صلاح الدین ایوبی و بهانه پیره زن : زلمی زابلی

وقتی مسیحیان در جنگ صلیبی در سال 492 از مسلمانان اورشلیم را گرفتند، آنها در سه روز بیش از 70000 هزار غیرنظامی را کشتند، از جمله زنان حامله، کودکان، ریش سفیدان. بود و شهر اورشلیم را با خاک ویران کرد.

اما الحمدلله برعکس وقتی بعد از 88 سال قهرمان مسلمان (صلاح الدین ایوبی) اورشلیم را از صلیبیون پس گرفت پس با مسیحیان چنان خوب رفتار کرد که چون ایمان آوردند و مسلمان شدند.

بعد از مدتی در غزوه دیگری که صلاح الدین ایوبی خواست به صلیبی ها حمله کند، ارتش اسلام آمادگی کامل برای حاملگی را گرفت، اما پیرزنی از گروه مسیحی به حضور صلاح الدین ایوبی آمد و بهانه آورد. این کار را انجام داد:

حمله تان را یک روز به تعویق میندازید که خانمی در خانه ام با فرزندانش مریض باشد این مریضی خلاص میشود بعد شما حمله میکنید

صلاح الدین ایوبی صاحب بهانه این پیرزن را پذیرفت و حمله اش را به حالت تعلیق درآورد.

اما فردا این پیرزن برایش حاضر می شود که مشکل مریضم هنوز حل نشده اگر یک روز دیگر برایم فرصت دهد.

صلاح الدین ایوبی قهرمان اسلام برای یک روز دیگر به حالت تعلیق درآمده است.

ادامه خواندن صلاح الدین ایوبی و بهانه پیره زن : زلمی زابلی

داستان کوتاه « زنی در پشت سلاخ ها» : رویا عثمان انصاف

خانه ی زیبا و با شکوه با هشت اتاق و حویلی بزرگ و سر سبز در گران ترین قسمت شهر از دور توجه ی همه را بخود جلب می کرد. عصر روز است. باغبان در حویلی مصروف قطع کردن گلها و برگ های خشکیده ی باغ است.

خدمتگاران در هر دو طبقه بالا و پایین می دوند. در اتاق خواب ،  مصطفی پسر نو ساله در مقابل مادرش با نا امیدی و بی صبری  ایستاده است. مادر با عجله مصروف آماده شدن برای مهمانی رفتن به خانه ریس گمرکات است‌. طفل به مادرش می‌گوید. ” مادر! گپ مه گوش می کنی؟ مادر به طرف خدمتگار رو کرده می گوید: “پیراهنم را آوردی؟” خدمتگار : بلی خانم، در الماری تان گذاشته ام.” خانم: خیلی خوب، آشپز برای شام  آماده گی گرفته؟ ” خدمتگار: “بلی خانم برای شام قسمی که فرمایش داده اید غذای مورد علاقه ی  مصطفی خان را آماده می کند.” خانم: “عالیست.” پسر : “مادر یک بار به من هم گوش بده…” مجتبی پدر مصطفی، داخل اتاق می شود. 

ادامه خواندن داستان کوتاه « زنی در پشت سلاخ ها» : رویا عثمان انصاف

در جنگ منفعت ما نیست! …نورمحمد غفوری

تجارب نشان داده است که هیچ افغان نمی خواهد که پاکستان و یا کدام کشور خارجی دیگر بالای افغانستان حاکمیت کند.   پنجابى ها هم نمی تواند بالای افغانها حکومت کند. این موضوع اظهر من الشمس است. افغانها با همسایگان خود دشمنی هم نمی کند. منافع ملی و تعاملات اجتماعی بین المللی ایجاب می کند که دولت افغانستان بکوشد، تا با پاکستان و سایر کشورهای همسایه مناسبات خوب حسن همجواری و با سایر کشورهای جهان نیز ارتباطات دیپلوماتیک را داشته باشد. 

دشمنان افغانستان می خواهند و شاید هم  بتوانند که جنگ دوامدار و فرسایشی را در کشور ما شعله ور نگهدارد. حکومت مرکزی را تضعیف نماید و شرایط  بی نظمی اجتماعی، فرار مغزها و چور و غارت دارایی ها و معادن کشور برای باند های چپاولگر داخلی و خارجی مساعد سازد. این را تجارب تاریخی دنیا و جنگهای تقریبا نیم قرن آخر کشور برای ما بخوبی نشان داده است. 

