داستان یک شام طوفانی:قسمت بیست و ششم و بیست وهفتم: رویا عثمان انصاف

از روز عروسی به بعد، زحل دگر خاموش شده بود. ساکت و آرام. فقط نفس می کشید و از بخت بد و قسمت شوم خود در دل شکایت می کرد‌. گاهی که دردش از حد بیش می شد، هق هق به گریه می افتاد. به آرزو های خود، به خوابهای که دیده بود، به آرمان های که در دل داشت و به آن نرسیده بود، می گریست. زحل که در آرزوی رفتن به دوبی و کمک به مادر مستمند و خواهر و برادر های یتیم اش بود، به خواب ها و امیدهایش چنان سنگی زده بودند که همه را پاش پاش کرده پیش رویش ریخته بودند. تقدیر چنان با ناجوانی با او بازی کرده و از پشت بر او وار کرده بود که حتی فرصت دفاع از خود نیافته بود.

ادامه خواندن داستان یک شام طوفانی:قسمت بیست و ششم و بیست وهفتم: رویا عثمان انصاف

یک شام طوفانی ؛ قسمت بیست و پنجم : رویا عثمان

در پهلوی وضع روانی زحل, وضع صحی او نیز خراب شد. بوی بد زنان داخل موتر و گرمی از یکطرف،  شال و چادری  اش از طرف دیگر، به زحل بار بار حالت تهوع و دل آشوبی ببار می آورد. بعد از چند دقیقه سفر، زحل ضعف و بیحال شد. زنی که در پهلویش نشسته بود، به مادر سردار ولی گفت که وضع عروس خوب نیست. مادر سردار ولی در جواب به پشتو گفت که بگذارند که ضعف باشد از بهوش بودنش بهتر است. موتر شصت و هفت کیلومتر از کابل دور شد تا به خانه سردار ولی رسید. هنگامی پایین شدن از موتر ، باز دو زن بازوهای زحل را بالای شانه هایشان انداختند و  کمک اش کردند تا از موتر پایین شود و به خانه برود. زحل که نیمه بیهوش بود، به مشکل پاهایش را قدم می ماند. 

ادامه خواندن یک شام طوفانی ؛ قسمت بیست و پنجم : رویا عثمان

داستان خنده آور و مسرت انگیزی کوتاه* من، سرک چار و بچه ی همسایه: رویا عثمان

صنف نهم مکتب و در تایم پیشین لیسه ی دختران بودم. ارچند که شروع سال تعلیمی بود، اما هوا از ظهر تا عصر گرم شده بود‌. طرف های عصر، که  وقت رخصتی تایم پیشین مکاتب می بود، باز هوا  ملایم و معتدل می شد. مکتب ما تقریبن پانزده دقیقه با پای پیاده از خانه ی ما فاصله داشت. مثلی هر روز, ساعت پنج، از مکتب رخصت شدیم‌. دختران همه با لباس های سیاه، جراب های نیلون سیاه و چادر های سفید یا به سر یا مثلی مفلری به گردن و بیک های مکتب در شانه و یا در پشت شان، روی سرک و پیاده رو ها را بند انداخته بودند. بعضی شان عاجز بعضی سرشار بعضی ساجق می جویدند و می خندیدند و بلند بلند گپ می زدند تا رهگذران متوجه ی شان شوند. تعدادی از سربازان در دو طرف سرک های که به دروازه ی مکتب متصل شده بودند، ایستاده می شدند و پسران مزاحم را نمی گذاشتند که هنگام رخصتی دختران ، از آن سرکها عبور کنند و مزاحم دخترها شوند.

ادامه خواندن داستان خنده آور و مسرت انگیزی کوتاه* من، سرک چار و بچه ی همسایه: رویا عثمان

داستان یک شام طوفانی؛سمت بیست و سوم: رویا عثمان

زنها و اطفالی بی شماری از طالبان با لباس های کوچی سرخ و سیاه و سبز و گلابی، چپلک پوش و پا برهنه با چک چک های شمرده, به خانه ی سارا درآمدند. مهمان ها, اینجا نیز حیرت زده و متعجب در عین حال کنجکاو شده بودند تا بدانند که این مردم کی هستند و از کجا شدند.

