روایات زنده‌گی‌من بخش (۱۹۰) مرتبط به بخش های ۹۴، ۹۵ و‌ ۹۶ و ۹۷: نوشته محمد عثمان نجیب

نه پوهیگم “ نه پوهېږم “ چی ته خریې ته معاون د فرقې یې…

۱۴۰۰ آبان ۲۴, دوشنبه

سخنان شهنواز تڼۍ قبل از خیانت به وطن:

در پی بُروز روی‌داد های اسف‌بار ناشی از خیانت اشرف غنی و کرزی و تیم های شان و اشغال وطن توسط پاکستان و پشتون های خیبر پښتون‌خواه سلسله‌ی تحریر روایات به التوا رفت. هر چند مقاومت بخش اساسی کارزار زنده‌گی ما شده اما برای آن که ایام به کامِ ما نیست و عمر را باور پایایی نیست به ناچار ناگفته ها را بیان می کنیم.

و با چنان‌وضعی بود که مدت تقریباً‌ طولانی در کندک ۱۳۱ استحکام سرباز و ضابط و‌ گویی من توپی در اداره‌ی پای روزگار بودم که هر سو‌ می‌خواست پرتابم می‌کرد.‌

در بخش های گذشته خاطراتی از سفر های جنگی به ولایت خوست را نوشتم. پس از آن که همه وظایف ختم شدند ‌و در پی بی تدبیری آقای دگروال و بعد ها جنرال هاشم خان معاون فرقه با تلفات زیاد برگشت. البته قبلاً‌ هم تذکر داده بودم که آقای ټنۍ آن زمان رئیس ستاد ارتش و محترم جنرال محب‌علی‌خان فرمانده فرقه‌ی ۸ هم تازه از سفر شوروی برگشته و وارد ولایت خوست شده بودند. آقای ټنۍ هنوز دست به خیانت نه زده بودند و در ناوقت های شب در همان نزدیکی های تپه‌ی خرسین آقای هاشم خان را سرزنش جدی کردند. تا سرحدی که حاضرین به شمول من کلمات اهانت بار ټنۍ به هاشم خان را شنیدیم:

(… نه پوهیگم “ نه پوهېږم “ چی ته خریې ته معاون د فرقې یې…).

ادامه خواندن روایات زنده‌گی‌من بخش (۱۹۰) مرتبط به بخش های ۹۴، ۹۵ و‌ ۹۶ و ۹۷: نوشته محمد عثمان نجیب

یکی از جنایات جنگی نظامیان متجاوز واشغالگرامریکایی در کابل: محمد حنیف حریف

یکی از جنایات جنگی نظامیان متجاوز واشغالگرامریکایی که منجر بخاک وخون کشانیده شدن یک خانواده بی گناه وبی دفاع درشهرکابل گردید.

بتاریخ ۱۵ اگست سال روان یک هواپیمای بی سرنشین امریکا یک خانه مسکونی را درکابل  هدف شلیک راکتی قرارداده که طی آن ۱۰ تن از اعضای این خانواده ازجمله ۷ کودک که کوچکترین شان ۲ سال داشت به قتل رسیدند.

امریکایی ها مدعی شدندکه مقصد حمله گروه داعش بوده است .واما وزیر دفاع امریکا به فردای همان روز، از حمله اشتباهی شان معذرت خواست.

خانواده احمدی متضرر طلب جبران خساره ویا غرامت نموده است. ولی بعداز بیشتر از دوماه پنتاگون به اصطلاح نتایج بررسی خنده دار اشرا بشکل زیر همگانی ساخته است:

 «ما در یورش پهپادی خود در کابل قانون جنگ را نقض نکرده ایم.»

بر پایه پژوهش وزارت دفاع امریکا، یورش پهپادی امریکا که منجر به کشته شدن ۱۰ غیرنظامی به‌شمول هفت کودک در کابل شد، قانون جنگ را نقض نکرده است.

ادامه خواندن یکی از جنایات جنگی نظامیان متجاوز واشغالگرامریکایی در کابل: محمد حنیف حریف

روان چنین جوانانی همهء ما را به دادخواهی فرا می‌خواند! روان این جوان آگاه و آزاده، یما جان سیاوش شاد باد!: استاد پرتو نادری

 · 

خانواده یما سیاوش، مجری مطرح تلویزیونی که چند ماه پیش در کابل کشته شد، می‌گویند که قضیهٔ قتل او را به عنوان نمونه‌ای از قتل‌های هدفمند خبرنگاران به دادگاه جنایی بین‌المللی لاهه و سازمان ملل سپرده‌اند.

ولی تلاش‌های مکرر خانواده آقای سیاوش برای جلب توجه سازمان ملل برای تحقیق در باره قتل او هنوز بی‌نتیجه بوده‌است.

در تازه‌ترین اقدام، هایدی دکستال، وکیل مدافع حقوق بشر در لندن، پرونده آقای سیاوش را به عهده گرفته و دوشنبه ۱۲ جولای به دادگاه جنایی بین‌المللی لاهه و به گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد در امور آزادی بیان فرستاده است.

دادگاه جنایی بین‌المللی و همچنین سازمان ملل تاکنون پاسخ رسمی نداده‌اند. 