ادامه خواندن در جنگ منفعت ما نیست! …نورمحمد غفوری

نامه راحیل کودک افغان به ملکه‌ی انگلیس، خانم اوباما، بوش و بایدن !.. ارسالی محمد عثمان نجیب  

من یک کودک از افغانستان هستم که بیست سال میشود شما ان کشور را به آتش کشیدید تا اطفال شما آرام باشند.یکگروه از طبیبان حاذق را توظیف نماتیید که از افغانستان تنها خون من واز کشورهای شما تمام کودکان واطفال خود تان را معاینه کنند که چی فرقی دارند…؟

عکس من را ببنید؛ من را اسیر ان پنجیره ء طالبان ساختید . من میخواهم با برادران و خواهران افغانستانی ام را در خون و اتش کشیدید و برادران مارا ازآسمان ها توسط طیارات به زمین پرتاب کردید و چندتای شان در ماشین های طیاره های تان کوفته شدند آنها چی تفاوت با جوانان شما داشتند…. چطور وجدان های تان خواب تان داند….من از شما میخواهم که این پنجیره زندان را از روی خواهران وبرادران افغانستانیم بردارید . ما میخواهیم مثل اطفال شما هر طرفی برویم و پنجیره در روی ما نباشد. من اینجا بانو ترامپ یاد نکردم چونکه بزرگان میگویند از ترامپ گلهیی نیست و ……پس شما جواب مرا بدهید . راحیل

متن انگلیسی را نیز بخوانید.

The Queen of England, Mrs. Obama, Mrs. Bush and Mrs. Biden: I am a child from Afghanistan who you set on fire fo

ادامه خواندن نامه راحیل کودک افغان به ملکه‌ی انگلیس، خانم اوباما، بوش و بایدن !.. ارسالی محمد عثمان نجیب  

عاصی، « اسکندر و آریانا» : استاد پرتونادری

 

گاهی شعرهای مقاومت عاصی دو پهلو اند. به این مفهوم که او با استفاده از یک حادثۀ تاریخی و با استفاده از داستان‌های تاریخی و حماسی می‌خواهد هجوم و تجاوز شوروی را بیان کند. او در چنین شعرهایی می‌خواهد به گونۀ غیرمستقیم این پیام را برساند که تاریخ بار دیگر تکرار شده است. چنان که اگر دیروز اسکند بر این سر زمین یورش آورده بود، امروز سکندر دیگری به نام شوری هجوم آورده است.

 دشمن هرنامی که داشته باشد، بازهم دشمن است. شمشیر هر دو خون می‌ریزد و شمشیر را جز به شمشیر و پای‌مردی نمی‌توان پاسخ داد. او شعری دارد زیر نام « اسکندر و آریانا» او از یورش اسکندر به آریانا نمادی ساخته است تا بگوید که شوروی به هر بهانه و نامی که آمده، همان اسکندر دیروز است. 

هرچند شعر بیان یک رویداد گذشته است؛ اما در مفهوم دیگری اسکندر همان شوری است و آریانا افغانستان. « به ایجاز گفتار خواهم نمود / به رمز از دلم عقده خواهم گشود». 

پیام این روایت همین است که هر نیروی متجاوز در این جا نابود می‌‌شود و نمی‌‌تواند پرچم آزادی را نگون‌سار سازد.

  همی بانگ تاریخ آمد به گوش

ز آبا و اجداد، در یک خروش

که ای آرین‌زاده‌گان سر کنید

لوای رهایی به سر بر کنید

که میراث ما جمله آزادی است

که آزادی مرد، آبادی است

که دژخیم در زیر هرنام خویش

ادامه خواندن عاصی، « اسکندر و آریانا» : استاد پرتونادری

مصاحبه جدید حامد کرزی ! …طنز از معروف قیام

خبرنگار : جناب کرزی, طالب با پاکستانی ها آمده و بیش از صد ولسوالی را تصرف کرده است, نظر شما چیست؟

کرزی – طالب کیست؟ طالب افغان است. وقتی من کتی امریکایی ها آمدم و تمام کشور را تصرف کردم, پس چرا طالب نتواند ولسولی ها و ولایات را تصرف کند؟ 

خبرنگار – خوبش, جناب کرزی, طالب از وقتی که به ولسوالی حاکم شده است, بیت المال را چور کرده و میکند. لطفن ابراز نظر کنید.

