
هرگاهنگاهی برتاریخ ملیتها بیآندازیم٬میبینیم که اساس نشرونمای جامعه باپرورش معارف پیوندعمیق وحیاتی دارد . امااگرازنظرنویسندگی و معارف کشور خویش رابا دیگران مقایسه نمائیم٬ به قایقشکستهء میماند که به سرنوشت نامعلوم درحرکتاست تاخودرابه ساحل برساند. با کمال تاسف بایدگفت که درطول تاریخ کشورما اکثراَ حکام آگاه وصادق که جواب گوی نیازمندی های جامعه باشند٬کمتربه قدرت ریسده اندو یاهرگزبه قدرت سیاسی نرسیده اند.
تاریخ فتوحات کشورماگواهی روشنیست که هموارهاستعمار تلاش کرده است تاازحاکمیت مستبد و دست نشانده خویش حمایت نماید . پدران ما چنین ظلم هارا تجربه کرده اند. هرگاه مبارزین راستین٬نویسندگان مردمی ُشاعران انقلابی ونقاشان هنرآفرین سربلندکرده اندبه زودی سرکوب گردیده اند.
یکیازدوره های کهبدان مباحات نمائیم همانا دوره های عزنویاناست که چند صدشاعر ونویسنده درآن عصر ازحمایت٬.. نوازش وتشویق سلطان برخوردار بودندوپس ازگسترش اسلام نیزکشور ما ازنظر پرورش علما غنی گردید٬ما نمیتوانیم افتخارات علما٬دانشمندان وشعرا وفلاسفه آن دوره های درخشان تاریخ رافراموش نمائیم . امانباید تمامافتخارات ماباچنین دوره های گذشتهمحدود گرددبلکهمطابق ایجاب زما نبایدحرکت نماییم.
اگر متوجه حوادث باشیم٬میدانیم که درطی سده های بعدآن درکشور ماچه گذشته است وچندفیلسوف -٬شاعر٬ نویسندهونقاش چون« ابن سینا٬ رودکی وبلخی؛ مولانای بلخی ؛ رابعه بلخی ؛ مخفی بدخشی؛ عایشه درانی؛ مستوره غوری ؛رحمان بابا وخوشحال ختک؛ عبدالله انصاری و بهزاد … غوث الدین خان نقاش ؛ رابه جهان معرفی کرده ایم؟.
ادامه خواندن ملت ها باقلمِ علما و اندیشهء فـلاسـفـه؛ با اشعار شاعران و با تابلوی نقاشان بیدار میشوند- نوشته : ماریا دارو


















