ حزبی خویش در رابطه به  خود داری شاه از توشیح قانون احزاب نوشته بود که : دموکراسی بدون احزاب سیاسی به گادی بدون اسب می ماند.

ادامه خواندن دمـــوکــراســی، احــزاب ســیـاســی و جــامــعـۀ مــدنــی : پــرتــو نـــادری

مصاحبه ٬ داوود سیاووش بـاغلام جــیـلانــی عــارض دانـشــمــند جــغـرافیای افـغـانـستـان

  پدر  جغرفیای  و سیاووشارمغان: شما به حیث یک دانشمند رشته بفرمایید که با این منابع آبی بزرگی که ما داریم دولتمردان افغانستان چه کنند که محیط زیست افغانستان بهبود و کشور سرسبز شود و برق تولید شود، پپیشنهاد مشخص شما در این ارتباط چیست؟

عارض: پیشنهاد مشخص من اینست که دولتمردان افغانستان با دلسوزی کامل به خود و به وطن، با دلسوزی به مردم افغانستان و با دلسوزی به پیشتازی زراعتی که در این منطقه بود چون افغانستان یک کشور زراعتی بود مثلاً 18 نهر مزار شریف را که شما در نظر بگیرید، یا مدنیت تیموری های هرات را در حوزه هریرود در نظر بگیرید، یا مدنیت سیستان را در نظر بگیرید، یا بست را در نظر بگیرید، یا خود کابل را، کابل شاهان، بگرام و این ها را در نظر بگیرید. کل ساحاتی زراعتی بود که در اختیار شان بود و ساحات زراعتی شان را انکشاف میدادند. من در یک کتابی خوانده بودم که زمانی کابل شاهان در بالا حصار کابل زندگی میکردند در بگرام هم یک پایتخت دیگر آنها بود اینها همان سرکی را که مستقیماً از دروازه شرقی بالا حصار خارج شده به امتداد بی بی مهرو تا بگرام در میرفتند دو جانب سرک درخت های بسیار متراکم بود که آفتاب هیچ بالای سوار نظام آنها نمی افتاد از این نقطه نظر واقعاً با تغییر اقلیم، با بی پروایی های ایکو سیستم که در افغانستان است، با این بی پروایی ها ستراتیژی که افغانستان (فعلاً به آن مواجه است با گذشته قابل مقایسه نیست) مثلاً مدنیت زراعتی باختر ما و شما در آسیای میانه پیشگام و پیشتاز و شاخص عمومی همین منطقه بود اما امروز شما بروید ساحه حیرتان را ببینید ساحه خود مزار شریف را ببینید، ساحه بلخ را ببینید، از آب این ساحات از بلخ آب و این ها استفاده کرده نمیتوانند، دیگر پیشنهاد من اینست که با یک تکنولوژی معاصر با یک تدبیر و پلان بسیار مدبرانه باید آبگردان ها در مسیر دریا ها احداث شود و آب آن به نفع زراعت، به نفع سرسبزی، به نفع آبادی کشور به کار برده شود. ما اگر همین کمر همت را بسته بتوانیم که آبگردان های زیادی را در مسیر دریا های خود احداث کنیم باور کنید که، تنها صادرات برق آبی ما کفایت میکند که این کشور را به پای ایستاد کند ما باید از هر لیتر آب خود استفاده مثبت کرده بتوانیم در حالیکه برف ها ذوب میشود آب ها به جریان می افتد، تمامش میرود به طرف بحر هند، برف ها ذوب میشود آب هریرود میرود به طرف سرخس و ترکمنستان، آبهای هلمند ما به سیستان میرود ما از آبهای منطقه هیچ استفاده مثبت کرده نتوانسته ایم.

