واژه‌های پارسی در زبان انگلیسی: جاویدفرهاد

– شکر/sugar

واژه‌ی ” شَکر ” پارسی است، و از این زبان به زبان عربی رفته و ” سکر ” شده و سپس در زبان انگلیسی ” شوگر ” شده‌است.

– نارنگ / orang

اصل این واژه همان ” نارنگ ” در پارسی است که در عربی ” نارنج ” شده و اکنون در انگلیسی به آن ” اورنج ” می‌گویند.

– قند / canday

واژه‌ی ” کندی ” نیز برگرفته شده از واژه‌ی ” قند ” پارسی است.

ادامه خواندن واژه‌های پارسی در زبان انگلیسی: جاویدفرهاد

چند مشکل اساسی بحران افغانستان ؛ چه باید کرد ؟ :عبدالسمیع کارگر

  وطن ما افغانستان طی چهار دهه جنگ نه تنها خسارات مالی، اقتصادی وفرهنگی را متقبل شد بلکه فاجعه انسانی آن جان میلیون ها انسان وطن مارا بکام مرگ فرو برد و یا معلول و معیوب بجا گذاشت.           این فاجعه انسانی هنوز ادامه دارد و بر مشکلات اساسی وموجود جامعه که عامل این همه فجایع است توجه مسوولانه نمی شود. 

– [ ] اساسی ترین مشکلات وطن که رهبران دولتی وسیاسی ، احزاب، تنظیم ها، سازمانها، شخصیت های ملی ودمکرات، استادان وروحانیون کرام به آن توجه نمایند وتدابیر مشترک پلانیزه شده منحیث «پلاتفورم ملی »اتخاذ بدارند وبرحل مشکلات ذیل رسیدگی نمایند . 

ادامه خواندن چند مشکل اساسی بحران افغانستان ؛ چه باید کرد ؟ :عبدالسمیع کارگر

روایات زنده‌گی من ( قسمت ۱۰۰تا ۱۰۳) : محمد عثمان نجیب

تخلص زاییدن های مطابق نرخ روز:

در بهار ۱۳۷۱ قدرت و مکنتِ دست نه خورده و آبادِ وطن برای مجاهدین سپرده شده به قول شادروان عظیمی استاد بزرگ خِرَد و سیاست و نظام و ادب، همه‌ی ما از سواره تا پیاده در دفاتر بودیم و راستش کاره‌ هایی هم محسوب نه می شدیم اما دور انداختنی هم نه بودیم چون بقایای نظام ما هم حتا سی پس از آن روز منظم تر و دل سوز تر از بسیاری ها بود و است و این افتخاریست که تنها نصیب برخی اعضای رهبری و همه اعضای حزب دموکراتیک خلق افغانستان بود. رفیق ظاهر بامداد مدتی قبل کابل را به قصد کانادا ترک کردند و من هم با ادریس کابل زاد و‌دیگر اعضای محترم خانه‌واده های شان و خواهران ما برای خدا حافظی به فرودگاه کابل رفتیم و‌ در آن جا فرزند ارشد رفیق بامداد که خواهر زاده‌ی رضایی من هم است مشکلی برای تعویض عاجل پیراهن خود پیدا کرد، محاسبه کردیم تا برویم شهر و پیراهن بخریم پرواز می ماند. من دریشی کامل و پیراهن جدید چهار خانه‌ی سایه و‌ سفیدِ تخته‌ی شطرنج گونه پوشیده و شاید کمی کلان کار و خود نما هم بودم هههه دست خواهر زاده را گرفته کمی گوشه تر پیراهن او را که به رنگ جگری بود و مناسب اندام اش نه بود از تنش بیرون کرده و‌ پیراهن خود را پوشانیدمش و‌ مشکل او حل شد، پیراهن وی در بدن من جور نه می آمد کرتی را بی پیراهن پوشیده و خندیدم که این هم یک مُد است. رفیق بامداد با خانه‌واده‌ی محترم شان که مثل چهار گوشه‌یی از چهار گُل بهاری بودند با پرواز هواپیما از دیده های مان دور شدند و تا امروز نه دیدیم شان سلامت باشند.