یما سیاوش، مجری پیشین تلویزیون طلوع، وقتی در ۱۷ عقرب ترور شد کارمند بانک مرکزی افغانستان بود. در این رویداد دو همکار او نیز کشته شدند.

ادامه خواندن روان چنین جوانانی همهء ما را به دادخواهی فرا می‌خواند! روان این جوان آگاه و آزاده، یما جان سیاوش شاد باد!: استاد پرتو نادری

شیطنت و عوام فریبی مرز نمی‌شناسد! – داکتر اکبر همت

بنده نه تنها تحصیلات خود را در شوروی و روسیه به پایان رسانیدم، بلکه زمانی شهروندی روسیه را داشته و چندین سال در سیستم اداری آن مآموریت انجام داده ام. در آن زمان باور داشتم که سیاستمدار های روس به مراتب با شرفتر از سیاستمدار های جنایتکار آمریکا و انگلیس هستند. اما درین مدت زمان تقریبآ سه ماهه بعداز بقدرت رسیدن گروه ترور و وحشت طالب، بازی های غیرانسانی دولت روسیه در رآس ولادیمیر پوتین با مردم افغانستان به وضاحت نشان میدهد که امریکا- انگلیس و روسیه در بازی های سیاسی خود نسبت به کشور ما (سگ زرد برادر شغال) هستند و شیطنت ایشان مرز نمی‌شناسد!

سیاست های عوام فریبانه و جنایت های آمریکا- انگلیس و شرکای ایشان آنقدر عیان است که ارزش سیاه کردن کاغذ را ندارد. اما روسیه به ابتکار پوتین “استخباراتی” تصمیم گرفته تا روش سیاسی اسلاف زمان شوروی خود را احیا و رهنمای عمل سیاسی خود به نسبت افغانستان قرار دهد. بنآ در پالیسی خود بالای قوم اافغان= پشتون مانند زمانه های گذشته ولی اینبار در چهره طالبان سرمایه گذاری خواهد کرد. اما در بستر این پالیسی ناعاقبت اندیشانه روسیه، دو متحد ستراتژیک آن یعنی تاجیکستان و بعدآ ایران مخالفت شدید خود را با غصب قدرت توسط گروه طالبان نشان داده و حتی در نشست وزرای خارجه همسایه های افغانستان در تهران تلاشهای متحدین قدرتمند طالبان یعنی چین و روسیه مبنی به ( “مدارا” با عمارت طالبان) را تحت شعاع قرار داده و اعلامیه متفق القول صادر گردید که حکومت تک قومی طالبان به هیچوجه مورد قبول اعضای مشترکین این جلسه نیست.

ادامه خواندن شیطنت و عوام فریبی مرز نمی‌شناسد! – داکتر اکبر همت

سفر قریشی به کابل پس ازافتضاح سفر رئیس پیش آی اس آی: مهرالدین مشید

سفر قریشی به کابل پس از شایعهء مرگ فیض حمید

سفر غیر مترقبل قریشی به کابل پس از سفر فیض حمید رئیس پیشین آی اس آی دومین سفر مقام های ارشد پاکستان به افغانستان بعد از ورود طالبان به کابل است. ممکن قریشی بخاطر به انجام رساندن کار ها و برنامه های ناتمام فیض حمید به کابل آمده باشد‌. قریشی در این سفر فیض حمید را بحیث شاهد حادثه با خود  آورده است تا شایعات مرگ او را در ارگ تکذیب نماید. هدف فیض حمید را در آن زمان که خلاف عرف دیپلوماتیک وارد کابل شده بود، سه موضوع تشکیل می داد؛ نخست ارایه و خواست پاکستان از طالبان و دوم آشتی دادن طالبان پاکستان با حکومت پاکستان و سوم  ایجاد وحدت میان شاخه های طالبان و چهارم هم طرح و برنامه ریزی و رهبری عملیات در پنجشیر بود‌؛ ما گردن ماندن شبکۀ حقانی به خواست فیض حمید و امتناع ملابرادر از خواست او سبب شد تا برنامۀ حمید ناتمام بماند. باور ها براین است که سفر قریشی در رکاب او بسر رساندن اهداف ناتمام حمید بود. 

سفر های غیر منتظرۀ مقام های پاکستانی به کابل با توجه به نگاهی که به امارت طالبان دارند، امری شگفت آور نیست. طالبان با حمایت های نظامی و اقتصادی و سیاسی و استخباراتی پاکستان در نتیجۀ معاملۀ غنی با شبکۀ حقانی وارد کابل شدند. بنابراین خواست های بیش از افزون نظامیان پاکستان از طالبان فراتر از رسیدن به عمق استراتیژی جنرالان این کشور است. بنابراین سفر های آزمندانه و هدفمندانۀ مقام های پاکستانی پس از این به کابل امری عادی وارایۀ خواست های آنان بی حساب است. اهداف مغرضانۀ پاکستان در نخستین سفر فیض حمید آشکار شد که در نتیجۀ درگیری او با ملابرادر   و رهبری عملبات طیاره های پاکستانی برضد روستا نشینیان پنجشیر به افتضاح سیاسی و نظامی انجامید. گفته می شود که او رهبری عملیات در پنجشیر را با بمباران طیاره های پاکستانی از هوتل سرینا رهبری کرد و این ماموریت مداخله گرانهء خود را به پایان رساند

ادامه خواندن سفر قریشی به کابل پس ازافتضاح سفر رئیس پیش آی اس آی: مهرالدین مشید

; فارسی ستیزی ریشه‌ی تاریخی نزد درباری های قبیله داشته است: محمد عثمان نجیب

                  عجب دجالانی داشتیم و‌ داریم. در زمان سلطنت ظاهر عیاش، هاشم خان و شاه ولی خان و دیگران همان خط مشی را تعقیب می‌کنند که محمودطرزی در زمان امان الله خان کرد و‌ امان الله هم قبول.