ادامه خواندن داستان یک شام طوفانی؛سمت بیست و سوم: رویا عثمان

داستان یک شام طوفانی «قسمت بیست و دوم » : رویا عثمان

عصر نا وقت بود که دروازه تک تک شد. سارا و بچه ها در خانه بودند. سارا با شنیدن صدایی زنان از پشت دروازه، در را باز کرد. سه زن با چادری های آبی پشت در ایستاده بودند. سارا از زیر چادری خودش، نگاهی به طالبان انداخت و دید که آنها دورتر طرف اپارتمان همسایه اشاره می کنند و چیزی به پشتو می گویند که درست فهمیده نمی شد.

ادامه خواندن داستان یک شام طوفانی «قسمت بیست و دوم » : رویا عثمان

عایشه درانی شاعر کمتر شناخته‌شده است: نسیمه یونس حیدر

عایشه درانی شاعر کمتر شناخته‌شده است. وی با آنکه ذهنیتی پاک و ستره فراقومی داشت، اما به دلیل مباحث قومی در عرصه شعر و ادبیات گمنام ماند و دیوانش خوانده نشد.

عایشه دختر یعقوب‌علی خان توپچی بود. یعقوب‌علی خان از رجال نظامی و بزرگان وقت و دربار به‌شمار می‌رفت. می‌گویند نام مادرش مستوره بوده است. اما سند بر این ادعا نیست. شاید به دلیل خانه‌نشینی و نداشتن روابط اجتماعی زنان، بسیاری از آن‌ها را به همین نام می‌نامیدند.

ادامه خواندن عایشه درانی شاعر کمتر شناخته‌شده است: نسیمه یونس حیدر

قتل نفس انسان بی گناه: خالد افضلیار

یكی از گناهان كبیره، قتل نفس انسان بی گناه است.

وقتی انسان بی گناهی، به ناحق كشته می‌شود، حق حیات و زندگی از او گرفته می‌شود و او، از بزرگترین حقی كه دارد، محروم می‌گردد. علاوه بر این، قتل انسان بی گناه، اطرافیان او، خصوصاً همسر و فرزندان و پدر و مادر و خواهر و برادر مقتول را در شوك روحی- روانی سهمگین قرار می‌دهد و شیرازه زندگی خانوادگی او را از هم می‌گسلد.

ادامه خواندن قتل نفس انسان بی گناه: خالد افضلیار

بزرگی و قداست زن، ماندگار تر از روز زن است: عثمان نجیب

بزرگی و قداست زن، ماندگار تر از روز زن است.هر سالی فقط یک روزی در جا جایی مجلس ها آراستند و گاهی  سفره های رنگین برپا کردند، قلم ها را برداشتند و دهن ها را گشودن و زبان‌ ها را پیچ و‌ تاب دادند، انگار این همه، زن و وجود سنگین سایه ی صلابت زن را‌ گرامی  داشته اند.

اما هیچ‌ گاه حقوق زن را آن گونه که اسلام عزیز و سنت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است برایش نه داده اند، از محکمه ی صحرایی اش، از ستردن اشک و آه و ناله فریادش نه کاستند و در بهترین حالت هم اجازه ی گفتن حرف د‌وم را به زن داده اند.چی دروغ بزرگی، چی روی های  دو رویی در پشت این پنجره های پنهان شخصیتی که ففط با نقاب تظاهر تفلای بزرگ داشت زن می‌کنند.

ادامه خواندن بزرگی و قداست زن، ماندگار تر از روز زن است: عثمان نجیب

یادداشت کوتاه در ارتباط نظر بانو مینه بکتاش: عثمان نجیب

مخالفت نا‌رسای خانم مینه با وجود آگاهی بهتر و علمی او به زبان‌ فارسی، دیدگاه و عمل کرد  نا‌صواب او را در  آوردگاه توسل به خرد ورزی جاگزین عقلانیت می کند و نه می تواند، چنانی که  حقیقت  است عمل نماید.