ادامه خواندن مصاحبه ٬ داوود سیاووش بـاغلام جــیـلانــی عــارض دانـشــمــند جــغـرافیای افـغـانـستـان

یـاداشــت پـشـت زرورق ســگـرت – نوشـتـه : دکتـور صبـورالله سیاه سنگ

 sssدر افغانستان از آغاز ناپیدا تا نیمه نخست دهه 1990 – پس از آن را نمیدانم -، نه تنها همکاری بلکه تکان دادن دست سوی کارمندان کمپنیهای بیرونی و گزارشگران رسانه‌های باخترزمین یک برچسپ داشت: “جاسوس”! البته، برای “مستندتر” جلوه دادن این اتهام وخیم، نام کشور را نیز میچسپاندند و مثلاً میگفتند: جاسوس انگلستان، اجنت امریکا، مخبر جرمنی، گماشته چین، راپورچی فرانسه، نفر اسراییل، چمچه پاکستان، نوکر ایران و ….خوشبختانه امروز به کسانی که با دستگاههای بزرگ ارتش یا استخبارات جهان نیز پیمانهای پیدا یا نهان داشته باشند، “جاسوس” نمیگویند و میترسند مبادا به خود شان آسیب برسد. بد است آدم دوراندیش باشد؟ یادداشت پشت زرورق

ادامه خواندن یـاداشــت پـشـت زرورق ســگـرت – نوشـتـه : دکتـور صبـورالله سیاه سنگ

خـــروج بــریــتـانــیـا از اتــحـادیــه اروپــا ســونــامــی قـــرن 21 : احــمــد ســعــیـدی

احمد سعیدی   از ریفرندم انگلستان بخاطر ماندن یا بیرون شدن از اتحادیه اروپا دو روز میگذرد حالا که 52 فیصد از باشنده گان آن کشور خروج را بر ماندن در آن اتحادیه ترجیح داده اند این عملکرد بریتانیا از اتحادیه اروپا تمام جهان را تکان داده است حتی بعضی از پیشبینی ها چنین است که  این رویداد خروج از اتحادیه اروپا در دراز مدت جهان را با هرج مرج شدیدی مواجه خواهد ساخت که در حال حاضر نمیتواند همه جانبه پیشبینی شود.

ادامه خواندن خـــروج بــریــتـانــیـا از اتــحـادیــه اروپــا ســونــامــی قـــرن 21 : احــمــد ســعــیـدی

نـــگاهـــی به کــتـــاب خـــاطــرات بلــقـیـس مــکــیـــز : نــوشـــتـــه – پـــرتـــو نـــادری

partaw-naderi  شاید بتوان گفت که خاطره نویسی در سالهای  پسین به گونهء یک نوع ادبی در ادبیات فارسی دری  در افغانستان راه باز کرده و آرام آرام  می  رود تا دامنهء گسترده تر وجایگاه بلند تری پیدا کند.

با آن که پاره یی ازانواع  بزرگ ادبی  چون شعر ، داستان، رمان ونمایشنامه خود نوع خاطره نگاریست؛ اما با این حال ما در گذشتهء ادبی خود اثر مستقلی که بتوان آن را در ردهء نوع ادبی خاطره نویسی دسته بندی نماییم کمتر داشته ایم . خاطره نویسی نه تنها به گونه یی در انواع گوناگون ادبی تبلور می یابد ؛ بلکه در زنده گینامه نویسی و حتی در تاریخ نویسی نیز جلوه وبازتاب مشخصی دارد. تاریخ نویس بزرگ کشور میر غلام محمد غبار در جلد دوم تاریخ خویش« افغانستان در مسیر تاریخ» به گونه موثر و زیبایی از خاطره نویسی نیز استفاده کرده است. چنان که  خاطرات او از وضعیت زنده گی مردم در بالا بلوک فراه آن گاه که نویسنده در آن جا در تبعید به سر می برد، پاره یی خونیی است از تاریخ خونین معاصر کشور.شماری از پژوهشگران ریشه های نخستین خاطره نویسی را در ادبیات یونان باستان جستجو می کنند، بااین حال باور های بیشتر متکی بر این است که  این نوع ادبی در اروپا ، پس از دوران رنسانس هستی یافته  است؛ اما در کشور ما گذشتهء کوتاهی دارد.