فاشیسم چیست؟ شاخ و دُمی که نه دارد. مضحکه بارتر آن است که حکم را به فارسی می نوشتند تا پشتو را رایج کنند. حتا خود شان نوشتن پشتو را یاد نه داشتند جریده‌ی اصلاح در شماره‌ی منتشره‌ی ۱۲ حوت ۱۳۱۵ برابر با ۳ مارچ ۱۹۳۷ میلادی خویش حکم‌ِ اجباری ترویج و‌آموزش زیان پشتو را منتشر کرده که به شاه ولی خان غازی!؟ سرک ها عمومی کابل داده بوده است.

در آن حکم صریح و آشکار زبان پشتو را زبان افغانی خوانده اند. «در نگاره بخوانید.»  حالا چگونه شد که یک باره از اقرار به انکار رفتند و زبان افغانی را پشتو نه می دانند؟

اشک نامه ای در پای درد های بی پایان و فصل غم انگیز غربت : مهرالدین مشید

یادها و خاطره ها سفری ناتمام از خواجه رواش کابل تا فورت دکس نیوجرسی

قسمت نخست

صبح سرساعت هشت همه همکاران به دفتر رسیدند وپس از احوال پرسی مختصر و شوخی های ظریفانۀ همیشگی با گرم جوشی و صمیمیت مثل همیشه کار های شان را آغاز کردند. همکاران باهمۀ بی اعتمادی به دستگاۀ حکومت بازهم  با اعتماد به نفس به کار خود ادامه می دادند. همکاران در جریان کار مثل همیشه تبصره های کوتاه در رابطه به رخداد های کشور ارایه می کردند واز اینجا و آنجا سخن می گفتند.  تبصره های شان با چاشنی مزاح و شوخی های های ظریف به همراه بود. آنان کمتر فکر می کردند که آن روز آخرین روز کاری شان در حکومت غنی باشد. هرچند بسیاری ولایت ها نیرو های دولتی به گونۀ مرموز وشاید هم دستوری بیرون شده بودند، طالبان بر بسیاری ولایت ها مسلط شده بودند و وضعیت در کل کشور به سود طالبان رقم می خورد. سقوط ولایت های یکی پی دیگر نگرانی همگانی را به بار آورده بود و مردم خشمگین بودند؛ چنان مشت سکوت برلب های مقام های ارشد نظامی و امنیتی کوبیده شده بود که هیچ مقام ارشدی لب به سخن نگشود تا دست کم مردم را در سایه و روشن حوادث بگذارند.

ادامه خواندن اشک نامه ای در پای درد های بی پایان و فصل غم انگیز غربت : مهرالدین مشید

آقای نور احمد نور! از تنِ خسته‌ و خونین حزب و از مردم افغانستان چی می‌خواهید؟… محمد عثمان نجیب

همین کافی نیست که غنی ‌و کرزی نماینده های تبار تان وطن را دو دسته به پاکستان و خیبر پښتونخواه تسلیم کردند؟

تأسیس رسمی حزب دموکراتیک خلق افغانستان مقارن سال دوم تولد من بوده.‌ سرنوشت چنان آورد که با پرکشیدن در عمر و قد و قامت راهی آن مکتب سیاسی شدم. زودتر دانستم که بیمار های زیادی در حزب رخنه کرده اند که از بودن شان نه بودن شان بِه بود. نه برای آن که من در حزب کاره‌یی بودم یا کسی از من چیزی را می‌پرسید.

 پیشنیه‌ی حزب را از ۱۳۴۳ تا زمانی که  عضویت من در آن تسجیل شد مرور کردم. در چنان فرایندی بود که توانستم فرصت را غنیمت دانسته و به شکاف های عمیق حزب آشنا شوم. اشتباه اساس گذاری  چنان حزب سیاسی باور به منفی به هم‌گرایی شدن ها بود. آن هم در کشوری به نام افغانستان و جامعه‌ی به شدت طبقاتی،  استبدادی،‌ انحصاری، تبارگرایی، تفاوت های اقتداری، ناهنجاری های اقتصادی، بهشت سودخواران و زمین داران و نیمه فیودال ها، نگاه های متفاوت شهر نشینی و شهری شدن و شهروندی تحصیل کرده هایی که حتا با دانش آموزی و زیست در محیط دانش‌‌گاهی ‌‌و شهری نه توانسته بودند مناسبات حاکمِ قبیله در جامعه فراموش کنند. تفاوت های برداشتی از دیدگاه های فلاسفه های سیاست و نظم نوین جهانی، نه داشتن ظرفیت های تحلیلی نسبت عدم مطالعه‌ی منطقی و قابل هضم و‌ درک سیاسی نزد بیش‌ترین هایی که افکار العنانی حکم‌روایی از تمثیل می‌کردند.

