بـنـازم هـمت مـام وطــــن را – به دامــن پروریـده تـو و من را
كــهن بـوم و بر پر افتـــخارم – هــمــان افغانــستان نـــامدارم
به این نامست شأن و شوكت ما – ز افغان پایـه های وحدت ما
به نـام قـوم اگـر بـاهم ستیزیم – بنـای وحـدت از بنـیاد ریـزیم
بـنـازم هـمت مـام وطــــن را – به دامــن پروریـده تـو و من را
كــهن بـوم و بر پر افتـــخارم – هــمــان افغانــستان نـــامدارم
به این نامست شأن و شوكت ما – ز افغان پایـه های وحدت ما
به نـام قـوم اگـر بـاهم ستیزیم – بنـای وحـدت از بنـیاد ریـزیم
معرفی کوتاه نویسنده: مي سكنازي نويسندهء فرانسوي مقيم شهر نيس ، پژوهشهاي خود را در مورد افغانستان وقف تاريخ دوره هاي سراجيه و امانيه نموده است . او زبانهاي فارسي و عربـي را در مكتب زبانهاي شرقي و دانشگاه سوربن در پاريس ، آموخته است . خانم سكنازي با آشنايي قبلي با فرهنگ اسلام و زبان فارسي در مدت يك دهه اقامت در افغانستان ( 1960 – 1970 ) از نزديك با رسوم و فرهنگ افغاني و واقعيتهاي جامعهٔ افغاني آشنا شد و توانست در تماس و روابط با خانواده هاي افغاني ، نقش زن در خانواده افغان را نيز بشناسد. در نتيجه او دريافت كه گرچه زن افغان در خانه مسؤوليت مهم پرورش كودكان و نگهداشت خاطره هاي اجتماعي را برعهده دارد ، اما در جامعه هنوز جز كنج ناچيزي را احراز نكرده و حتي دسترسي شان به تعليم و تربـيه نيز همه وقت پشتيباني قانوني نداشته است .
تماس مستقيم خانم سكنازي با زنان افغان ، در وي اين گرايش را برانگيخت تا شمه يي از تاريخچهء زنده گي آنان را در رابطه به هويت شان منحيث “صبـيه” و “زوجه” ، در صفحات شجره هاي خانواده گي ، پژوهش كند و بنگارد . او برنامه هايي را كه براي بهره مندي زنان از معارف از سال 1920 آغاز يافته بود ، مورد مطالعه قرار داد و در این مورد کتابی نوشت . گرچه با سقوط نهضت اماني آن برنامه ها نيز تا ديري بر تاق نسيان گذاشته شدند ، با آنهم اولين نسل زنان افغان را در راه نهضت اجتماعي، رهنمون گرديد . ادامه خواندن زنان افغان – تعليم و فعاليتهاي اجتماعي در عصر اماني ( 1919 – 1926 )- نوشته : مـی سکنازی
اشاره: سینمای افغانستان، هیچ وقت سینمای درخشانی نبوده است. در دوره حکومت چپ، سینمای افغانستان تازه در حال نمو بود، رفیق یحیایی، آرزوی اتصال افغانستان به شبکه سینمای جهانی را داشت که با خودش جوانمرگ شد. فلمسازان جوان دیگر همه یا پراکنده شدند یا معدود مثل صدیق برمک دوباره شروع به کار کردند. با این حال ما گروه پرشماری از اهل سینما داشتیم که همه صاحب دعوا بودند، اما در چنبرهیی تنگ گرفتار بودند.