ادامه خواندن نـــگاهـــی به کــتـــاب خـــاطــرات بلــقـیـس مــکــیـــز : نــوشـــتـــه – پـــرتـــو نـــادری

جايگاه شاهنامه در افغانستان « شــهـنـامــه فــردوســی و افــغــانـــســتـان » :نويسنده: سيده شکوفه اکبرزاده دانشجوي دکتراي زبان وادبيات فارسي از افغانستان

جــام بر تـــاق فـــرامـــوشــی : دکتور صبــورالله ســیــاه سـنـگ

  sssبیست‌وپنج سال از خاموشی و فراموشی دردناکش میگذرد. چرا نباید فراموش میشد؟ در روزگاری که زنده و مرده تفنگسالاران افسونگر و زر‌سالاران افیونگر، سالانه به هر بهانه، در برنامه‌های گرامیداشتِ گران‌دالری برگزار میشوند، نویسنده بیشتر از دوصد کتاب و سراینده هزاران چکامه باید آسان و ارزان از یاد رود. استاد توفیق

در واپسین دمی که شماره چهل‌ونهم ماهنامه “سباوون” (اسد ۱۳۷۰/ کابل) به چاپخانه فرستاده میشد، از جان سپردن عبدالحسین توفیق آگاهی یافتیم. دکتور ظاهر طنین و آصف معروف از کارمندان و همکاران خواستند هرچه زودتر عکسی از وی بیابند و یادنامه کوتاهی در همان شماره بنویسند.

ادامه خواندن جــام بر تـــاق فـــرامـــوشــی : دکتور صبــورالله ســیــاه سـنـگ

چگونه سیاست اقتصادی ؟ : نــوشــتــه مــیــرعــنــایــت الله ســادات

enayatsadat   اکثریت افغانها از جریان وضع ناهنحار اقتصادی در وطن شان به ستوه آمده اند. همه می پرسند که سرنوشت آنهمه پولهای ظاهرا” امداد شدهُ خارحی برای افغانستان به کجا کشید ؟ چرا با صرف آنهمه پول ِ، در زیربنای اقتصادی جامعة ما تحولی رونما نگردید؟ چرا محلات کار ایجاد نشد و چرا شمار انسانهای که در زیر خط فقرمجبور به امرار حیات اند ، هنوز هم در حال افزایش هستند ؟

        پاسخ به این سوالها، مشکل نمی باشد. زیرا عوامل بمیان آورندۀ چنین وضع ، مبهم و نامعلوم نیستند . همه مردم ، همین یک جواب را میشنوند که : ” این پولها  زیر نام متشبثین خصوصی ( افغان یا خارجی ) به جیب دزدان ، قاچاقبران  و زورمندان وابسته به مافیای بین المللی رفت”

. ولی باز هم این سوال مطرح میشود که چرا چنین وضع بوجود آمد ؟ تا آنهمه مبالغ هنگفت در زیر نام امداد به افغانستان و مردم زجر کشیدۀ آن ، در اختیار مفسدین قراربگیرد ؟

ادامه خواندن چگونه سیاست اقتصادی ؟ : نــوشــتــه مــیــرعــنــایــت الله ســادات

خـــود فریــبـی یــا مــردم فــــریــبــی؟ نـوشــتـه: داود سـیـاووش

محترم داوود سیاووش    حاصل 16 سال حضور جامعه جهانی در افغانستان چوکات و فورمول های یک زندگی مدنی میباشد که در آن تفکیک قوای ثلاثه، آزادی بیان و رعایت حقوق مدنی مردم به روی صفحات قانون اساسی افغانستان ریخته شد. اما افشای نسخه اصلی قانون اساسی مصوب لویه جرگه با نشانی امضای صبغت الله مجددی رییس آن جرگه که در 70 مورد با قانون اساسی توشیح شده و منتشره در جریده رسمی دارای تناقض و اختلاف خوانده میشود در واقع همه اجراأت و فعالیت های از نام قانون اساسی را اکنون ضرب صفر نموده است.                                                  