ادامه خواندن روایات زنده‌گی من ( قسمت ۱۰۰تا ۱۰۳) : محمد عثمان نجیب

داستان یک شام طوفانی؛سمت بیست و سوم: رویا عثمان

زنها و اطفالی بی شماری از طالبان با لباس های کوچی سرخ و سیاه و سبز و گلابی، چپلک پوش و پا برهنه با چک چک های شمرده, به خانه ی سارا درآمدند. مهمان ها, اینجا نیز حیرت زده و متعجب در عین حال کنجکاو شده بودند تا بدانند که این مردم کی هستند و از کجا شدند.

ادامه خواندن داستان یک شام طوفانی؛سمت بیست و سوم: رویا عثمان

افغانستان نمادی از رنگین کمان فرهنگ ها و تمدن های بشری : مهرالدین مشید

افغانستان سرزمین رنگین کمان فرهنگ ها و تمدن های کهن است و در هر گوشه و کنار آن نمونه ای از فرهنگ ها و تمدن های گوناگون را میتوان مشاهده کرد.

از مغاره های ماقبل تاریخی قره کمر سمنگان تا تخت رستم، شهر تاریخی آین خانم، مجسمه های بامیان، دیوار ها یشیردروازه و آسمایی، قلعه های تاریخی اختیار  الدین هرات، قلعه های تاریخی سمنگان، قلعۀ باستانی بست، رشته کوه های هندوکش، لعل بدخشان، آبده های تاریخی نیمروز، قلعۀ تاریخی موری چاق، اماکن تاریخی میمنه، غزنی، مسجد های دینی و تاریخی مانند مسجد جامع هرات، منار های غزنه و هرات، مهمات سرای بلخ و ده ها مکان تاریخی همه نمایانگر تمدن و فرهنگ های گوناگون در افغانستان است که از عصر قبل از آریایی ها شروع شده تا اوستا و بعد از آن هم تمدن یونانی، تمدن یونانو باختر، تمدن یونایی بودایی، تمدنی بودایی، تمدن ساسانی تا تمدن اسلامی  ادامه یافته است.  این رنگارنگی های فرهنگی و تمدنی افغانستان امروزی، خراسان دیروزی و پیش از آن آریانای کهن را به گلستان و باغستان زیبایی بدل کرده است که هر در هر کنج و کنار ان نشانه  ای از یک گونه فرهنگ و تمدن به مشاهده میرسد.

ادامه خواندن افغانستان نمادی از رنگین کمان فرهنگ ها و تمدن های بشری : مهرالدین مشید

انسان، نخل و فرهنگ بخش اول : سلیمان کبیر نوری

درین جا می خوانید:

– درخت نخل* شبیه به آدمیزاد است

تعابیر مختلفی که از فرهنگ صورت پذیرفته است

فرهنگ ارتباط است و ارتباط فرهنگ 

***

     هریک از ما در زندگی روزمره، پیوسته از فرهنگ و کلتور، به کرات و ممات سخن گفته و نام میبریم. و یا آن را به تعابییر خود حلاجی و زمزمه کرده به تفسیر می گیریم.

ادامه خواندن انسان، نخل و فرهنگ بخش اول : سلیمان کبیر نوری

داستان یک شام طوفانی «قسمت بیست و دوم » : رویا عثمان

عصر نا وقت بود که دروازه تک تک شد. سارا و بچه ها در خانه بودند. سارا با شنیدن صدایی زنان از پشت دروازه، در را باز کرد. سه زن با چادری های آبی پشت در ایستاده بودند. سارا از زیر چادری خودش، نگاهی به طالبان انداخت و دید که آنها دورتر طرف اپارتمان همسایه اشاره می کنند و چیزی به پشتو می گویند که درست فهمیده نمی شد.

ادامه خواندن داستان یک شام طوفانی «قسمت بیست و دوم » : رویا عثمان

باغ بابر : نوشته : زرغونه عبیدی

و همزمان، فرصت را غنمیت دانسته و میخواهم خطاب به « یکتعداد» از هموطنان مهاجر که در مورد اوضاع افغانستان ادعای آگاهی های بیشتر را نسبت به یکتعداد هموطنان روشن اندیش و خدمتکار  مقیم وطن دارند، بگویم که هموطن عزیز، از گفتن همی حرف های« مفت » صرفنطر کنید، خشک و تر را یکجا نسوزانید و  هم با طعنه زنی ها نمک بر زخم نپاشید. و هرگاه فکر میکنید که خواهید توانست همه چیز را بهتر انجام بدهید، پس بفرمایید و بروید به افغانستان و انجام بدهید.