.

ادامه خواندن آقای نور احمد نور! از تنِ خسته‌ و خونین حزب و از مردم افغانستان چی می‌خواهید؟… محمد عثمان نجیب

بینوایان میهن وسرنوشت نامعین شان در«امارت سیاه طالبی» : حنیف حریف

عزیزان ، وقتی با  نگاره این کودک معصوم برخوردم ، خیلی ناراحت گردیده وجگرم آب شد.خواستم این دردرابانوشتن چند سطرزیرکاهش دهم :

 این کودک بینوای میهن که بایستی دریک صنف آموزشی ویا آغوش گرم خانواده ویا دریک پارک بازی کودکانه  قرارمیداشت ،

بادریغ ودردچون ملیونها کودک دیگر ازپول ناچیز فروش چند دانه تخم مرغ ، به یقین که خانواده جنگ زده وفقیر اش منتظر اند تا نان بخور و نمیر چاشت ویاشب شانرا آماده سازند.

این کودک بینوا ودرمانده به چه می اندیشد؟

به کودکان مرفه جنایتکاران، قاتلان، غاصبان، غارتگران، جنگ سالاران ، مافیای موادمخدر، مفسدین اداری و…که تمام نعمات مادی زندگی را در اختیار داشته وهر گز در روی جاده ها به خاطر لقمه نانی ازبام تا شام سرگردان نیستند!!

به آن هم سن و سالهایش که لباس مفشن و راحت برتن داشته وباموتر های شیشه دودی وگاردهای امنیتی به مکتب های شخصی مشغول آموزش اند، 

ویا به آنهای که در انبوه خوردنی های لذیذو وسایل بازی شان غرق ناز ونعمت اند،

ویا به تمام این بی عدالتی ها، نابرابری ها که از آدرس خدا بر زمین مستولی گشته،

ویا با آن دکاندار دین که برای این فقر جانکاه تحمیل شده ازجانب انسانهای ستمگر وظالم،  مزدوران غارتگر وجهانخوران متجاوز بر مردم ، توجیه های خدایی ودینی خلق می نمایند، 

ادامه خواندن بینوایان میهن وسرنوشت نامعین شان در«امارت سیاه طالبی» : حنیف حریف

مرگ چه بی رحم می آیدو حادث می‌شود: محمد عثمان نجیب

سری به رخ‌نامه زدم و خبری ناگواری از رحلت جان‌گداز کاکای مرحومی ام، پدر بزرگ‌وار برادران ام سلیمان کبیر نوری، احمد کبیر کبیر نوری و احمدفایق کبیر نوری و‌ فامیل محترم شان را خواندم. 

سخت اندوه‌گین شدم. کاکایم خاطرات نیکی در برخورد با من به حیث یک پدر معنوی گذاشتند. در عنفوان جوانی وقتی به خانه‌ی شان در خیرخانه می رفتم و با احمدکبیر شب ها را به سر می‌بردیم، محبت های پدربزرگ‌وار و مادر مرحومه‌ی شان شامل حال من بود. هرگز احساس بی‌‌گانه‌گی نه می‌کردیم. خدا را شاکرم که سال های پیش و قبل از هجرت در افغانستان به دست بوسی شان نایل آمده بودم. ایشان بزرگ‌وارانه و‌ پدرانه مرا خجل ساخته و در حالی‌ که کبیر هم‌رکابی شان را داشت خبری از منی فرزند شان هم گرفتند. از بیماری شان آگاه شدم. از مرگ چاره نیست روح ملکوتی شان را شاد می‌خواهم و‌ جنات نعیم مکان شان.

ادامه خواندن مرگ چه بی رحم می آیدو حادث می‌شود: محمد عثمان نجیب

کندزیانِ عزیز! درد و شهادتِ ما و شما را پایانی نیست که نیست : محمد عثمان نجیب

همه خوبی ها از پشتون، همه مرگ و‌ شهادت به غیر پشتون یا پشتونِ بی چاره. 

آقای دوستم، رفیق خوب من! 

حتا برای گرفتن دریشی ات هم کاری نه می‌کنی؟ وای برتو.

دجالان سیاه روی جهان، عزت فروشانِ قرن بیست و یک و تک تبار های مزدور و‌ اجنبی پرور در یک صبح سیاه وطن را به وحشیانِ هم تبار خویش فروختند تا دلِ بادران خود را در انگلیس و آمریکا و روسیه و چین به دست آرند. آنان خواستند تا جبیره‌ی جیره ‌هایی را به ایران ‌و پاکستان هم بپردازند که مستمری گونه طی بیست سال از سازمان های جاسوسی آنان می‌گرفتند. 

از زلمی ذلیل زاد تا کرزی بدزاد و غنی حرام زاد که از شیر رشوه بزرگ شده بود و هرگز مسلمانی در شأن نیست. همه و وطن را فدای امیال تمامیت خواهی قومی و انحصار گرایی تباری کرده و حمام خون را در کشور جاری ساختند. درنتیجه‌ی خیانت های رهبر نما های اقوام دیگر بود که اینان جسورتر بر مردم تاختند تا کشور را ظاهراً به طالبان اما در حقیقت به پاکستان مجری اهداف استعمار و سرمایه در منطقه سپردند. طالبان نیروی عبوری برای قدرت های اصلی در برنده شدن جنگ اقتصادی و غصب منابع آماده‌ی زیرزمینی ما که استخراج آن ها با توجه به انکشافات تکنولوژی بسیار سخت هم نیست و اهداف سیاسی و نظامی و تبدیل افغانستان به آزمایش‌گاه بزرگ سلاح های تولیدی جهان می‌باشند. 

