قسمت دوم
امپریالیزم از دیدگاۀ اقتصاددانان، نطریه پردازان و سوسیالیستهای انقلابی:
با یک دید عام و ساده میتوان گفت که امپریالیزم به نظامی گفته میشود که به دلیل مقاصد اقتصادی- سیاسی میخواهد از مرزهای ملی خود تجاوز کند و سرزمینها، ملتها و اقوام دیگر را زیر سلطه خود در آورد. یعنی نظامیست که سیاست و مرام آن، گسترش نفوذ و قدرت این نظام بر کشورهای دیگر است.
اغلب محققین به این نظر اند که واژۀ اَمپِریالیزم Impérialisme)) یا نظام امپراتوریطلبی از واژهٔ قدیمی امپراتوری (empire) گرفته شده است.
به صورت موجز میتوان گفت که : امپریالیزم واژۀ است برای قدرتی (یا دولتی) که بیرون از پهنۀ ملی خود به تصرف اراضیهای دیگر بپردازد و مردم آن سرزمینها را به زور وادار به فرمانبرداری از خود کند و از منابع اقتصادی، مالی و انسانی آنها به سود خود بهره گیرد. البته در دوران ما امپریالیزم صرفاً به معنای تصاحب اراضی و قلمرو کشورها نیست، بلکه شیوۀ این نظام تحمیل بازرسی و تفتیش سیاسی و اقتصادی بر مردم و اراضی که تصاحب گردیده، ( خواه با نیروی نظامی و خواه با ابزارهای غیر نظامی ) نیز است.
از نظر علم اقتصاد آن گاه که شیوۀ تولید سرمایهداری بر اثر پدید آمدن تراستها و کارتلها و سندیکاهای سرمایهداران (سندیکاهای کارگران و مزدبگیران در تقابل با سندیکاهای سرمایهداران قرار دارد) دچار تورمتولید و کمبود مواد خام شد، “نظام امپریالیزم؛” بمیان آمد، تا برای بدست آوردن مستعمره به مقصد دستیابی به بازار، مواد خام و نیروی کار ارزان به دیگران تجاوز کند، و سرزمینها و ملتهای دیگر را زیر سلطۀ خود درآورد.
دوران کلاسیک امپرياليزم با جنگ جهانی اول و دوم خاتمه يافت، از آن پس نظام جهانی سرمايهداری به عنوان “آخرین مرحلۀ سرمایهداری ” با بحرانهای عميقی رو به رو بوده است، وجه مشخصۀ این بحرانها ظهور انقلابها و جنگهای خانمانسوز و ظهور دولتهای وابسته به نظام جهانی سرمایهداری در سطح جهان است.
ادامه خواندن نگاهی به ویژهگیهای اقتصادی نظام سرمایهداری و مراحل تکامل تاریخی آن : احمد ضیا سپهر صدیقی