‌ ستیز خانم مینه با این زبان به پیروی اهل جهل ‌و جعل‌ اما وابسته  تمایلات و احساسات تشنه کامی قدرت گونه است که همه دری تنها می گوید.  مرحوم  بکتاش  اگر حیات میداشتند ؛ مخالفتی در این نوع کرسی یابی همسر شان میداشتند.

،‌ چون شادروان بکتاش هیچ گاه معامله گری در آرمان ها ‌و تعهدات ملی و سیاسی خود با آمپریالیسم نه داشتند و استاد گرامی ما عمری صاحب پدر  بزرگ وار خانم مینه ( اگر غلط نه کرده باشم )، خط‌ روشنی از اصالت ملی گرایی داشتند.

ادامه خواندن یادداشت کوتاه در ارتباط نظر بانو مینه بکتاش: عثمان نجیب

سوز دل هموطنان ما که در ایران با موتر شان سوختند: پرنیان صدیقیان

افغاني ام، تمام تنم غرق آتش است

در شهر آشنا بدنم غرق آتش است

رقصيده ام به همرهي شعله هاي داغ

تا موج موج پيرهنم غرق آتش است

ديواره ها بسوخت زمين و زمان بسوخت

ادامه خواندن سوز دل هموطنان ما که در ایران با موتر شان سوختند: پرنیان صدیقیان

تاریخچه هنرهای زیبا : ماریا دارو

هرگاه بتاریخ  هنر موسیقی٬ خطاطی٬ نقاشی  مجسمه سازی  وسایر هنر های زیبا در افغانستان  نظر اندازیم ٬ تاریخ  و قدامت این  هنرهای شریفه بیشتر از صدسال و یا اضافه ازآن میباشد.                            کاوشهای باستان شناسان داخلی و گروپهای خارجی در طول تاریخ  موفق  به کشف مجمسه های حیرت آور و کشف سالون های  بزرگ و جالب درهر گوشه وکنار وطن ما بوده  اند که نشان دهنده آثار باستانی آریایی ها٬ خراسانیها وافغانستان امروز ومیراث  نیاکان ما محسوب میشوند. نظربه  قدامت تاریخی و حملات ولشکر کشی های خارجیها بسیار آثار زیبای کشور منهدام و یا دستبرد زده شده و بخارج انتقال داده شده است.

اما آفتاب را نمیتوان با انگشت پنهان کرد٬ قامت بلند مجسمه های بودا و کشفیات در آیخانم وسایر  نقاط کشور یکی از نمونه ها و قدامت تاریخی هنر های  زیبا را در کشور ما بیان میکند.

ادامه خواندن تاریخچه هنرهای زیبا : ماریا دارو

پندنامه ی سیاسی؛مثنوی معنوی و اندیشه های سیاسی حضرت مولانا جلال الدین محمد بلخی : نیلاب سعیدی

ما مولانا را بیشتر به دلیل تعالیم عرفانی فضای حقیقت دوست و زبان دوستانه و شاعرانه او می شناسیم. در حالی که یکی از وجوه تمایز شخصیت وی جامعه گرایی  و احساس مسئولیت در مسائل اجتماعی و سیاسی است. گرچه مولانا بیشتر وقت خود را در تجارب معنوی گذرانده و وضعیت درونی خود را در قالب نوشتن و شعر عینیت بخشیده است ، اما از روابط اجتماعی و طبقات مختلف مردم در روابط و تعاملات جمعی غافل نیست. او شاعری عارف بود و شعرهای او هیچ خدمت و پهنی برای پادشاهان نداشت. او چیزی جز آیین ها و مراسم بی روح در قدرت پادشاهان و حکام نمی دید و در عین حال از بی روح بودن قدرت و شکوه آنها می گفت. او در مثنوی ، غالباً به مقامات و افراد قدرتمند جامعه ، و در برابر شاهان و شاهزادگان ،به گونه ی حقارت نگریسته است ، در حالی که با آنها ملاقات نمی کند ، هرگز چاپلوسی نمی کند. اندیشه های سیاسی و اجتماعی مولانا را می توان به اشکال مختلف بیان کرد. بیشتر اوقات دعوت های اخلاقی او با سیاست همراه است. مولانا در مثنوی با رنگ آمیزی آنها با داستان به موضوعات مختلفی پرداخته است.