ادامه خواندن باغ بابر : نوشته : زرغونه عبیدی

همسایه پاکستانی مابالبخند میگوید: لینا روزبه حیدری

 همسایه پاکستانی ما با لبخند میگوید “ما میله داریم، شب چاند، دستهایمان را حنا میکنیم،

میخواهی بیایی!” سرم را به علامه نفی تکان دادم و گفتم “تشکر ولی نمیتوانم، من کار میکنم و باید زود بخوابم” سرش را تکان میدهد و به تشریک پلان های روز های عیدش اغاز میکند و من به نقطه یی خیره میشوم و در خود فرو میروم و همان عقده وامانده و بی صاحبی که دهه هاست هر بار با دیدن زندگی شاد باشنده های کشور های دیگر، در من شکل میگیرد، تا راه گلویم می اید ولی چیزی نمیگویم….و همان سوال که “چرا همه شادند بجز ما باشنده های ان سرزمین نفرین شده….”

ادامه خواندن همسایه پاکستانی مابالبخند میگوید: لینا روزبه حیدری

یک شام طوفانی : رویا عثمان انصاف

قسمت اول

یک روز پاییزی بود و هوای بیرون تاریک و غبار آلود. من داخل دکان بقالی کوچک و کهنه ام که مقابل ایستگاه بس قرار داشت، نشسته بودم و منتظر بودم که هوا بهتر شود.

عادتم بود تا همیشه کلکین و دروازه دکان را بسته نگه دارم تا هر زمانی که موتر یا بسی از جاده خامه عبور کند گرد و خاک داخل دکان نه شده و مواد غذایی و اشیایی موجود را با خاک آلوده نه سازد

ادامه خواندن یک شام طوفانی : رویا عثمان انصاف

قلم نماد آگاهی و آزادی و فرهنگ :مهرالدین مشید

به بهانهء روز قلم : امروز روز قلم است، روز موجودی که خدا بر آن و آنچه می نویسد، سوگند یاد کرده و در ضمن آنچه را که می نویسد، گرامی و بزرگ و با شکوه خوانده است. آشکار است که در این آیت مورد توجه خدا  چگونه و کدام نوشته ای است؛ نوشته ایکه انسان را به هدایت و رستگاری سوق بدهد و هر نقطه و حرف اش تلنگری باشد بر فرق ستمگران  تا انسانیت به کرسی بنشیند و انسان پله به پله به مقام والای انسانیت هرچه بیشتر تمکین کند تا  درخت آگاهی و آزادی و عدالت را از آسمان های خیال و آرزو های بلند بر زمین آورد. 

روز قلم؛ یعنی روز ابزاری که جز می نویسد و درد های دل خونین خویش را با زبان دردآشنا برروی کاغذ نقش می بندد و در واقع نه تنها نقش ها؛ بلکه به کاغذ احساس و حتا قدرت انتقال احساس و تفکر را می دهد. با زبان قلم است که عالی ترین و باشکوه ترین تخیل انسانی بر روی کاغذ گل می کند و می شگفد و تمدن ها و فرهنگ ها را بار و برگ می رساند. نشانه های قلم بر روی صفحهءکاغذ، نه تنها تجلی نور بر ظلمت و غلبهء حق بر باطل است؛ بلکه عظیم تر از آن نماد تمدن و فرهنگ بشری است.

ادامه خواندن قلم نماد آگاهی و آزادی و فرهنگ :مهرالدین مشید

افغانستان در باتلاق تجاوز وجنایت : عبدالسمیع کارگر

انتحار ، انفجار ، قتل وجنایت در کابل ، غزنی ، بغلان ، فراه و فاریاب ، روز های خونینی است که مسلمانان از ماه مبارک رمضان پذیرایی کردند و خون دادند ، واویلا سرکشیدند ، فرزندان خود را به خاک سپردند، ولی این فریاد و ناله های مردم قلبی را متاثر نمی سازد ، کشور مارا به چنان باتلاق تجاوز و جنایت درست کرده اند که هریک به نحوی عذاب میکشیم . بیش از سی سال است هیچ یک هموطن طعم شیرین زندگی را نه چشیده است مردم ما سکوت مرگباری دارند ، این سکوت خیلی وحشت آور است وهر حادثه خشن زندگی، در برابرش ناچیز است ؟…