کرزی – طالب کیست؟ طالب افغان است, وقتی من و دوستانم ملیارد ها دالر کمک های جهانی را حیف و میل و چور و چپاول کردیم, پس چرا طالب بیت المال را چور و چپاول نکند؟

خبرنگار: خوبش, جناب کرزی, مردم میگویند که طالب نوکر و جاسوس پاکستان و انگلیس و امریکاست, نظر شما در این مورد چیست؟

کرزی- طالب کیست؟ طالب افغان است. وقتی من نوکر اجنت بیگانه ها باشم, طالب چرا نوکر و جاسوس اجنبی نباشد؟ نی چرا نباشد؟

خبرنگار: خوبش, جناب کرزی, آوازه است که طالب مسقیم و غیر مستقیم داعش را کمک میکند. آیا این عمل شان درست است؟

کرزی : صد در صد درست اس. طالب کیست؟ طالبان افغان است, وقتی من طالب را مستقیم وغیر مستقیم کمک کردم, میلیون ها دالر برایش دادم که اسنادش هم موجود هست, پس چرا طالب داعش را کمک نکند؟

ادامه خواندن مصاحبه جدید حامد کرزی ! …طنز از معروف قیام

به امید سعادت : رویا عثمان انصاف قسمت اول

زمانی که ما پاکستان می رفتیم، عادله خاله ام با خسرش به حویلی ما کوچ آورده بودند. با بازگشت دوباره به وطن، ما به پاک کاری و صفایی خانه آغاز کردیم.

در همین روزهایی که ما سر و وضع مناسبی  برای پذیرایی از مهمانان نداشتیم که از دوستان خسر خاله عادله به خانه ی آنها به عیادتش آمدند. خسر خاله عادله مردی پیری و زهیری بود. او چند بار دخترش را فرستاد تا مادرم را با  مهمانان اش معرفی کند. مادرم که ذله و خسته بود از من و خواهرم خواست تا بدیدن آنها برویم و معذرت مادرم را به آنها برسانیم. در آنجا مردی که گمان می رفت با خانمش آمده بود اصلا پسری جوان و از بخت بد من مجرد بود. پسر به طرف من دزدکی می دید. من چادری گاچی که به سر داشتم را کش می کردم، تا خود را بیشتر بپوشانم. لذا به طرف خواهرم اشاره کردم که بهتر است براییم.دو روز بعد پیشین روز، دروازه ی کوچه ی ما تک تک شد. پسر خاله ام در را باز کرد.

ادامه خواندن به امید سعادت : رویا عثمان انصاف قسمت اول

موږ ته څه په کار دي؟ : نورمحمد غفوری

موږ له هيچا سره خصومت نه لرو او نه يې کوو. ټول افغانان زموږ خويندې او وروڼه دي. ددې ټولنې د هر غړي خوشبختي زموږ د زړونو آرمان دى. 

موږ دا طمعه نه لرو چې په طالبي افکارو او اعمالو به د اوږدې مودې له پاره وطن جوړ شي او يا د دا په حتمي زوال محکوم حکومت له جمهوري نظام او له ځانه دفاع وکړاى شي. نه دا شړيدلى حکومت دوام موندلى شي، نه طالبان حکومت کولاى شي او نه ورته پريښودل کيږي. د هر يوه په دفاع او صفت يې ځان ستړي کول د انرژۍ بيځايه ضياع ده. 

ادامه خواندن موږ ته څه په کار دي؟ : نورمحمد غفوری

داستان کوتاه ( در تلاش قدرت): رویا عثمان انصاف

داستان زیبای [در تلاش قدرت] نوشته ی رویا عثمان انصاف ماه میزان بود. آسمان کابل نیلگون- هوا پاک و صاف، بدون گرد و غبار- دود و تعفن و به زنده جانهای زمین و هوا احساس زنده گی می داد. میوه های درختان پخته و به ثمر رسیده بودند. و برگ ها هم کم کم رو به زردی می آوردند‌. روزهای تعلیمی سال بود و درسها به شکل نارمل و عادی آن جریان داشت. تایم دوم مکتب شروع شده بود اما درسها هنوز آغاز نه شده بود.