ادامه خواندن پندنامه ی سیاسی؛مثنوی معنوی و اندیشه های سیاسی حضرت مولانا جلال الدین محمد بلخی : نیلاب سعیدی

حراست از ارزش های علمی ـ فرهنگی: پوهاند دکتور حبیب پنجشیری

 · رشد آگاهی، شعور ملی و همبستگی رزمندۀ مردم میهن با رستاخیز فرهنگی، ادبی و تحولات کیفی جامعۀ مستعد به تکامل ما، پیوند تنگاتنگ و گسست ناپذیر دارد. ملل و مردمان جهان این کشاکش‌های ادبی، فرهنگی را به تاریخ و شرایط گذشته واگذار کرده بودند، ولی مردم افغانستان در شرایط معاصر و در موجودیت جامعه جهانی و در حضور احزاب سیاسی و نهادهای ظاهراً مستقل حقوق بشری، مدنی هنوزهم در پی کوچۀ نخستین تحولات فرهنگی و بر ضد پاسداران ارزش‌های فرسودۀ قبیله‌سالاری و ارباب رعیتی، اُفتان و خیزان گام بر می‌دارند.

ادامه خواندن حراست از ارزش های علمی ـ فرهنگی: پوهاند دکتور حبیب پنجشیری

طالبان و آموزش زنان: بهزادبرمک و مروه شهرزاد

ظهور طالبان با آموزه‎‌های ابتدایی از اسلام و اندیشه‌‎های افراطی، تعجب جهانیان را برانگیخت. این گروه با مطرح‌کردن شعار در عمل، بشریت را در دهۀ اخیر سدۀ بیستم میلادی، شگفت‌زده کرده است.

طالبان ۲۷ سپتامبر ۱۹۹۶م (ششم میزان ۱۳۷۵خ) به شهر کابل مسلط شدند و نخستین هستۀ حکومت خویش را با تشکیل شورای شش نفره در پایتخت ایجاد کردند. آن‌ها یک‌سال بعد در ۲۶ اکتوبر ۱۹۹۷ نام دولت خود را به امارت اسلامی افغانستان تغییر دادند؛ اما حاکمیت و امارت طالبان در آخرین سال‌های قرن بیستم و آغاز قرن بیست‌و‌یکم میلادی، سال‌های ترقی و پیش‌رفت معارف در جهان و روزگار بسیار تاریک و ظلمت‌بار برای معارف افغانستان بود.

ادامه خواندن طالبان و آموزش زنان: بهزادبرمک و مروه شهرزاد

خشونت حاوی پیامی نیست؟ قسمت دوم وپایانی.: پوهاند دکتور حبیب پنجشیری

زنان تحت ستم در طول تاريخ يک‌جا با مردان در برابر انواع ستم‌های اجتماعی، شوریده اند و توانسته اند

در اين و يا آن گوشه‌ای از جهان بر بنياد اِعمار جوامع انسانی، قوانين انسانی وضع و با تطبيق اين قوانين، به اهداف و آرمان‌های قشری خود نايل آيند که اين مبارزه، کماکان ادامه دارد.
عوامل و منشا موقعيت نابرابر زنان با مردان را می‌توان در عقب‌ماندگی جوامع انسانی، تسلط نظام‌های قبيله‌ای، مردسالاری، عادات و رسوم عقب‌مانده که عمدتا ريشه‌های خرافی-عقیدتی دارند، به حساب آورد که در نتيجه، زنان محروم از تمام حقوق طبيعی و انسانی شان در حصار منزل، تحت ستم و خشونت قرار گرفته و به حيث وسيله و ابزار، سوی استفاده می‌شوند. آن‌ها که از آموزش و تعليم به دور نگه داشته شده و بدون داشتن مسلک، کار، پيشه، مزد، معاش و عاری از استقلال اقتصادی بوده و چشم به جيب مرد خانواده دارند.
زن کشور، علاوه بر مصايبی که در فوق به آن اشاره شد، بار عظيم و فاجعه‌بار جنگ را نيز به دوش می‌کشد؛ چنان‌چه زنان افغانستان در نتيجه‌ی جنگ‌های تحميلی، تنظيمی و حاکميت متحجر طالبان بر سرنوشت کشور ما، با ازدست‌دادن شوهران، پدران، برادران و فرزندان شان،