غوغا های اشرف غنی، خلیل زاد ، طالبان و حامد کرزی ، ترس و وحشت را میان مردم بی دفاع ایجاد وبر رنج مردم افزوده است . استعمار چه بلایی زهری ونفاق در جامعه ما پهن کرده است ؟ 

ادامه خواندن افغانستان در باتلاق تجاوز وجنایت : عبدالسمیع کارگر

سازمان های بدون رهبر : جمشید مطمین

  با در نظرداشت بعضی از ترفند های ادبی، جملات و اشعار دارای معنی دور و نزدیک می باشند که همانا  شکل ظاهری و محتوای باطنی را بیان می دارد. سوژه های مدیریتی نیز از این ترفند ها به دور نیستند. شاید هیچ سازمان بدون طرح ساختاری که تمامی ابعاد مالی، فزیکی و منابع انسانی را در بر نداشته باشد، ایجاد نگردد که مخصوصآ محوریت منابع انسانی در تشکیل سازمان مطرح می گردد.

ساختار تشکیلاتی سازمان ستون اصلی گزینش منابع انسانی را بیان می دارد که رهبر نیز در رده اولی و سایر کارمندان در موقف های مختلف و مناسب تعیین می شوند. در ساختار تشکیلاتی نشان داده میشود که شیوه راپور دهی از پایین به بالای (کارمند – رییس) و بر عکس آن در حصه اصدار هدایت از بالا به پایین (رییس – کارمند) به اساس سلسله ی مراتب انجام می پذیرد که هر یک از رده پایین تا رده ی بالا در پذیرش هدایت و اصدار هدایت مسوولیت دارند.

ادامه خواندن سازمان های بدون رهبر : جمشید مطمین

تبجيل از يك شخصيت مترقى و پيشرو: میرعبدالواحد سادات

روزگار ما، عصر شكست ارزش‌ها است و عصرى است كه بقول ويكتور هوگو، «به خيانت عصاى پادشاهى ميدهند» و همه جا «دكان رنگ است» و بازار رنگ فروشان، قوم فروشان و دين فروشان، رنگ و رونق دارد.

در چند دههء اخير كلمه “نخبه” با خرپول و بلند منزل دار، مترادف گرديده است، به همين خاطر، وقتى از نخبگان صحبت مي‌گردد، فهرست تكرارى همان بيست – سى نفر مکرر مطرح ميگردد، كه گويا تيكه دار تمام امور مملكت مى باشند.

نسل نو و جوان كمتر از چهل سال كه اكثريت نفوس كشور را تشكيل ميدهند، تا چشم باز نموده اند و مشاهده مي‌نمايند، صحبت از زر و زور سالاران و پيامبران سقوط ارزش ها، را شنيده اند.

ادامه خواندن تبجيل از يك شخصيت مترقى و پيشرو: میرعبدالواحد سادات

شناسایی استان یا گوشتی و یا ولایت لوگر: دکتور حمید مفید

آستان لوگر از اپاختر یا شمال به آستان یا ولایت کابل از خاور یا غرب به استان یا ولایت وردک ، از سوی باختر یا شرق به استان های ننگرهار ، و پکتیا و از سوی نیمروز یا جنوب به استان های غزنی و پکتیا وابسته است. 

توپولوژی یا ریشه شناسی نام لوگر : ولایت لوگر را کوه بزرگی از بخش شرق و جنوب وابسته ساخته است ، واژه لو گر از دو واژه ساخته شده است ، واژه لو یا لهو و واژه گر : واژه لهو در زبان اوستایی و سنسکرت به چم یا معنی پرنده بلند پرواز آمده است و واژه گر نیز در سنسکرت به معنی کوه است که تا هنوز هم در زبان پشتو به گونه گر یا غر وجود دارد. پس لهو گر منطقه پرنده بلند پرواز معنی می دهد. برخی ها از جمله جناب حبیبی صاحب واژه لو گر را از دو واژه ترکیب می داند ، واژه لوی و واژه گر که لوی در زبان پشتو به معنی بزرگ است و گر به معنی کوه یعنی منطقه کوه بزرگ .