ادامه خواندن خـــود فریــبـی یــا مــردم فــــریــبــی؟ نـوشــتـه: داود سـیـاووش

زخـم خـونـیـن گــروگان گیــری چــرا هر روز خـونـیـن تـــر مــیـشـود : احمد سعیدی

 احمد سعیدی  این اولین بار نیست که ما شاهد تنش‌ها و ناله های مادر و پدران که از گروگان گیری فرزندان خود غافلگیر شده اند هستیم، دوام این وضعیت قابل تحمل نیست این جنایت میتواند باعث تقویه و رشد تضاد های قومی زبانی و منطقوی گردد این جنایت را طالبان از کی و از کجا آموخته اند آیا اسلامیت افغانیت این حق را میدهد که مادری ، خواهری و دختری پدر و پسری را بنام اسلام گروگان بگیریم و باز بگوییم ما مجاهدیم و در راه اسلام و در راه خدا مبارزه میکنیم   آیا این جنایات هولناک ریشه  داخلی دارند یا از خارج از مرزها خصوصاً از پاکستان به افغانستان  صادر و هدایت میشود. متاسفانه افغانستان بعد از ایجاد حکومت وحدت ملی  اولین باری نیست که قربانی این حملات گروگان گیری می شود، هنوز یک سال از حادثۀ سر بریدن گروگان ها در مسیر راه  زابل و غزنی نگذشته است هنوز از حادثه دور اول گروگان گیری در مسیر راه کندز و تخار دو هفته نگذشته است باز همه ما همان مسیر شاهد جنایت دیگری باز شاهد ظلم و استبداد دیگری هستیم مردم حیران اند حکومت چرا جلو این حوادث را نمیگیرد

ادامه خواندن زخـم خـونـیـن گــروگان گیــری چــرا هر روز خـونـیـن تـــر مــیـشـود : احمد سعیدی

افــغــانــســـتــان: کــشوری دارای تــمــدنــهــای اســلامــی و فـــرهــنــگی: حــکــیــم مـهــری

 mehry-picture   افغانستان: کشوری دارای تمدنهای اسلامی و فرهنگی، کشوری دارای تاریخ بگفتهء رئیس جمهور این کشور ( پنج هزار ساله)، کشوری دارای فرهنگ و عنعنات پسندیده، و بالاخره کشوری که امروز ازهرگوشه و کنارآن شقاوت ، خونریزی، بدبختی ، بی فرهنگی، رنج ، عذاب، و ده ها ناملایمات دیگرسرازیرمی شود.

کشوریکه درگذشته ها با وجود هیچ نوع پیشرفتی ازهردر ودیوار آن صدای  انسانیت، آدمیت، صفا و صمیمیت ، و در کل مردانگی و جوانمردی شنیده می شد و دارای چنان فرهنگ و رسومی بود که هر بیگانهء از آن لذت می برد.

ادامه خواندن افــغــانــســـتــان: کــشوری دارای تــمــدنــهــای اســلامــی و فـــرهــنــگی: حــکــیــم مـهــری

ابونصر فارابی بزرگ ترين فيلسوف دوره اسلامی است: بر گرفته ازسایت زندگی

1442464924_untitled-1    ابونصر فارابی بزرگ ترين فيلسوف دوره اسلامی است. وی در شهر فارياب از نواحی خراسان بزرگ، متولد شد. پدرش از سران سپاه مرزنشين بود. در جوانی طی سفری طولانی و پر رنج به بغداد رفت و نزد استادان بزرگ زمان، به تحصيل منطق و فلسفه يونان پرداخت. پس از اندک زمان، وی که به زبان های فارسی، ترکی، عربی، سريانی و يونانی تسلط کامل داشت، در فهم فلسفه يونان به پايه ای رسيد که او را معلم دوم خواندند. معلم اول ارسطوست و پس از ابونصر ديگر هيچ کس را معلم نگفته اند.

ادامه خواندن ابونصر فارابی بزرگ ترين فيلسوف دوره اسلامی است: بر گرفته ازسایت زندگی

به بهانه سالروز استاد محمد حسین سرآهنگ : هژبر شینواری

  saraha2آن وقت ها کارمند روزنامهء «کابل تایمز» بودم و هرزمانی که سرم اندکی از کاروبار روزانه فارغ می شد، به رادیووتلویزون افغانستان می رفتم تا به یکی از آرزوهای که از آوان کودکی در قلبم جوانه کرده بود، جامهء عمل بپوشانم. نخست به دفتر جمع آوری اخبار تلویزیون می رفتم وبعد یکجا با حیات ا لله حیاتی که دوست و همکار نزدیکم بود به افغان فلم می رفتیم و از روی رسم هایم فلم می گرفتیم و ساختن فلم های کارتونی را تجربه می کردیم. تجاربی که بعد ها به ساختن نخستین فلم های کارتونی در افغانستان منجر شد و حاصل آن فلم های «تمرین» و «پرواز به سوی خورشید» بود.