رویا سادات از معدود زنانی بود که فلمساز شد. درخشید و با او الکا نیز درخشید. رویا اما گرفتار مدیریت شد؛ چیزی که قاتل هنر است. اما او با مدیریتش، راهی را برای دیگران باز کرد؛ دیگر جوانانی که عاشق سینمایند. رویا امروز یک نام اسطورهیی است. یک شاخص برای رشد دیگر سینمادوستان. ادامه خواندن مصاحبه محمد آغا زکی با فیلم ساز جوان بانو رویا سادات: “امید سینمای افغانستان/ میان رقاصه بازاری و ممثل متعهد تفاوت است”
چند هفته قبل یک خبرنگار امریکایی برایم چتلنویس مقالهای را که در مورد من نوشتهبود فرستاد تا به آن نظر اندازم. در بخش معرفی، نویسنده نوشته بود که به خاطر فرصت خارقالعادهای که برای تحصیل در امریکا به من داده شده بود، من طعم آزادی را چشیدم و تصمیم گرفتم دیگر در مقابل بیعدالتی خاموش نباشم. در همین جمله، اکثر سوتفاهماتی را که در مورد زنان و فرهنگ افغانستان، در مقایسه با آنِ امریکا، وجود دارد میبینم. باورهای غلط در مورد فرهنگ و زنان افغانستان معمولا در نوشتههایی که در این مورد نشر می شوند به نظر می رسند. در اکثر مقالات و گزارشات در مورد فعالین حقوق زن در افغانستان، نویسندههای غربی چنین فرض می کنند که ما، زنان افغان، حتما باید ارزش های آزادی و برابری را بیرون از افغانستان آموخته باشیم. این نویسنده ها و گاهی هم فعالین می پندارند که در ممالکی مثل افغانستان احساس آزادی و برابری وجود ندارد و طبیعتا ما همه زندانی و مظلوم هستیم و بنابراین الزاما باید مفهوم آزادی انسان ها را از غرب آموخته باشیم.
متاسفانه این طرز فکر در میان افغان ها هم رایج است، اما این حس مالکیتِ بعضی نویسنده های غربی نسبت به مفاهیم انسانی چون آزادی باعث به وجود آمدن دیدگاهی می شود که همه انسان های جهان را به دو دسته، یا متمدن یا عقب مانده، تقسیم می کند و نوشتن با این طرز تفکر باعث می شود که زنانی که در ممالکی مثل افغانستان برای برابری مبارزه می کنند مورد اعتماد مردم خود قرار نگیرند و به رسمیت شناخته نشوند. بنابراین طرز فکری که آزادی و برابری را ارزش های مختص به غرب می داند شمشیری که دو جانبه است که زنان افغانستان را مجروح می سازد. ادامه خواندن آزادی را از کجا آموختم؟… من آزادی را در امریکا نیاموختم.: نگارنده: نورجهان اکبر
https://www.youtube.com/watch?v=xaqysnCLKrM
قرار یکه استماع نمودید از تحولات و افتخارات و اشتباهات زمان «شادروان امان الله خان» یاداآوری گرید مگر افراد و اشخاص و جواسیس خارج و داخلی که در سقوط نظام دست داشتند٬ نام برده نشده است.
هر چند معارف در سراسر کشور با وضعیت نا گواری رو به رو است، با این حال شاید این وضعیت در بدخشان نا گوا تر ازبسیاری ولایات دیگر باشد. سال گذشته شمار اندکی از دانش آموزان بدخشان در امتحان کانکور کامیاب شدند. این امر نشان می دهد که وضعیت معارف در بدخشان سال به سال ناگوارتر می شود. فارغان جوان بدخشان چه پسران و چه دختران با دشواری از امتحان کانکور عبور می کنند.این در حالی است
که شماری بیشترآنان پس از راه یابی به دانشگاه ها در همان نخستین امتحان های دانشکدههای خود ناکام می مانند و بر می گردند به خانه تا یک سال دیگر را در دهکده های خویش انتظار بکشند . در این مدت زمان فقر بیکاری و گاهی هم غم غم و نق نق خانواده آن ها را نا گزیر می سازد تا یک باره از خیر آموزش عالی صرف نظر کنند. جوانان ما در بدخشان هم اکنون با چنین وضعیتی دردناکی رو به رو اند. در این میان دختران بیشتر از پسران بار این درد بزرگ را بر دوش می کشند. هموطن عزیز!
وقتی نام این مرد هنرآفرین ، مودب، خوش سیما و معجزه گر را درحلقات هنری- فرهنگی آلمان ها بر زبان می آوریم، همه با احترام و به علامت تائید سرتکان میدهند و تو برخود می بالی که هموطنی به چنین بزرگی و معروفیت داری. راستی زندگی و یک شخصیت هنری را بجز از راه آثارهنری اش از چه راهی میتوان
شناخت؟
این بزرگمرد هموطن ما کسی نیست جز معصوم برهنه نقاش و مجسمه ساز توانمند هموطن ما که نام و آثارگرانبارش افتخار و سرافرازی جامعه افغانی درغربت است . سید عمر معصوم برهنه سال 1958 میلادی در شهر کابل پا بعرصه وجود گذاشت ، بعد از تحصیلات متوسطه و عالی، بماسکو رفت و از اکادمی هنرهای شهر ماسکو در رشته مجسمه سازی دپلوم بدست آورد.