ادامه خواندن شناسایی استان یا گوشتی و یا ولایت لوگر: دکتور حمید مفید

چگونه گی ظهور پیشه وری، کارگران صنعتی و مناسبات سرمایه داری : دکتر حبیب پنجشیری

از نظر تاریخی و از لحاظ شرایط زیربنایی، اجتماعی و اقتصادی جامعۀ افغانستان، طبقۀ کارگر از مدت‌ها قبل در کارگاه‌های صنایع دستی، دکان‌های پیشه‌وری، خانه‌های روستایی، شهری و کارخانه‌های تولیدی اشتغال داشتند و انواع محصولات دستی‌شان نمودار تکامل طولانی حیات مدنی بود؛ به ویژه منسوجات و فرش‌ها نه تنها در بازارهای داخلی، بل‌که در مارکیت‌های بازرگانی خارج از کشور خریداران مشتاق و ستاینده‌گان خویش را داشت.

تقسیم کار در میان پیشه‌وران به حد شگفت‌آوری رسیده بود. طبقه کارگر شهری و روستایی از طبقات معتبر و پُر عدد جامعه سنتی افغانستان بودند. در نیمۀ قرن 19، رشد مناسبات پولی و کالایی در بطن جامعۀ فیودالی و ماقبل فیودالی که در روند دوران کالایی جهان تسریع یافته بود، موجب ایجاد جوانه‌های صورت‌بندی سرمایه‌داری گردید که تدریجاً گسترش یافت و پیکر نظام فیودالی را متزلزل و ناپایدار ساخت.

ادامه خواندن چگونه گی ظهور پیشه وری، کارگران صنعتی و مناسبات سرمایه داری : دکتر حبیب پنجشیری

حمله ويروس كرونا ٢٠١٩ و عريان شكست ايديالوژي كاپيتاليزم

        ويروس كرونا وقرنطين حد اكثر اتباع غني و فقير جامعه جهاني وبه طورخاص نيروهاي مولد وفقير ، ناتواني و عجز تيوري كاپيتاليستي را در نظام هاي سرمايداري صحه گذاشت.

زيرا  سرمايه دار به جميعت بزرگ مولدين فقير فقط يك فيصد از سود به دست أمده مولدين را براي توليد كنندگان اختصاص داده است ؟ يعني بأسود بدست أمده جميعت هاي بزرگ بشري، انباشت سرمايه و زندگي مجلل خانواده محدودش را سرو سامان ميدهد و مولدين و سازندگان تكنالوژي وتحنيك مدرن را به فقراي محتاج با زندگي بخور و نمير نگهداشته اند .

ادامه خواندن حمله ويروس كرونا ٢٠١٩ و عريان شكست ايديالوژي كاپيتاليزم

موسیقی وسیاست….قسمت دوم: شفیع عظیمی

…باوجودشرایط ناهنجارجوامع فیودالی خان خانی. لشکرکشی هاوجنگهای شاهان برای توسعه وتسلط.کارزارفعالیت هنرمندان راگاهی دشوارمیساخت  وبعضی وقتهاچه مشکلات وبلاهاودسیسه هاازطرف زورمندان وحکمرانان برهنرمندان بوجودمیاوردند.

چنانچه خوندمیردرکتاب حبیب السیرگوید(عبدالقادربن غیبی ازندامای میرانشاه پسرتیموربودومیرانشاه حاکم ازربایجان بعلت زیاده روی درمسکرات.اختلال حواس مبتلاشدووقتی به پدرش تفهیم شدکه اطرافیان ناباب اورابکارهای زشت واداشته است.پدرش در۸۰۲هه بتبریزعزیمت کرد.

عده رامجازات میکند وعبدالقادرباحس خطرموفق بفرارمیشود.چون سیدقطب نایی.حبیب الله عودی.عبدالمومین خواننده.محمدکاخکی ازاستادان معروف انوقت رادستوردارزدن صادرمیکندوبهنگام اجرای حکم محمدکاخکی ازشوخی روبه قطب الدین عودگفت استادی درهمه جاپیشقدم بوده اینکه بایدچنین باشد.