ادامه خواندن کندزیانِ عزیز! درد و شهادتِ ما و شما را پایانی نیست که نیست : محمد عثمان نجیب

طالبان ابزاری در دست اژدهای تروریسم
 : مهرالدین میشد

 در این روز ها از عمر نظامیان پاکستان به مثابهء کشوری خون آشام و اژدهای تروریسم حساب نیست و در این روزها سرگرم جشن گرفتن پیروزی های شان در افغانستان هستند. مقام های ملکی و نظامی آن سرگرم لابی گری های افتضاح بار و بی شرمانه برای طالبان هستند. نظامیان پاکستان در خفا سرگرم سر و سامان دهی طالبان هستند تا در یک چیدمان استخبار اتی مهره های گوناگون تروریستی را در منطقه های مختلف در افغانستان جابجا کنند تا هرچه بیشتر از سیطره ‌و حاکمیت شان در افغانستان مطمین شوند و یقین نمایند که دیگر پاکستان فرمان روای بدون تاج و تخت در افغانستان است و طالبان هم جز مزدوران گوش به فرمان آنان چیز دیگری نیست. از سوی دیگر نخست وزیر و وزیر خارجهء پاکستان تمامی تلاش های شان را برای برداشتن تعزیرات بر طالبان به خرج می دهند و در این راستا فراخوان بزرگی را آغاز کرده اند تا کشور های جهان و سازمان ملل طالبان را به رسمیت بشناسند.نظامیان پاکستان پس از نیم قرن تلاش های مذبوحانه و ضد انسانی و ضد اسلامی بویژه بعد از کودتای داوود و کودتای هفت ثور بالاخره توانست تا به اهداف راهبردی شان که همانا عمق استراتیژی پاکستان در افغانستان است، به آن برسند. 

ادامه خواندن طالبان ابزاری در دست اژدهای تروریسم
 : مهرالدین میشد

 تصفیه ی قومی ، هدف اصلی؛ اشغالگران پاکستانی وطالبان: اسمعاعیل فروغی

 تصفیه ی قومی ، هدف اصلی اشغال است اشغالگران پاکستانی وطالبان ، بخاطراستقرارنظام متمرکزقومی ـ دینی درافغانستان ازهروسیله ی ممکن وازهرکوشش وترفند استفاده خواهند برد. انتقال هزاران پاکستانیِ باشنده ی وزیرستان جنوبی و اهالی بسیاری شهرهای خیبر پشتونخواه به شمال افغانستان و تصفیه های قومی درسراسر ولایات شمال ، مناطق شمالی و نقاط مرکزی ، درسرخط این کوشش هاقرارخواهد داشت .

نیت ناپاک تصفیه های قومی ازدوگنداب بزرگ تغذیه می کند : اول ـ قومگرایی و تمامیت خواهی منحط طالبان که طرفدارانِ سینه چاکی درمیان طالبان نکتایی پوش و بسیاری شخ بروتان دیروزهم دارد و دوم ـ نیت خصمانه وشیطانی پاکستان برای تطبیق و تحقق سیاست عمق استراتژیک آنکشورکه متکی به آن می خواهد به کُل جغرافیای افغانستان تسلط یافته و بالاخره به داعیه ی دیورند نقطه ی پایان بگذارد. اینکه امروزعمران خان خودش را داعیه دار پشتون ها دانسته ، به تاجیکان ، اوزبیکان وهزاره ها وعده می دهد که برای شان جای وجایگاهی درساختارقدرت جستجوخواهدکرد ، مکارانه و تفرقه افگنانه ی محض است .

ادامه خواندن  تصفیه ی قومی ، هدف اصلی؛ اشغالگران پاکستانی وطالبان: اسمعاعیل فروغی

لحظه‌ها و خاطره‌ها به کودک چهار سال‌هام علی‌سینا : استاد پرتو نادری

اندوهی در دلم شور می‌زد و همه چیز در نظرم کسالت آور می‌آمد، کنار پنجره رفتم تا به بیرون نگاه کنم، فضا خاکستری رنگ بود. پنداشتم که هوا بر دوش درختان سنگینی می‌کند .مردم چنان مورچه‌گانی در رفت و آمد بودند و حس کردم که همه شان گرسنه اند.

دل‌تنگ شدم. از کنار پنجره برگشتم و در گوشۀ اتاق چشمم به گلستان سعدی افتاد. یادم آمد که روزی آن را دوستی برایم هدیه داده بود. 