ادامه خواندن به بهانه سالروز استاد محمد حسین سرآهنگ : هژبر شینواری

ســلــمــانی : نـــویــسنــده انـتــون پــاولــوویــچ چـــخــوف – بــرگـــردان از زبـــان روســی: هــارون یـــوســفــی

antowanآنتوان چخوف

صبح است.هنوز ساعت هفت نشده اما دکان کوچک ماکار کوزمیچ سلمانی باز است. صاحب دکان٬ جوانک بیست و سه ساله٬ باسر و روی نا شسته و کثیف و پیراهن و پتلون ساده٬ مشغول مرتب کردن دکان است. گر چه در واقع چیزی برای مرتب کردن وجود ندارد٬ با آنهم٬ از زوری که میزند٬ سر و صورت اش پُر از عرق است. اینجا را صافی میکند و آنجا را با انگشتانش میمالد. در گوشه دیگر٬ مادر کیکا را با امپلق خود از روی دیوار به زمین سرنگون میکند.

Haroun Josefi

دکانش تنگ و کوچک و کثیف است.به دیوار های چوبی نا هموارش چند پارچه تکهء فرسوده کوبیده شده. پارچه هاییکه آدم را به فکر پیراهن رنگ و رو رفته گادیران ها می اندازد.

بین دو پنجره تاریک و گریه آور٬ دروازه باریک و فرسوده و بالای آن زنگوله سبزِ زنگ زده ای دیده میشود که گاهگاه ٬ خود به خود و بدون هیچ دلیل خاصی تکان میخورد و جرنگ جرنگ بیمار گونه ای سر میدهد.

کافیست به آیینه ای که به یکی از دیوار ها آویخته شده ٬ نیم نگاهی بکنید تا قیافه تان به گونه ترحم انگیز٬ کج و کور شود. در برابر همین آیینه است که ریش مشتری ها را میتراشد و سر شان را اصلاح میکند.

ادامه خواندن ســلــمــانی : نـــویــسنــده انـتــون پــاولــوویــچ چـــخــوف – بــرگـــردان از زبـــان روســی: هــارون یـــوســفــی

یـــادی ازخــدمــتــــگــزاران دیــــریـــنـــه رادیـــوی کـــشـور« آقا سعید نســیـان» نوشته : زلـــمـــی رزمــــی

  این بارکارنامه کاری یکی ازخدمتگزاران دیرینه رادیوی کشور را که دربین همکارانش به مغز کمپیوتری معروف بوده، بخوانش میگیریم و او کسی جز آقاسید نسیان نیست.  آقاسید نسیان بیش از چهل سال حیات خودرا وقف خدمت در رادیوی کشورنموده است.  او متولد شهرکابل است، و از نوجوانی درمطبوعات کشور مشغول به كارشد و پس ازچندسال خدمت در آنجا ، در سال ۱۳۳۰ خورشیدی که محترم شرعی جوزجانی بحیت مدیراعلانات و پروگرامهای رادیو ایفای وظیفه میکرد ، به عنوان عضو این مدیریت به كار پرداخت‌. و سپس سالهای زیادی بعنوان مدیر آرشیف موسیقی رادیو اجرای وظیفه کرد.