ادامه خواندن موسیقی وسیاست….قسمت دوم: شفیع عظیمی

درباره تفرقه انفگنی: داکتر فاروق قاسم

شناس عراقی‌الاصل تابعیت نروژی دارد. ایشان مطلبی با عنوان «سرمایه گذاری عقل‌ها» نوشته است؛ وی میگوید: با من از ثروت سرزمینی که مردمش در نفرت، نژادپرستی، نادانی و جنگ غوطه ورند صحبت نکنید.

ادامه خواندن درباره تفرقه انفگنی: داکتر فاروق قاسم

تاراج منابع فرهنگی. افغانستان: نویسنده؛ متئو اِیکینز- مترجم – سارا فیضی – منبع: نیویارک تایمز

نومبر ۲۰۱۳، نورا فون آچنباخ، متصدی موزه ‌هنر و آثار باستانی در هامبورگ، آلمان، کاتالوگِ بویژیرارد آنتونینی، موسسه حراج مستقر در پاریس را مورد بررسی قرار داد. صفحات براق، مجموعه‌ای از اشیاء عتیقه را برای فروش نمایش می‌دادند: مجسمه‌های برنزی، جواهرات و مجسمه‌ای از مصر باستان بیش از ۳۰۰۰۰۰ یورو یا تقریباً نیم میلیون دالر تخمین زده می‌شدند. اما فون آچنباخ به یک لوح مرمرینِ کمرنگ، حکاکی شده با نقوش اسلیمی، تصاویر تاک و خط فارسی علاقمند بود. لات ۱۰۴، یک “صفحه مهم نقاشی با کاخ مسعود سوم”، به قرن دوازدهم، پایتخت امپراطوری غزنویان، در افغانستان امروز برمی‌گشت.

ادامه خواندن تاراج منابع فرهنگی. افغانستان: نویسنده؛ متئو اِیکینز- مترجم – سارا فیضی – منبع: نیویارک تایمز

در باره تخریب بودا : پرتو نادری

پس از تخریب تدیس‌های بودا در بامیان، نشریۀ تندرو پاکستانی « ضرب مومن» سال‌نمایی را به نشر رساند زیرنام «بت شکن کلندر». ضرب مومن پیش از این درکابل نیز چهره نموده بود، چنان که در نخستین روز های رسیدن طالبان به کابل، بر دیوارهای خون آلود و زخمین کابل نوشته بودند:« کامیابی مبارک هو!».  ضرب مومن درسال نمای خود تخریب تندیس‌های بودا را به خواننده‌گان خود مبارک باد گفته بود و تصویرهای گام به گام انفجار تدیس‌ها را به نشر رسانده بود .

ادامه خواندن در باره تخریب بودا : پرتو نادری

میترا نور و من قمر میترا؛ بخش سوم: محمد عثمان نجیب

   شو‌ های دل انگیز اطراف یا همونجه ره که گاهی قلا میگیم و گاهی قریه و شار نشینان اطراف میگن خو از چشمای آدم می بره خصوصاً که فکر کنی دل مشغولی پیدا کدی، مجبور میشی تخته به پشت ده جایت پرتی خوده و ده هوای آزاد بام چشمایت ستارای آسمانی ره حساب کنه که هیچ سرش اعتبار نیس ده شیرین خو می باشی که صدای بابه غر غری از جایت می ‌پرانیت و میترسی که الماسک نه زنیت تا شور بخوری باران تر شته کدیت و مجبور کشال کشال پس تا شوی، مام همو رقم شده بودم، سن و سال خوده نه دیده وضعیت خانه و کرد و پلوان نه نی مه نادیده، بیل زدن و او داری، قلبه کشی، توروک های رشقه و شفتل و طبیله خانه و ده ها کار دگه یادم رفت و ده غم دل دادن جوانی شدم. بی عقلی دگه از ای کده زیاد نه می‌شد… اما دل دل اس، مام دل دارم یک آدم کلانام دل داره، کاکا ضابطام دل داره، خاله نفس گل بوبوی میترام دل داره و خالصه و خلاصه خود میترام دل داره.