ادامه خواندن مـعــصـوم بـرهــنـه پیکرتراش مشهوریکه دستان معجزه گرش را باید بوسه زد: زلــمـی رزمــی
نمیدانم عشق مرض بیدرمان است یا بی عشقی، و غلام رسول هر دو را از سر گذراند. وقتی که عاشق نبود در تب بی عشقی میسوخت و وقتی که عاشق شد در تب عاشقی. بسیار میکوشید به کسی دل ببازد ویا از کسی دل ببرد. به جایی نرسید لاجرم بیکار ماند و متاع ارزانش بی خریدار.
یکی از روز ها همینکه به خانه رسید مهمانخانه را پر از مهمان یافت به او مژده دادند که اهل بیت خاله بعد از سالها برای چندی از هندوستان به مهمانی آمده اند. غلام، حسب معمول بزرگان را دست و کودکان را سر و رخسار بوسید اما همینکه نوبت نازی دختر خاله رسید درماند کجایش را ببوسد. خاله زاده در ساری زعفرانی روشن، چون خمچه رسای طلا مقابلش به پا خاست. گفتی آتشی نا به هنگام از دل زمین شراره کشیده است. غلام سریع و دست و پاچه سلام کرد و گوشه گرفت. خاله زاده از دور زیر نظر گرفتش، قد و قامت غلام در نظرش عجیب می آمد. از روزگار کودکی تا آنگاه که همدیگر را ندیده بودند. غلام یک و نیم قد مردهای دیگر شده بود و پشت لبهایش سیاه میزد. لحظاتی به خیر تیر شد.
چند روز بعد، فلم «نامهای به رییسجمهور» به کارگردانی رویا سادات، کارگردان افغان در «جشنواره فلم لوکارنو» در سوییس نمایش داده میشود. این فلم روایتی متفاوت از پیچیدهگیهای زندهگی شهروندان افغانستان و ابعاد زندهگی خصوصی زنان افغان را به تصویر کشیده است. در فلم «نامهای به رییسجمهوری» زنی به نام ثریا محکوم به قتل شوهرش است. در یکی از بخشهای «تریلر» فلم، ثریا را نشان میدهد که در گوشهی زندان در حال نوشتن «نامه» است. رویا سادات، این کارگردان و فلمساز جوان افغان که تجربهی ساخت چندین فلم داستانی و مستند را دارد، این بار با امکانات کم، فلم بلند سینمایی را در کابل ساخته است.
خانم سادات در مورد فلم «نامهای به رییسجمهور» گفت: «ایده و طرح ابتدایی از من بود، اما عزیز دلدار [همسر کارگردان] فلمنامه را نوشته است، از همان ابتدا این نام را به فلم انتخاب کرده بودم. این فلم، کاملاً در افغانستان به خصوص در کابل فلمبرداری شده است. یک تعداد «لوکیشنها» بازسازی شده، اما بیشترش واقعی است، ما در این فلم کوشش کردیم که معیارهای جهانی را در فلم داشته باشیم.»
روزی که نتایج کانکور سال ۱۳۹۵-۱۳۹۶ خورشیدی اعلان شد، رضا در پسخانهی دکان یکی از دوستان نزدیکش، خواب بود. یکی از رفیقهایش با او به تماس میشود و میگوید: «او بچه رضا، نامت دَر فیسبوکها برآمده، دَ کانکور اول شدی.» رضا ساعت ۲ بعد از ظهر، یکی دو ساعت بعد از اعلان نتایج کانکور به یکی از «انترنت کلپهای شهر» مراجعه میکند و میبیند که «مقام اول کانکور» سال ۱۳۹۵-۱۳۹۶ را گرفته است.