ادامه خواندن داستان کوتاه ( در تلاش قدرت): رویا عثمان انصاف

اجنبی‌پرستان استقلال‌طلب! — ملک ستیز

شما با مسکو، دوحه، اسلا‌آباد، تهران،  پیکنگ، واشنگتن، پایتخت‌های آسیای میانه و آسیای غربی مذاکره و معامله می‌کنید و از مزایای روابط بین‌الملل استفاده‌ی شایان می‌برید. اما در فهم قوانین جنگ، یک‌باره بی‌سواد می‌شوید. اسرای جنگی را تیرباران می‌کنید، مردمان ملکی را قتل‌عام می‌کنید، هنرمندان را توهین، شکنجه و هلاک می‌کنید، ادارات عامه را نابود می‌سازید، زنان را سنگ‌سار و جوانان را شلاق می‌زنید. عجیب است شما در کسب امتیازات بین‌الملل خیلی باسواد هستید و در صف نخست می‌نشینید اما در رعایت قوانین بین‌الملل جاهل و دیوانه هستید.

شما در درس‌های‌ که از رهبران استخبارات پاکستان می‌گیرید، دانش‌جوی برتر و اما در رعایت انسانیت بی‌سواد و ناکام مطلق هستید. حالا چه شده که به زبان‌های انگلیسی، اردو و عربی آزاد سخن می‌گویید اما زبان رسمی و حقوقی صلح، آرامش و عدالت را بلد نیستید.   

ادامه خواندن اجنبی‌پرستان استقلال‌طلب! — ملک ستیز

اشراف بدخشان، در را به رویش بستند: محمد عثمان نجیب

 فرمانده حبیب وردوجی رزمندۀ مقاوم بدخشان و سرگردانی در کابل

قوماندان حبیب وردوجی از معدود  سنگردارانِ است که تا آخر در بدخشان علیه طالب ها رزمید و هنوزهم طالبان از او در هراس هستند.

او در کابل در صدد جلب حمایت حکومت از مقاومت در بدخشان است ولی  سیاسیون بدخشانی  تمام دروازه های حکومتی را به روی او بسته اند تا به یکی از وکلای آن ولایت بیعت کند.

ادامه خواندن اشراف بدخشان، در را به رویش بستند: محمد عثمان نجیب

بیائید جنگ را متوقف کنیم! – نورمحمد غفوری

جنگ در ولایات به شدت و قساوت جریان دارد. وزارت دفاع ملی افغانستان در صفحۀ فیسبوکی خویش خبر میدهد که «در24 ساعت گذشتۀ  206 تن طالب کشته و 209 تن زخمی شده اند» که به این ترتیب احصائیۀ یک روزه کشته شدگان و زخمی های جانب طالبان به 615 نفر میرسد. اگر به همین اندازه تلفات عساکر دولتی و به همین تعداد تلفات مردم ملکی را حساب بگیریم، تلفات کشته شدگان و مجروحین جنگ در یک روز به 1845 نفر (کشته شدگان 618 نفر و زخمیها 627 نفر) میرسد. اگر از محاسبۀ اضرار روحی، مالی، مادی، تخریب بنیادهای زیر بنایی واجتماعی و عواقب بعدی کوتاه مدت و دراز مدت جنگ بگذریم و تنها تعداد کشته شدکان و زخمی ها را در نظر بگیریم، باید سوال مطرح کنیم که این جنگ بخاطر حفظ قدرت سیاسی یک گروه  و گرفتن قدرت سیاسی از جانب گروه دیگر ارزش چنین تلفات را دارد؟ 

ادامه خواندن بیائید جنگ را متوقف کنیم! – نورمحمد غفوری

بار سنگینی را به دوش کیست: پانیده صوفی

فرزندان سایر رهبران همه در خارج از کشور مصروف عیش و نوش هستند .

او فرزند پدری است که نه تنها خودش محروم از همه چیز بود ، بلکه تمام قوم اش در ملک آبایی و اجدادی  شان  که زمان طولانی صاحب  دولت ها و امپراطوری ها بودند  مدت بیشتر از صد سال فقط حق زندگی کردن منحیث یک دهقان ، نوکر و نفر خدمت را داشتند .