ادامه خواندن خشونت حاوی پیامی نیست؟ قسمت دوم وپایانی.: پوهاند دکتور حبیب پنجشیری

نقش زنان در پروسۀ صلح و درشرایط پسا جنگ : پوهندوی شیما غفوری

این سوالی است که آنرا باید به طور جدی مطرح نمود و به آن توجه همه جانبه مبذول داشت. تاکید بر نقش و اشتراک زنان در پروسۀ صلح و تقویت این نقش در دوران بعد از جنگ تضمینی برای کاهش خشونت و ساختن زمینه های بارور برای آشتی اجتماعی ملی و آشتی سیاسی است. برای رشد و انکشاف اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و کلتوری جامعه ضرورت است تا از استعدادها، ریزرف ها و امکانات تمام نیروی بشری یعنی زنان و مردان، استفادۀ معقول و همه جانبه صورت گیرد. بدون شک آهنگ رشد مطلوب و سریع اجتماعی و اقتصادی کشور مربوط به سهمگیری زنان به مثابه نیمی از پیکر جامعه در پروسۀ بازسازی افغانستان آینده میباشد. شرایط مناسب برای تعلیم و تربیه، کار و فعالیت زنان در امور کشور استقرار صلح پایدار و پیشرفت متوازن جامعۀ افغانستان را ضمانت می کند. 

ادامه خواندن نقش زنان در پروسۀ صلح و درشرایط پسا جنگ : پوهندوی شیما غفوری

نقش زنان در آیندۀ افغانستان : پوهاند دوکتور حبیب پنجشیری

نکته: این نوشته و پژوهش را به دختران و زنان کشور تقدیم میکنم؛ بدان امید که روزگار دگرگونه را از سربگذرانند؛ روزگاری سرشار از صلح و همنوایی در افغانستان آباد، آزاد، آرام و مستقل. نقش زنان در آیندۀ افغانستان

چکیده: مقالۀ علمی موجود که تحت عنوان “نقش زنان در آیندۀ افغانستان” به رشتۀ تحریر درآمده است عمدتاً به 3 بخش اصلی تمرکز دارد که در برگیرنده موضوعاتی از قبیل: نگاهی گذرا به پیشینۀ جنبش زنان در افغانستان، وضعیت فعلی زنان، جنبش زنان و فرود و فراز آن در کشور میباشد. خاطر نشان میگردد هیچ نوشته و پژوهش بدون هدف به منزل مقصود نمیرسد. با توجه به آن سعی و تلاش به عمل آمده تا براساس معیارهای پذیرفته شده ای آکادمیک، ابعاد این بحث پژوهشی را شگافته و با ریشه یابی آن بر اندوخته های علاقمندان و مخاطبانی که خواهان فهم ژرفتر در مورد باشند، آنرا پیشکش کنم.  

کلید واژه:  چند و چون، ماهیت و نقش زنان در آینده کشور.