ادامه خواندن یـــادی ازخــدمــتــــگــزاران دیــــریـــنـــه رادیـــوی کـــشـور« آقا سعید نســیـان» نوشته : زلـــمـــی رزمــــی

جــنــگ، هــم لــذت و هــم قــدرت : نــویــســنـده: حــکــیــم مــهــری


حکیم  مهری جنگ این پدیدهء زشت که همواره در گردهمآئی ها محافل و مجالس همه و همه انرا نقد و نکوهش می کنند ولی معلوم می شود که هررزوزیکه می گذرد دامنهء آن وسیع و حتی گسترده تر می شود. ما ازجنگ های وطنی تا جنگ های بیرونی زیاد مثال ها داریم که درواقع برای خوش گذرانی و لذت بردن ازآن استفاده می شود، چون سگ جنگی، قچ جنگی ، شترجنگی ، مرغ جنگی ، کرک جنگی، کبک جنگی و شاید هم جنگاندن چیزهای دیگر ، ولی درپهلوی این همه جنگ دادن و لذت بردن ازآن از چند سالی به اینطرف آدم جنگی هم خیلی بازارش گرم شده که این جنگ بیشتر درکشور های پیشرفته ترویج و حتی بیک جنگ خطرناک مبدل گردیده که ماهم کم کم آنرا ترویج کرده ایم . این آدم جنگی که به آن نام دلچسپی گذاشته شده( ورزش های رزمی) یعنی جنگی، و نامهای دارد که فقط بگونهء نمونهء چند نامی را یاد آور می شوم . کراته ، بوکس، کانفو، کانفوتوا، کچ، وغیره که در واقعیت نه یک ورزش بل یک یک وحشتی است که در مواقعی بنام لذت بردن ازآن حتی بمرگ منتهی می شود. باور کنید وقتی این صحنه های آدم جنگی را می بینم ازفرط غضب شوکه می شوم و با خود می گویم آیا زدن و کوبیدن برسرو روی یک انسان ولذت بردن ازآن هم یک ورزش است یا یک وحشت؟

ادامه خواندن جــنــگ، هــم لــذت و هــم قــدرت : نــویــســنـده: حــکــیــم مــهــری

چرا رییس جمهور با پناهجویان ترحم و دلسوزی ندارد ؟… : اســماعــیــل فــروغـــی

    ferogi2صلاح الدین ربانی وزیر امورخارجه ی افغانستان امروز بصراحت ابراز داشت که ، افغانان پناهجویی که از کشورهای اروپایی و ترکیه دوباره به افغانستان بازگردانده میشوند ، در افغانستان پذیرفته نمیشوند .               وزیرخارجه درحالی چنین غیرمسوولانه و دور ازترحم و اخلاق ، مانع ورود دوباره ی پناهجویان افغان به خانه ی آبایی شان میشود که ، فقط چندروز پیش محمد اشرف غنی رییس جمهور کشور در مصاحبه ای با خبرنگار بی بی سی گفته بود که ، با پناهجویانی احساس همدردی و دلسوزی ندارد که کشورشانرا ترک گفته ، دربازسازی آن سهم نمیگیرند ــ ولو هر مصیبتی برای آنان پیش آمده باشد . « آدم شاخ میکشد . » رییس جمهوری به این سنگدلی و قساوت و وزیرخارجه ای به این بی مسوولیتی و سبکسری من نمیشناختم . ادامه خواندن چرا رییس جمهور با پناهجویان ترحم و دلسوزی ندارد ؟… : اســماعــیــل فــروغـــی

مردم به تنگ آمده اند – نوشته : محمد داود سیاووش

 محترم داوود سیاووش با روشی که حکومت وحدت ملی در پیش گرفته فشار استرس و احساسات مردم مانند دیگ بخار که بالای آتش گذاشته شده و بدون منفذ حرارت داده شود به سوی انفجار بزرگ اجتماعی در حرکت است. این انفجار آن انفجار انتحاری نیست که در بازار معاملات تجار سیاسی داخلی و خارجی به کمک ستون پنجم میخواهند با استفاده از آن مردم را بترسانند و به خموشی و تبعیت کورکورانه از وضعیت دلخواهشان بکشانند.  وقتی یک فارغ صنف 12 درک میکند که بورس های تحصیلی خارج از کشور و شمولیت در رشته های طب و انجنیری فقط برای یک گروه خاص اختصاص یافته،  وقتی یک جوان بعد از فراغت از مکتب نمیتواند بدلیل عدم ظرفیت جذب در مؤسسات تحصیلات عالی با وجود نمرات عالی راه یابد،  وقتی یک جوان می بیند که دروازه کار و شمولیت در وظیفه دولتی و مؤسسات برویش بسته است،