در «لیسه عبدالرحیم شهید»، معلمان بهخاطر اول شدن رضا رفعت به همدیگر تبریکی میدهند. چون رضا شاگرد این مکتب بوده است. روز شنبه گذشته، نتایج کانکور سال ۱۳۹۵ – ۱۳۹۶ اعلان شد. رضا رفعت فرزند عوض، شاگرد مکتب عبدالرحیم شهید در کابل، با اخذ ۳۴۴.۲۴ نمره رتبه اول کانکور را از آن خود کرد. به گزارش وزارت تحصیلات عالی افغانستان در ۱۳۹۵بیش از ۱۶۹ هزار نفردر کانکور شرکت کردند که بیش از ۶۰ هزار تن در مؤسسات تحصیلات عالی راه یافتند.
ادامه خواندن غریبترین شاگرد اولنمره ٔ عمومی کانکور؛سال۱۳۹۶ – پوهنتون کابل : حسن کریمی
صبح زود روز گذشته کابل، با صدای انفجار مهیبی از خواب پریدم. شاید ساعت اندکی از شش گذشته بود و مطابق معمول اکثر شهروندان مشاغل کابلی با سرعت به سوی محل کارشان در حرکت بودند. مطابق معمول فکر کردم شاید انفجار سنگین نیست با این حال دلشوره و نگرانی رهایم نمیکرد. در مسیر راه دریافتم که انفجار سنگین بوده و تلفات زیادی در پی دارد.
شکرگزاریم از وسایل پیشرفته الکترنی که پس از هر انفجار و رویداد امنیتی با دوستان خویش تماس میگیریم تا مطمین شویم که همه آنها باشند. در میانه این تماسها که دریافتم تعداد وسیعی از بهترین جوانهای تحصیل کرده قتل عام شده اند. خانوادههای قربانیان زیادی به دنبال وابستگان شان بودند. در این میان در صحنه انفجار و پس از آن خانواده ای کوچکی از برادر و خواهر بیشترین اضطراب را دارند. اضطراب خواهری که از سرنوشت او هیچ خبری در دست نیست. این موضوع ظاهرا وقت را ایستاده و زندگی را برای این خانواده کوچک متوقف کرده است.مرگ نابهنگام نجیبه حسینی اعضای فامیل او را به سوگ نشانده است
این خواهر و برادر بی قرار که دوستانشان آنها را در هوای به شدت گرم و طاقت فرسای عصر کابل بابت عزیز از دست رفته شان دلداری میدهند، غم سنگین و غصه بزرگ در چشم و صورتشان هویداست. آنان توان حرف زدن را ندارند. یکی لال و مبهوت طوری به زمین چشم دوخته که گویی بیجان است و از دنیا بیگانه. جمعی از افراد نزدیک به او، تلاش دارند تا به نوعی هوا و فضای او را عوض کنند اما ظاهرا همه این تلاشها بی ثمر است.
ادامه خواندن هـر روز جـوانـان ما قربانی حوادث میشوند: خبرنگار سکینه امیری
مرا مخوان به تماشاي وضع زار وطن
مده نشان تو مراطفل خاكسار وطن
مگوكه دشت ودمن سرخ ازشقايقهاست
كه موج خون شهيد است لاله زار وطن
ادامه خواندن شـقـايـقـهاي پـژمـرده : انــیــسـه لـطیـف درانــی
نــــدای بــیــوه زن یـــتــیم دار :
ننگ برتو ُ بهرکشتن بیوه زنان آمده ای ؟
شرم کن زنام اسلام ُ غارتگر ایمان آمده ای !
وای برتو! فرمانبر بیگانگان آمده ای !
برو ُ تفنگ آدم کشان را زسینه من دور کن
دست بردار از کشتنم ُ ترک این عمل منفور کن!