مقدمه:

ادامه خواندن نقش زنان در آیندۀ افغانستان : پوهاند دوکتور حبیب پنجشیری

خشونت حاوی پیامی نیست؟ پوهاند دوکتور حبیب پنجشیری

بخش نخست| شنبه 8 قوس 1399

با توجه به جمعیت زنان، آن‌ها باید در تمام شئون زندگی؛ اعم از اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، سهم فعال را ایفا کنند و رعایت تساوی حقوق آن‌ها با مردان به منزله‌ی یکی از مسایل مبرم، پیوسته در محراق توجه قرار بگیرد؛ چون جامعه‌ی ما سنتی است و همیشه می‌بایست برای هر کاری، ملاحظات جامعه‌ی خود مان را مدنظر داشته باشیم. نزده سال پیش، فضای جدیدی به ‌وجود آمد؛ حکومت متعهد به حمایت از حقوق زنان شد و همه‌ی شهروندان کشور بدون تفکیک جنسیت در قانون اساسی، دارای حقوق برابر شدند. زنانی که در دوران طالبان، حق بیرون‌شدن از خانه را نداشتند و به ‌خاطر صدای بوت ‌شان مجازات می‌‌شدند، یک بار دیگر وارد فضای بازتری شدند و دیگر خبری از شلاق طالبان نبود. در تصمیم‌گیری‌‌های نخستین که در رابطه به سرنوشت سیاسی افغانستان گرفته شد، زنان سهم گرفتند. آنان از سراسر افغانستان در لویه‌جرگه‌ی اضطراری شرکت کردند که بر اساس مصوبات آن، حامد کرزی، هجده ماه به ‌عنوان رییس حکومت انتقالی برگزیده شد.

ادامه خواندن خشونت حاوی پیامی نیست؟ پوهاند دوکتور حبیب پنجشیری

پیر شد پیش از جوانی طفل استعداد ما:بهزاد برمک

دانشمندان روان‌ شناسی به این نظـر اند که دورۀ طفولیت نسبت به سایـر دوره‌های زنده‌گی، خیلـی حساس و مهم است؛ زیرا به صورت طبیعی پایه و تهداب شخصیت فرد در این دوره پی‌ریزی می‌شود. در بسیاری از کشورها به عوض این که از ایـن قشر آسیب‌پذیر جامعه مراقبت و نگه‌داری جدی شود؛ بـرعکس از هـرگـونه حـق مدنی و طبیعی محـروم گردیده، برخورد ناشایسته و غیرانسانی با این نیازمندان جامعه صورت گرفته و در معرض ظالمانه‌ترین عمل انسانی قرار می‌گیرند.

در افغـانستان نیز کودکان در جریان جنگ‌های تحمیلی و دوام‌دار، بیشترین آسیب را دیده‌اند و به مهاجرت‌های اجبـاری داخل و خارج کشـور کشانیـده شده، از تعلیـم و تربیت به دور مانده، به شرایط ناگوار اقتصادی و اجتماعی مواجه گردیده‌اند و برای ادامۀ زنده‌گی و امرار معاش خود و فامیل به کارهای دُشوار و شاقـه روی می‌آورند

ادامه خواندن پیر شد پیش از جوانی طفل استعداد ما:بهزاد برمک

گفت و شنود های ناهيد علومی مدير مسوول مجله بانو بایکی از زنان پيشگام افغانستان! محترمه خانم سیما شادان

به سلسله گفت و شنود های ناهيد علومی مدير مسوول مجله بانو با زنان نخبه و پيشگام افغانستان! 

باز هم سفر مجازی بطرف لندن دارم، تا به ديدن يک گوينده توانا ،يک برنامه ساز موفق  و زيبا روی که دختر  فلم { رابعه بلخی}بود ، بروم …

بلی !

خانم سيما عثمان شادان که از جمله زنان وارسته و نخبه افغان است.. 

ممکن همه تان با ايشان از طريق برنامه { خاطره ها و سخن های } راديوی بی بی سی ويا با ديدن  فلم رابعه بلخی معرفت داشته باشيد، ولی ما خواستيم که برای ياد آوری از خاطرات نيک وی يک گفت و شنود دوستانه را با ايشان انجام دهيم، و اطلاع بيشتر حاصل نمايم ، که اين خانم وارسته در اين سال ها چه مصروفيت های  داشته اند.