ادامه خواندن مردم به تنگ آمده اند – نوشته : محمد داود سیاووش

شـــعـــر وطــــن – لطفــاٌ تا آخر بــخـوانـیـد : شـــادروان رازق فــانـــی

2mq2dmf

چه شاديها خورد بر هم  چه بازيها شود رسوا

خدا گر پرده بردارد ز روي کار آدمــــــها

يکي از جان کــند شادي، يکي از دل کـــند غوغا

يکي خندد ز آبادی ، يکي گريد ز بربادي

چه عابد ها شود فاسق، چه فاسق ها شود ملا

ادامه خواندن شـــعـــر وطــــن – لطفــاٌ تا آخر بــخـوانـیـد : شـــادروان رازق فــانـــی

افــــلاطـــون و رســیـدن بــه مـــرحـــلـــه غـــم شـیــریــن : پــدرام کاظــمــی

  پدرام  کاظمی  petram  مهمترین اتفاقی که ۲۴۰۰ سال پیش در آتن افتاد پیدا شدن فردی بود که فهمید ذهن انسان می تواند « منطقی» باشد. به تعبیر دقیق تر، افلاطون اولین فیلسوفی بود که گفت ما انسانها به جای پذیرفتن سنت ها و اعتقادات مرسوم، باید به « فکر» خودمان تکیه کنیم.

افلاطون برای تشویق این نظر، ۳۶ کتاب نوشت و همه عمرش را صرف پروراندن ایده های جدید برای دستیابی به موقعیتی کرد که از آن به عنوان Eudaimonia یاد می کند که برگردان کلمه یونانی  εὐδαιμονία است. کلمه ای که مفهوم چند جانبه ای دارد و اشاره به مرحله ای از شعور دارد که هم خشنودی، آرامش و تواضع را در خود دارد و هم درد ناشی از دانستن را با خود حمل می کند.                       از نظر افلاطون زندگی خوب داشتن، رسیدن به حالت « غم شیرین» است. او معتقد بود که برای رسیدن به این خرسندی مخصوص، چهار ایده اصلی را باید در زندگی به کار برد:

افلاطون

۱-  شفاف، صریح و دقیق فکر کنیم

اولین فیلسوف تمدن انسانی می گوید بخش اعظم زندگی ما بیهوده سپری می شود چون در اغلب موارد به دانسته ها، عقاید و سنت های عمومی تکیه می کنیم. ما فکر می کنیم هر آنچه که معتبر و از یک توافق همگانی برخوردار است باید درست باشد. به نظر او، افکار تایید شده عمومی سرشار از پیشداوری، خرافات، واکنش غریزی و معماهای بی دلیل و منطق هستند.

۲ – مواظب عشق باشیم

ادامه خواندن افــــلاطـــون و رســیـدن بــه مـــرحـــلـــه غـــم شـیــریــن : پــدرام کاظــمــی

بــهـار آیینه ء تـمـام نـمــای قــدرت خــداونــدیست : مــاریــادارو

سال نو   روز  نو روز و سال نو (۱۳۹۵ ) هجری شمسی و فرا رسیدن  فصل شادی  و نشاط  آور  بهار و حیات  دوباره طبعیت را که  نشانه  از  قدرت و رحمت  الهی  میباشد به  محضر  ارزشمند تمام ملت  افغانستان  عزیز  تبریک  و تهنیت میگویم.  « سید محمد نادر خــــرم »شاعر معاصر افغانستان  فریاد ملت  مظلوم ما را در این  دوره ء تباهی  و تاریکی  چنین  بیان  میکند :

هوای  روز نوروزی

بهار آمد وطن ! اکنون کجا شد باغ وبوستانت

هوائی روز نوروزی و عطر آلود پغمانت ؟

وطن ! نوروز گردیده ولی رنگت پریشان است

وطن ! خاموش  وسرد است صورت سرو وگلستانت

کنون بم از  هوا ریزد و آتش هرطرف  سوزد

به جای لاله  خون جوشد به دشت وکوه و دامانت

غریو مرد وزن تا عرش  یزدان می رسد اکنون

فتاده سر به سر پیر و جوان و نو عروسانت  ……..