نه زمینه تحصیل برایشان فراهم بود ونه امکانات تجارت ازاد را داشتند  ، زیرا بدون پشتیبانی حکومت و تبعیض آشکارا نمیتوان به جایی رسید 

تعداد محدودی که از سواد و تعلیم بهره مند بودند با داشتن استعداد های فوق العاده از بست ماموریت بالاتر ارتقا نمیکردند ، زیرا هر مامور برای اجرای ترفیع نوبتی باید زبان پشتو را امتحان میدادند 

ترکتباران که به مشکل به زبان فارسی تکلم میکردند نمیتوانستند زبان پشتو را فرا بگیرند

از مکتب بعد از صنف هشتم کانکور وجود داشت و بنام کانکور مردم اوزبیک و هزاره ناکام میشدند و ادامه تحصیل و تعلیم برای شان مقدور نبود .

صحبت کردن با زبان اوزبیکی باعث خنده مردم غیر تورک می شد .

ادامه خواندن بار سنگینی را به دوش کیست: پانیده صوفی

نوستالوژی و افسردگی های روانی، آفتهای مهاجرت!-دکتور علی احمد کریمی

مردم افعانستان در طول چهل سال جنگ بدون وقفه  محکوم به مرگ، تبعید، فرار، فقر و آلوده به مواد مخدر و شیوع بیماری ساری گردیده اند. 

ادامه این جنگ سیاستهای قتل عام به نسل های آینده  خواهد بود.امروز میلونها خانواده مهاجر افغانستان در کشور های مختلف با وجودیکه از خطر مرگ و فقر نجات یافته اند اما از سرنوشت آینده فرزندان خود نگرانی دارند که  هویت ملی وفرهنگی خودرا گم نه نمایند.اکثر خانواده ها دچار افسردگی وتشویشهای روانی گردیده اند و آفت های مهاجرت گرمی وشادی عشق، مهربانی، احترام وصمیت خانواده ها را که از شیرمادر به طعم شیرین آنرا عادت کرده اند ربوده است. مهاجران کشور ما تشویش دارندکه نسل های جوان با تقلید ودنباله روی از فرهنگهای بی معنا و فضول مانند همجنسگرایی و تغیرجنسیت ارزشهای نیک فرهنگی وتاریخی خودرا ازدست نه دهند .

ادامه خواندن نوستالوژی و افسردگی های روانی، آفتهای مهاجرت!-دکتور علی احمد کریمی

تکتیک باید د ستراتیژۍ مرستندوی وي: نور محمد غفوري

د هیواد په اوسنیو سختو او پیچلو حالاتو کې دهېواد د سیاستوالو او په ځانګړي ډول د خلکو د ګټو ساتونکو، د سولې او ټولنیز عدالت پلوو، پرمختګ غوښتونکو دموکراتو مبارزينو تر منځ د سیاسي موقف د نیولو د تکتیک په اړه د نظر تفاوتونه او اختلافونه رامنځته شوي. دا تفاوتونه چې طبیعي هم دي، کیدای شي په لاندې دریو غوره کتګوریو وویشل شي چې زه یې د خپلې شخصي ارزونې اود ښه یا بد حکم کولو پرته د ددې لیکنې د لوستونکو له پاره وړاندې کوم: 

  1. ځینې هېواد وال، روښانفکران او د ټولنیز عدالت د دوامدارې مبارزې د یوه سنګر ملګري په دې نظر دي چې طالبان د پاکستان یوه اجیره اردو ده چې د پاکستان په تحریک او تمویل د هغه د ګټو له پاره په افغانستان کې د اسلامي امارت د جوړولو په خاطر جنګیږي. د علم او معارف او د بشري طبیعي آزادیو او عصري ژوندانه سره دښمني کوي، د سیاسي پلورالیسم سره ضدیت لري، د مطبوعاتو آزادي نه شي زغملای، د بشري حقوقو او په تیره بیا د ښځو د مدني حقوقو سره جدی مخالفت کوي. خو په مقابل کې یې دولتي واکمنان له جمهوري آزادیو څخه دفاع کوي او همدا اوس د افغانستان په اسلامي جمهوریت کې پورته یادې شوې ښیګڼې عملي کیږي… له دې زاویې څخه د مسائلو تحلیل یو شمیر کسان دې نتیجې ته رسوي چې ټول افغانان باید د طالبانو په وړاندې د جمهوریت تر نامه لاندې د راجوړشوي حکومت څخه دفاع او د پاکستان د نظامي تعرض مخنیوی وکړي. دوی د طالبانو څخه وحشی تصویر وړاندې کوي او خلک ډاروي او د طالبانو په ضد یې د دولتی واکمنانو څنګ او دفاع ته رابولي. 
ادامه خواندن تکتیک باید د ستراتیژۍ مرستندوی وي: نور محمد غفوري