ادامه خواندن میترا نور و من قمر میترا؛ بخش سوم: محمد عثمان نجیب

افغانها نیازمند همکاری متقابل اند: پوهاند داکتر محمد اسالم رحیمی

      چرا این عنوان را برګزیدم ؟ بخاطری که بیش از هروقت دیګر، مردم ما در داخل و خارج کشور، جهت حل مشکل شان به همبستګی وهمکاری با یکدیګرنیازدارند . درین راستا ، یک مثال عملی و آشنا به هموطنان ما درکشورالمان را متذکر میشوم . تا مصداق سخن اینجانب باشد :  من پس ازفروپاشی نظام و راه افتادن جنګهای داخلی (۱۹۹۲) ، مانند سایرهمکاران وهم سلک های من درعرصه ای علم ودانش ، زمینۀ زندګی مصئون را درکشورخویش ناممکن دیده وبا فامیل خود ، رهسپاردیارغربت گردیدیم . تا اینکه بسال ۱۹۹۵ در کشورالمان پناهنده شدیم . 

ادامه خواندن افغانها نیازمند همکاری متقابل اند: پوهاند داکتر محمد اسالم رحیمی

نگاه گذرا بر وزن و تقطیع ترانه ها وسروده های عامیانه مردم افغانستان : داکتر حمید الله مفید

سروده های عامیانه (Folk songs )مردم افغانستان که یک بخش فرهنگ شفاهی کشور  را می سازند ،  کمتر  مورد رویکرد وتوجه قرار گرفته  اند و در اینمورد کار های بسیار کم وانگشت شماری انجام شده است.

در کشور عزیز ما افغانستان سروده ها وترانه های فراوانی در محلات گوناگون وجود دارند، که اگر جمع آوری ، تصنیف ، تحلیل ، تشریح وتقطیع گردند، خدمت بزرگی به فرهنگ شفاهی کشور انجام خواهد شد، زیرا با گذشت سالها اغلب این ترانه ها غبار آلود شده ودر موزیم فراموشی تاریخ سپرده شده اند . با رشد فرهنگ کمپیوتر ، فیسبوک ، تویتیر ، بازی های کمپیوتری ، حاکمیت فرهنگ جنگ وترور ، این ترانه ها به نسل های بعدی انتقال نپذیرفته اند وآهسته آهسته از گنجینه های خیال مردم ما به سوی نابودی رخت می بندند. سالهای میان ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۰ وپستر از آن که در کشور امنیت بود ، بچه ها ودختر ها  روزانه در کوچه ها ، محل ها وپارک ها به بازی های گوناگون می پرداختند، گزینش برای  اغلب بازی ها با سرود های آغاز می شد، که خواننده گان وخواهنده گان  معنی آن  ها را نمی دانستند  

از دیدگاه ادبیات شناسان : فرهنگ یک کشور بر دو اصل پیریزی شده است:

یکم ادبیات نوشتاری یا رسمی شامل : حماسه ، تراژیک ، کمدی ، سروده های غنایی وغیره 

ادامه خواندن نگاه گذرا بر وزن و تقطیع ترانه ها وسروده های عامیانه مردم افغانستان : داکتر حمید الله مفید

به مناسبت روز زن هشتم مارچ : سرنوشت خانواده درجوامع غربی: میر عنایت الله سادات

تو جه بر کتاب ارزشمند «سرنوشت خانواده ها در جوامع غربی» اثر میرعنایت الله سادات

کتابهای  بسیار درباره  مسائل  اجتماعی  و فرهنگی  و اقتصادی از قلم نویسندگان به  چاپ رسیده  و مطالعه نموده  ام  ُبدیهی است  با مطالعه  هر کتاب یک کمبود در بعضی  بخشهای اجتماعی  و اقتصادی و فرهنگی در ذهن خواننده  خطور می نماید اما جناب  محترم  سادات  در این  زمینه  آنقدر بدقت  تحقیق و پژوهش نموده  اند که  هیچ گونه  خلا در مسائل  مربوط  به  خانواده  تاثیرات اجتماع ُ فرهنگ ُ اقتصاد و اقتصاد سیاسی بر خانواده در اثر شان بنظر نمی رسد .

محترم  سادات  دو قاره  امریکا و اروپا را از  مبدای  زندگی  انسان  در کره  خاکی  و از مبتدی  ترین اقتصاد اولیه  خانواده تا رشد اقتصاد امروز  قدم بقدم با رشد و نموی فکری  انسانها و انعکاس  سوء آن در رشته  تحریر  درآورده  است .  

ادامه خواندن به مناسبت روز زن هشتم مارچ : سرنوشت خانواده درجوامع غربی: میر عنایت الله سادات