بشنو ناله پر سوز وگریه فرزندان مرا
صدای شکست دل رنجور یتیمان مرا ……
اول ماه می به عنوان روز کارگر به این لحاظ بوده است که در چهارم ماه می سال ۱۸۸۶، و در چهارمین روز اعتصاب و تجمع کارگران آمریکایی در شهر شیکاگو، پلیس به روی آنان آتش گشود که شماری کشته، عدهای مجروح و بعداً چهارتن نیز اعدام شدند. کارگران بخاطر کاهش ساعت کار روزانه از (ده ساعت به هشت ساعت) دست به اعتصاب زدند. قرار بود که اول ماه مه ۱۸۸۶ در آمریکا (ایالات متحده)، کاهش ساعات کار به هشت ساعت در روز، به اجرا درآید که چنین نشد و در نتیجه،

به تاریخ اول ماه اپریل «2017 » به ابتکار اتحادیه همبستگی ملی افغان های مقیم بلجیم از بانوی فرهیخته، نطاق ورزیده و اسبق رادیو تلویزیون ملی افغانستان که عمری خویش را بخاطر دانش و آموزش نسل جوان وطنش درمعارف کشور صرف نیز نموده است ٬ طی يک محفل با شکوه ارج گذاری و قدردانی به عمل آمد.
سوانح مکمل این چهره برازنده و ممتاز را میتوانید در کتاب آوای ماندگار زنان افغانستان اثر ماریا دارو چاپ 208 میلادی کشور کانادا در صفحه 192 در لینک ذیل مطالعه بدارید . سایت ماریا دارو مراتب تبریکات خویش را حضور بانو جمیله زمان انوری تقدیم میدارد. لینگ ها : طرف راست در سایت ماریا دارو بر وری کتاب آوای ماندگار زنان کلیک نمایید ٬ کتاب باز میشود . در صفحه 192 سوانح وی تحریر گردیده است.
بانوی دردها
ای مام دل شکسته ُ رنجور روزگار
غمگین ترین ترانهُ دلهای سوگوار
تاکی غم چو کوه گران میبری بدوش
تاکی زدرد می شکنی گوشه ای خموش
ادامه خواندن به مناسبت روز جـهـانی زن – رنجور روزگار : نـورالـدین هـمـسنگر
آفتاب کمی بلند آمده بود که پشته هیزم را به خانه رساندم وآنروز جمعه بود.روز رخصتی بود میخواستم از روز های دیگر بیشتر هیزم بیآورم.
به همان خاطر عجله داشتم مادرم نانیکه که تازه زیر تاوه پخته بود نصف کرد وبرایم آورد وکمی روغن مسکه هم دربینش گذاشت من که صبح ناشتا نکرده بودم وخیلی گرسته بودم نان به دهنم خیلی مزه داشت وفکرمیکردم ازین بهتر غذای نخواهد باشد.وبه مادرم گفتم که جل (پشتی) من پاره پاره شده وعرقه (کمر) مرا شل میکند اگر میشود پشتی ام را کمی پینه نماید تا بتوانم راحت تر به پشت خود بگذارم.اوگفت که درست است تا وقتی تو نان بخوری من اورا میدوزم وپینه میکنم. ادامه خواندن هـدیـه بـه مــادرم ٬بـه مناسبت هشتم مارچ روز همبستگی زنان:مـحـمـد دیـن مـحبت انوری
زنان ، بحیث مادر٬ همسر ٬ خواهر و دختر روشن ترین افق پیروزی و پرشکوه ترین اوج موفقیت اجتماع انسانیست . زنان بمثابه نمادی از انس ، محبت و ظرافت ٬ سراپای وجودش جز شور وعاطفه ملکوتی نیست. زنان معماران واقعی جامعه اند٬ هر خانه، هر قلب، هر احساس، هر لحظه از شادی و سعادت بدون زنان نامکمل است، فقط شما زنان میتوانید آنها را تکمیل نمائید. شما زنان که اساس گذار هستی و ادامه دهنده نسل بشر میباشید ٬ همدوش با مردان برای حصول حق مشترک تان در
تحقیقات وتجارب راکه علماء در مورد مغزتعدادی کثیری از انسانها ، توسط امواج مغناطیسی انجام داده اند ، بدین نتیجه رسیده اند که : مغز انسان در هنگام دروغ گفتن انرژی زیادی را نسبت به زمانی که انسان حقیقت میگوید به مصرف میرساند ، از این تجارب به اثبات رسیده که:راستگویی و گفتن حقیقت باعث افزایش قدرت، وانرژی مغزی در انسان میگردد. ادامه خواندن دروغ گفتن
ضرورت به انرژی بیشتری دارد !.. الحاج امین الدین سعید « سعید افغانی»