خدایا چه کنم؟: رحمتالله اشکبار

میهنم غرقه به خون شد خدایا چه کنم

مردمش زار و زبون شد خدا یا چه کنم

هر طرف فتنه گران آتش بیداد زدند

کشتن خلق فزون شد خدایا چه کنم

ز دل سنگ سیاه از ستم و جور عدو

ادامه خواندن خدایا چه کنم؟: رحمتالله اشکبار

درست نویسی «لغات ذیل» : از جاوید فرهاد

صیب و صاحب

_____________

کاربردِ واژه‌ی ” صیب ” به جای ” صاحب ” در زبان نوشتار و گفتار این‌روزها بسیار رایج شده که نادرست است؛ زیرا ” صیب ” در زبان عربی: ” رسیدن کسی یا چیزی (منتهی الارب ) و رسیدن به چیزی (تاج المصادر بیهقی ) و نیز باران، بارانِ پیاپی و ابر و باران معنی می‌دهد. ( فرهنگِ دهخدا )

اما ” صاحب ” به معنای ” مالک، معاشر، آقا، یار، دوست، هم‌راه، هم‌نشین، هم‌سفر، ارباب، مخدوم، خداوند، دارنده، مولا و … است ( فرهنگِ ده‌خدا )؛ بنابرین کاربردِ آن ( صیب ) به جای ” صاحب ” و مانند: صیب به جای صاحب در زبان پشتو، در نگارش پارسی مُجاز نیست و نه هم ” صیب ” واژه‌ی اختصارشده‌ی ” صاحب ” در زبانِ پارسی است. 

” صایب ” نیز به معنای ” راست و درست ” است.

پس به جای آن ( صیب ) در زبان پارسی باید گفته و نوشته شود: صاحب و نه صیب.

نویسا بمانید!

دنیای” گند “___________

سبک‌سری وبی‌توجهی در کاربرد واژه‌گان درلوحه‌های شهر کابل به‌پیمانه‌ی گسترده‌ افزایش یافته است.

چندی پیش از کنار لوحه‌ای در چارراه قلعه‌ی فتح‌الله (نزدیک بازار مدینه) رّد می‌شدم که ناگهان چشمم به لوحه‌ای افتاد.

دراین لوحه نوشته شده بود:” دنیای گند “… این فروشگاه، یخن‌های دست دوزی شده را به مشتریان می‌فروشد.

با آنکه در زبان شفاهی ما “گندِ افغانی” به معنای جامه‌ی خامک دوزی شده یا همان دست دوزی شده‌ی افغانی معروف است؛ اما تعبیر”دنیای گند” به باور فروشنده و صاحب این فروشگاه که همان” دنیای خامک دوزی یا هم دست دوزی” بود، به‌هیچ روی مفهوم درستی را بر نمی‌تابد، به‌جای آن بهتر است بنویسند: دنیای دست دوزی یا خامک دوزی یا بهتر از همه فروشگاه لباس‌های دست دوزی شده یا خامک دوزی.

ادامه خواندن درست نویسی «لغات ذیل» : از جاوید فرهاد

گفت وشنود با همسایه: استاد پرتو نادری

روز دوم عید پیرمرد، به خانه آمده بود.این‌بار او را افسرده تر یافتم. تا از پریشانی‌اش پرسیدم، گفت:

– یک ماه پیش آسیا سنگ بر سرم می‌چرخید و حالا خیال می‌کنم آسمان چنان حلقه‌یی بر گردنم افتاده است.