گلستان را برداشتم. خواستم لحظه‌ها‌یی با آن سرگرم شوم. گشودمش و چشمم به این حکایت افتاد: «هرگز از دور زمان ننالیده بودم و روی ازگردش آسمان در هم نکشیده؛ مگر وقتی که پایم برهنه مانده بود و استطاعت پای‌پوش نداشتم، به جامع کوفه در آمدم دل‌تنگ، یکی را دیدم که پای نداشت. سپاس نعمت حق به جای آوردم و بر بی‌کفشی خود صبر کردم»

ادامه خواندن لحظه‌ها و خاطره‌ها به کودک چهار سال‌هام علی‌سینا : استاد پرتو نادری

تداوم خلاى بزرگ حقوقى؛دور ديگر ملا كراسى !…: میر عبدالواحد سادات

با سقوط دولت در پانزدهم اگست خلاى سياسى و حقوقى در افغانستان ايجاد گرديده است ، تسلط گروه طالبان بقول خودشان از راه  « تغلب »  ، با زور و در نتیجه یک معامله مرموز و پیچیده استخباراتی و به کمک پاکستان ، مشروعيت داخلى و خارجى را ايجاد نكرده است . 

بعد از بيست و سه روز با نشر اعلاميه از ادرس  « امارت اسلامى افغانستان » )( نه امیر که شک بر انگیز است ) فهرست ( ٣٣ ) تن بحيث سرپرست رياست الوزرا ، وزارت ها و معينان اعلام گرديد ، تا برطبق اعلاميه به « حقوق قانونى ، اقتصادى و اجتماعى ملت » رسيدگى گردد . 

بدينترتيب خلاى بزرگ حقوقى كماكان رفع نگرديده است ، در اعلاميه  « حقوق قانونى » ذكر گرديده  و اما در مورد  سرنوشت قوانين افغانستان هيچ صراحت وجود ندارد . 

اشكار است كه تحريك اسلامى طالبان در مضيقه خاص ناشى از فشار جامعه جهانى ، متحدان منطقوى و حتى حامى اصلى شان پاكستان قراردارند . 

اكنون بزرگترين مشكل در برابر طالبان اين است كه : 

– صدور اعلامیه مبنی بر تعیینات از نام امارت اسلامی افغانستان و همچنان ایجاد وزارت جدید « دعوت و ارشاد ، امر بالمعروف و نهی المنکر » مبین این پیام به افغانان و جهانیان است که امارت اسلامی در افغانستان برقرار و شریعت من دراوردی طالبان تطبیق میگردد . 

ادامه خواندن تداوم خلاى بزرگ حقوقى؛دور ديگر ملا كراسى !…: میر عبدالواحد سادات

هزاران دریغ و درد؛ شکست ها شکست ما را نشکست : مهرالدین مشید

هر روز فاجعه بزرگتر و مصیبت ها افزونتر می شود

هزاران دریغ و درد که شکست های پیهم جگرسوز هرگز شکست ما را نشکست و حالا هم از شکسته ترین ملت های جهان هستیم. حال پرسش این است که ما پس از این قادر خواهیم بود و یا فرصت و مجالی برای ما موجود است که بتوان با کوله بار های سنگین برپشت عبور از کوه و کتل گوره راهان، براین همه شکست های پیهم غلبه حاصل کرد یا این که نه فرصت ها پایان یافته و چالش ها چنان بر فرصت ها غلبه کرده که اندک ترین تبدیلی چالش ها به فرصت ها را ناممکن ساخته و حتا هر نوع رسیدن مسیحا دمی را هم نا ممکن ساخته است. بنابراین حال باید دست بر سر دست نهاد و منتظر ماند تا به تعبیری از پردهء غیب چه ها می رسد. یا اینکه نه، “هردم از این باغ بری می رسد – تازه تر و تازه تری می رسد” 

هرچند این شکست ها علل و عوامل زیاد داخلی و خارجی دارد؛ اما شکستی را که از سوی پاکستان متحمل شده ایم؛ سنگین ترین و فاجعه بارترین و اندوه بارترین شکست بوده است و از آن می توان به عنوان شکست شکست ها و یا بزرگ ترین شکست تاریخی یاد کرد که در عقب این شکست تاریخی، تنها ضرب شصت نظامیان پاکستانی سنگینی نمی کند؛ بلکه ده ها و حتا صدها علل و عوامل داخلی نیز دارد که بر علل و عوامل خارجی آن چربی می کند.  

ادامه خواندن هزاران دریغ و درد؛ شکست ها شکست ما را نشکست : مهرالدین مشید

از تیتر دفاع مقدس  : محمد عثمان نجیب

یکی از ترفند های امپریالیسم فرار دادن مغز ها از کشور های جهان سوم است تا ورشکسته‌گی علمی، فکری و مطالعاتی و روشن‌گری را بار آورد. ورنه جنگ را بالای کی کند و ویرانی را بالای کی کند…؟ گر چی متأسفانه در افغانستان ما نود درصد تحصیل کرده ها هم مخربین وطن خود هستند اما اگر سطح آگاهی بلند می بود امروز وطن ما چنین می شد؟  تحصیل یافته های عالی ما رحیم وردک اول نمره‌ی عمومی تحصیلات دانشگاه نظامی آمریکا، ارکان حرب و وزیر دفاع و ستر جنرال، اما ویران‌گر و بند برق پران مشهور سروبی و‌ ماهیپر که چمن و قلم دو جهادی بی سواد اما با احساس مانع کار او شدند و بعد ها پاکستان  یکی یا هر دوی آنان را شهید ساخت. گلب الدین حکمتیار را که همه می شناسیم، سر انجام کنفدریشن پاکستان را پیروز ساخت، شهنواز تڼۍ که وطن و شهر کابل و شهریان کابل را بمبارد کرد. غنی کرزی را دیدیم.