ادامه خواندن گفت و شنود های ناهيد علومی مدير مسوول مجله بانو بایکی از زنان پيشگام افغانستان! محترمه خانم سیما شادان

چراغ دیگری که روشن شد : پوهندوی شیما غفوری

مجله راه سوم چون فانوسی درجاده فرهنگ بیرون مرزی به تازگی درخشیدن گرفت. 

صحافت زیبا و مضامین عالی مجله از کار جدی و مسلکی دست اندرکاران آن بیانی دارد و طراوت رنگها و دیزاین صفحات از  ذوق عالی آنها نشانی.

فصلنامه راه سوم که به ابتکار و مدیریت خانم خاتول مهمند و همکاری نویسندگان و ژورنالیستان متعهد به نشر می‌رسد، پیام زنده بودن  فرهنگ کشور وامانده در جنگ ما را همچنان در بیرون مرزی ها آواز می‌دهد.

ادامه خواندن چراغ دیگری که روشن شد : پوهندوی شیما غفوری

پیام تسلیت نسبت وفات خانم مزیده سرور : معروف قیام

مرحومه -مزیده سرور و مرحوم خان آقا سرور

روح پاک هنرور بی بدیل, بانوی بزرگوار, زنده یاد مزیده سرور شاد باد.همانگونه که بزم میلاد آدمی همیشه شادمانه گرم است, سفر بی برگشت اش نیز تلخ و غمگینانه جاریست. رفتن به کام مرگ برای هر زنده جان, یک قاعده است که با گذشت زمان, نام و یادیش در حافظۀ تاریخ ته نشین میشود و اما مرگ دانشمند و هنرمند آفرینشگر از این قاعده استثناست. آنان هم رخت سفر میبندند ولی نام و مشعل روشن و زوال ناپذیر اندیشۀ و هنر شان جاودانه درخشان و تابان باقی میماند.با درد و دریغ هنرور چیره دست, محبوب و خوشنام کشور ما, زنده یاد بانو مزیده سرور, که یک عمر با هنر آفرینی در کنار خانوادۀ هنرمندش برای تثبیت جایگاه هنر و نقش زن در هنر و اجتماع مبارزه کرد.

ادامه خواندن پیام تسلیت نسبت وفات خانم مزیده سرور : معروف قیام

زنان و ضرورت شجاعت وخود باوری

افغانستان کشوری‌ست با آرزوهای سرکوب‌‌شده و پروسه‌های شکست‌‌ خوردۀ فراوان در مسیر تاریخ‌اش. برابری زنان با مردان و حضور هم‌‌سطح و فارغ از تبعیض آن‌ها در اجتماع و سیاست یکی از این شمار، تلقی می‌‌شود. بیست سال است که احساس می‌‌شود زنان کشور ما قدرت‌م ندانه در مسیر احقاق حقوق و آزادی‌‌های انسانی و شهروندی‌‌شان گام گذاشته و مُجدانه تلاش می‌کنند این راه را تا مقصد مطلوب‌ یعنی رسیدن به برابری جنسیتی ادامه دهند؛ اما در این میان همواره فراز و فرودها و اُفت ‌‌و خیزهای بسیاری به میان می‌آیند که به‌ نوعی خطر تکرار ناکامی‌‌های گذشته و افتادن در سیر قهقرایی را در اذهان برجسته می‌‌سازد

ادامه خواندن زنان و ضرورت شجاعت وخود باوری

آخرین هدیهء حمیرا نگهت دستگیر زاده در بستر مریضی به فرزندش؛ هژیر

هژیر چشم تو امروز قصه ها دارد

نگاهت از همه سو ابر غصه می آرد

فدای وسعت چشم سیاه تو مادر

غمی غریب گرفته نگاه تو یکسر

تبی که در تنم افتاده اشک باران است

خموشی ات به نگاهم هزار دستان است

……………………………

دوباره قصه ءکوچ من است و فصل فرار

دوباره قصهٔ تلخ جدایی و آزار

ادامه خواندن آخرین هدیهء حمیرا نگهت دستگیر زاده در بستر مریضی به فرزندش؛ هژیر