همراه با استاد ساکایی در شناخت فردوسی و شاهنامه : نویــســنـده : پــرتــو نــادری

 partaw-naderiدر این روزها دو کتابی خواندم از استاد محمد یونس طغیان ساکایی، استاد زبان و ادبیات پارسی دری در دانشگاه کابل. کتاب « درشناخت فردوسی و شاهنامه» نام دارد که به شمار‌ه‌گان هزار نسخه در دو صدو بیست رویه به وسیلۀ انتشارات سعید در شهر کابل به نشر رسیده است. کتاب در کلیت خویش پژوهشی است در پیوند به شخصت و شگردهای شاعری فردوسی و جایگاه شاهنامه در ادبیات پارسی دری و ویژه‌گی های آن که به گونۀ عمده دارای سه بخش زیرین است:

  مقدمات،

در شناخت فردوسی،

شاهنامه چیست.

افزون بر این نویسنده درپایان کتاب شرحی برخی از واژه‌ها و ترکیبات را نیز افزوده است که می تواند چنان کلید واژه هایی فهم شعرهای آمده در متن را برای خواننده آسان سازد.

بخش مقدمات یا فصل نخست در حقیقت آستانه‌یی است برای رسیدن به بحث اصلی کتاب که به گونۀ فشرده، چشم اندازی دارد به اوضاع سیاسی – اجتماعی حوزۀ تمدنی خراسان بزرگ از پیدایی اسلام تا روزگار ابوالقاسم فردوسی.

استاد ساکایی در این بخش خواننده را با استفاده از منابع و سرچشمه های قابل اعتبار با جنبش های سیاسی – فکری، فرهنگی – ادبی و مذهبی خراسانیان و پیش‌گامان مقاومت و جنبش‌های آزادی‌خواهی  این حوزۀ بزرگ تمدنی آشنا می سازد.

ادامه خواندن همراه با استاد ساکایی در شناخت فردوسی و شاهنامه : نویــســنـده : پــرتــو نــادری

رمـــز پایــداری درجهـــان هســـتی: عبد الحفیظ همام

 humam_ahچند ماه قبل در یکی از ویبسایتها، گزارش علمی را پیرامون پیوند سر یک انسان به بدن شخص دیگری که موفقانه انجام یافته بود، خواندم. پزشکی که این عملیه را انجام داده بود، ضمن اظهاراتی چنین گفت: “این بزرگترین دستاورد علمی هست. ما ثابت کردیم که این عملیات ممکن است. ما حالا قادر شدیم به یک فرد، یک بدن کاملا جدید که درست همانند بدن قبلی او یا هم بهتر از آن بوده باشد، بدهیم. نتایج بعدی این عملیات، راه را برای دستاوردهای بسا شگفت انگیزتر دیگری باز خواهد کرد”. گزارش فوق در ذهنم این اندیشه را تداعی کرد که عجیب است، در گوشه وکنار این کرۀ خاکی، گروه هایی بنام خدا ودر راه خدا سر انسانهای زنده وبی گناه ومعصومی را با کمال قساوت وبصورت فجیع وغیر انسانی قطع مینمایند، وحق زندگی را که آفریدگار هستی، به هر انسانی درین دنیای چند روزه به ارمغان بخشیده، دد منشانه از وی سلب مینمایند! اما در کرانه های این سراپرده کسانی دیگری اند که به آدمیان می اندیشند وبه انسانهای بی رمق وجان باخته، وسربریده ومشرف به مرگ حیات دوباره میبخشند.

ادامه خواندن رمـــز پایــداری درجهـــان هســـتی: عبد الحفیظ همام

نــمــی چـــلــد : هــــارون یــوســفــی

haroon-yuosofiاینجا سواد و دانش و منطق نمی چلد

وجدان و کار و آدم ِلایق نمی چلد

اینجا زمین که چور و زمان چور میشود

دادِ یتیم و گریه ی هِق هِق نمی چلد

ادامه خواندن نــمــی چـــلــد : هــــارون یــوســفــی