برخی رهبران و نخبه های دیگر اقوام را خدا شرمانده که که دنبال این خیانت کاران روان بودند و قدر خود را نشناختند و مفتون ظواهر شدند. ورنه هیچ کدام اقدام عمدی برای ویرانی وطن یا فروش ناموس وطن نه کرده اند…متباقی را بهتر از منی نادان می دانید. گاهی فکر می کنی که حتا زمان هم برای نوشتن های تو کافی نه 

می باشد. یا الرحم راحمین

توجه بسیار جدی کنید:

ادامه خواندن از تیتر دفاع مقدس  : محمد عثمان نجیب

غنی نمادی از خیانت و لکهء ننگی بر دامن افغانستان: مهرالدین مشید

هرچند خیانت ها و دزدی ها و جنایت های غنی در افغانستان آنقدر آفتابی شده است که پرداختن به آن نیاز به نوشتن ” مثنوی هفت من” ی دارد. بنابراین دشوار است تا در یک مقالهء کوتاه به خیانت ها و جنایت های غنی از زمان به قدرت رسیدنش تا زمان فرار زبونانه و نهایت ذلیلانهء او پرداخته شود. غنی در مدت زمامداری خود آنقدر به منافع ملی و وحدت ملی و اقتدار ملی جفا و خیانت های آفتابی کرد که از چشم فرد فرد مردم این سرزمین پنهان نیست. باتاسف که او بیشتر خیانت ها و جنایت های خود را خواست تا در زیر ردای قومیت پنهان کند تا با آلوده ساختن دامان پاک یک قوم سلحشور و با عزت این کشور به اهداف ضد انسانی و ضد قومی و ضد ملی و اسلامی خود برسد. او در حالی در مدت زمامداری خود قومی عمل کرد و در سکوی انحصار تمکین کرد که بیشتر از همه جفا در حق پشتون ها را روا داشت. از همین رو می خواستم که عنوان را  ” غنی نمادی از خیانت و جنایت و لکهء ننگی بر دامان پشتون ها” برگزینم و اما بخاطر حرمت گذاشتن بر قوم غیور و وطن دوست افغانستان آنهم بخاطر ایجاد سوء تفاهم از نوشتن و انتخاب آن خودداری نمودم.

ادامه خواندن غنی نمادی از خیانت و لکهء ننگی بر دامن افغانستان: مهرالدین مشید

روایت در روایت تلخی و تنهایی : موسی فرکیش

با زندگی رفتن و آزاده و سرافراز نگریستن، کار دشواریی ست. او اما بالا بلند رفت. چه سخت است که هنوز منتظری که بگویند: دروغ بود!

من با آن قلم‌آشنا در درون و پندار، وجوه‌ی مشترک بی‌شماری داشتم که سرنوشت رایگانم داده بود! کوچک که بودم چشمم صدمه دید و نور چشمِ چپم خیره تر شد. در هفته نامه‌ی که با هم کار می‌کردیم، عینک نمی‌گذاشتم، دشتی اما می‌گذاشت. چشم‌های مان با همه عیب، خیلی خوب و نیکو می‌دیدند و خوش می‌خواندند. آن‌روزگار شنیدم که پدر ، ویرا از چوب شکنی معاف و کار برادر دیگر را زیاد تر ساخته بود. آن بزرگوار گفته بود که به چشم فهیم صدمه نرسد! پدرم مرا هم روزی از بازی با چوب، منع کرده و گفته بود: آن چشم را محافظت کن!

ادامه خواندن روایت در روایت تلخی و تنهایی : موسی فرکیش

قالین سرخ وچراغ سبز برای طالبان : دکتور سید احمد جهش

از قضا موقعیت جغرافیائی ومنابع سرشارطبعی وطن ما در طول تاریخ توجه لاشخوران، دزدان وچپاولگران جهانی را به خود معطوف ساخته است.

     تا قبل ازظهور و تشکیل اتحاد جماهیرشوروی، ممالک جهان توسط شاهان، امیران، دزدان دریائی، جمهوری های قلابی، استعماریون، ملاکین وبرده فروشان اداره میگردید. این لاشخوران سرتقسیم ثروت وبازارهای تجارتی باهم می جنگیدند ومیلیون ها انسان بیگناه را قصابی میکردند که فتوحات اسلامی، مقدونی ها، چنگیزی ها، تیمورلنگ ها، جنگهای سی ساله اروپا، جنگهای مسلمانها وعیسوی ها ( جنگهای صلیبی )، جنگ جهانی اول ودوم شاهد مدعای ماست.

     با تاسیس اتحاد شوروی قوانینی درجهت تعیین سرنوشت ملتها، حقوق بشر، تساوی حقوق زن ومرد، تساوی دستمزد زن ومرد، حق اشتراک زنها درانتخابات ودیگر قوانین مدنی جهت اعمار یک جامعه عادلانه ومبارزه جهت استقرارصلح دایمی درجهان دردستور کار روزقرارگرفت. با اینهمه اقدامات ماسک ازچهره ضد بشری امپریالستی واستعماری دورساخته شد وامپریالیستها مجبورشدند تا غرض جلوگیری ازانقلابات مردمی در ممالک شان اکثراین قوانین راازاتحادشوروی وام گیرند ودرجنگ سرد در تبلیغات شان ازحربه به اصطلاح دیموکراسی وحقوق بشر استفاده نمایند.

ادامه خواندن قالین سرخ وچراغ سبز برای طالبان : دکتور سید احمد جهش

نامه راحیل کودک افغان به ملکه‌ی انگلیس، خانم اوباما، بوش و بایدن !.. ارسالی محمد عثمان نجیب  

من یک کودک از افغانستان هستم که بیست سال میشود شما ان کشور را به آتش کشیدید تا اطفال شما آرام باشند.یکگروه از طبیبان حاذق را توظیف نماتیید که از افغانستان تنها خون من واز کشورهای شما تمام کودکان واطفال خود تان را معاینه کنند که چی فرقی دارند…؟

عکس من را ببنید؛ من را اسیر ان پنجیره ء طالبان ساختید . من میخواهم با برادران و خواهران افغانستانی ام را در خون و اتش کشیدید و برادران مارا ازآسمان ها توسط طیارات به زمین پرتاب کردید و چندتای شان در ماشین های طیاره های تان کوفته شدند آنها چی تفاوت با جوانان شما داشتند…. چطور وجدان های تان خواب تان داند….من از شما میخواهم که این پنجیره زندان را از روی خواهران وبرادران افغانستانیم بردارید . ما میخواهیم مثل اطفال شما هر طرفی برویم و پنجیره در روی ما نباشد. من اینجا بانو ترامپ یاد نکردم چونکه بزرگان میگویند از ترامپ گلهیی نیست و ……پس شما جواب مرا بدهید . راحیل

متن انگلیسی را نیز بخوانید.

The Queen of England, Mrs. Obama, Mrs. Bush and Mrs. Biden: I am a child from Afghanistan who you set on fire fo

ادامه خواندن نامه راحیل کودک افغان به ملکه‌ی انگلیس، خانم اوباما، بوش و بایدن !.. ارسالی محمد عثمان نجیب  

شیاد ها : شعر از محمد رضا کریمی

شرمتان زین خودسریها باد ای شیادها

گم  شوید از  زادگاه  و سرزمین  رادها

ای به‌خون آلوده دست و دامن و دستارتان

پیچ خورده  ریش‌تان  در ریشۀ الحادها

پاسخی  آیا شما را هست  در  روز جزا؟

ادامه خواندن شیاد ها : شعر از محمد رضا کریمی

نامه جوان فوتبالیست برای عمر خطاب ؛ نوشته ء : علی عصمتزاده

(کاکا عمر خیلی توهین بزرگ برای تمامی هموطنان مهاجرم که از ترسی برادران غضب شما آواره گشته کردی ،)

سلام کاکا جان اسم من ذکی بود نوزده سال عمر داشتم !

من متولد در یک جغرافیای بنام افغانستان شدم از طفلیت گوشم با صدا هایی انفجار و بم های انتحاری برادران شما آشنا شد ،

صد ها و هزاران نفر را در آن جهنمی بنام وطن را دیدم که بدست بردارن شما قطعه قطعه شدند . همواره میپرسیدم که این ها از ما چی میخواهند ؟؟؟

میگفتند باید شریعت را قبول و عمل کنیم !!

وقتی بزرگ‌تر شدم رفتم دنبال دین و شریعت دیدم آن چیزی نیست که شما در پی اش استید !!! دین انتخاب فردی است نی جبری ، حالا بماند من دیگر با دینی شما کار ندارم‌!

من نزدی خالقم رسیدم ، 

با ما مهربانی از من پرسید چرا به این روز و حال اوفتادی جوان؟ چرا استخوان های خود را بدستی خود خورد کردی؟

گفتم یا رب من از دستی تجاران و غولادن دین بسطوح آمده بودم !

ادامه خواندن نامه جوان فوتبالیست برای عمر خطاب ؛ نوشته ء : علی عصمتزاده

بيرق سه رنگ ملى ميراث مشروطه خواهان ازاديخواه افغانستان !..: میرعبدالواحد سادات

با انفاذ نخستين قانون اساسى و تاسيس اولين دولت ملى در كشور ، پرچم سه رنگ ملى به اساس تصويب لويه جرگه توسط شاه امان اله فقيد ، اين شاخص ترين نماد استقلال ، ازادى و ترقى افغانستان برافراشته گرديد و طى قريب به اين یک قرن فقط در مقاطع بسيار كوتاه هميشه بيرق سه رنگ ملى احترام گرديده و رسميت داشته است . 

البته در دهه نود ميلادى و انارشى تنظيمى و استبداد طالبان ( دولت اسلامى و امارت اسلامى ) نيز درفش سه رنگ ملى وجود نداشت و متاسفانه بدون درس از گذشته عبرتناك  ،  تا كنون نيز عده يى از منسوبان انان ، سر دشمنى با بيرق سه رنگ ملى دارند و ميخواهند ، درفش تنظيمى و گروهى خود را 

ادامه خواندن بيرق سه رنگ ملى ميراث مشروطه خواهان ازاديخواه افغانستان !..: میرعبدالواحد سادات