گفتم: چه بالایی بر سرت آمده ؟

گفت:  یک ماه پیش، شب و روز از خانهء همسایه چنان صداهای بلند بود که گویی همسایه می‌خواهد تونلی به آن سوی جهان بزند.

روزی از همسایه پرسیدم: برادر مگر تو در خانهء خود کدام پایگاه نظامی می‌سازی، چرا این همه سروصداست؟

همسایه خندید و گفت: ما کجا و پایگاه سازی!

گفتم: پس این همه سرو صدا از چی‌ست؟

ادامه خواندن گفت وشنود با همسایه: استاد پرتو نادری

سلام هموطنان گرامی و رفقای عزیز من،‌ سلام به تو انسان روی زمین : محمد عثمان نجیب

گر چی عیدی برای ما نماندند و همه خار های یأس به ما کاشتند، اما هر رویداد منفی نشانه های مثبتی هم دارند، همدلی، همصدایی، قیام ملی سراسری ملت شجاع ما علیه متجاوزان و بسیج برق آسا و دواطلبانه‌ی مردم سلحشور ما بدون در نظر داشت جنسیت، و زبان و موقعیت و پیروزی های قوای مسلح نیرومند و فرزندان با افتخار ما در میادین نبرد و وارد شدن تلفات سنگین و غیر قابل انتظار برای فوج متجاوز پاکستان، امید ها را در دل های مان زنده میسازد و ساخته است.

ادامه خواندن سلام هموطنان گرامی و رفقای عزیز من،‌ سلام به تو انسان روی زمین : محمد عثمان نجیب

مکتب‌ها، آموزگاران و پروژه‌‌های خیالی در وزارت معارف؛ بین سال‌های۱۳۹۰–۱۳۹۳- روزنامه اطلاعات روز ؛مرکز اطلاعاتی تحقیقی پیک : نبیل پاکتین

مرکز خبرنگاری تحقیقی پیک؛ به گزارش هیأت حقیقت‌یابی دست یافته که نشان می‌دهد بین سال‌های ۱۳۹۰ – ۱۳۹۳هجری خورشیدی در وزارت معارف افغانستان، میلیاردها افغانی درپروژه‌های ساخت‌وساز مکتب، معاش آموزگاران غیرواقعی، چاپ کتاب درسی و برخی موارد دیگر اختلاس شده است.

اعضای این هیأت حقیقت‌یاب که از جانب رییس‌جمهور اشرف غنی مؤظف به تفتیش و تحقیق شده بودند، می‌گویند که نتایج تحقیق خود را به رییس‌جمهور سپرده‌اند؛ اما باگذشت بیش از دو سال، هیچ گامی عملی برای رسیدگی به اتهام‌های موجود در این گزارش، انجام نشده است.

نَقل این گزارشِ که مرکز خبرنگاری تحقیقی پیک به‌آن دست‌ یافته‌، وزیر پیشین و شماری دیگر از مقام‌های وزارت معارف را در سال‌های۱۳۹۰ تا ۱۳۹۳خورشیدی، به دست داشتن در این اختلاس‌های بزرگ متهم می‌سازد.

ادامه خواندن مکتب‌ها، آموزگاران و پروژه‌‌های خیالی در وزارت معارف؛ بین سال‌های۱۳۹۰–۱۳۹۳- روزنامه اطلاعات روز ؛مرکز اطلاعاتی تحقیقی پیک : نبیل پاکتین

چرا ارگ نمی گزارد که مردم با طالبان بجنگند؟ – : : حفیظ حازم

عجیب سرزمینی و عجیب حکومت دارانی، مشاور خاص غنی محب خان بیشرمانه فرمان میدهد که در 17ولایت شمال مقاومت صورت نگیرد، بخاطری که ما با طالبان اینطور پروتوکول کرده ایم که 17 ولایت شمال از شما و 17 ولایت جنوب از ما.

پس همان قصه همیشگی لر و بر از پشتون ها که این طرفش هم از ما و آنطرفش هم از ما، پس سرنوشت این چندین میلیون اوزبیک، تاجک، هزاره، ایماق، تورکمن و غیره چه میشود؟؟؟

یا شاید همان سیاست قبلی پشتونیزه ساختن افغانستان که تاجک ها در کولاب، اوزبیک ها در اوزبیکستان و هزاره ها هم در گورستان بروند.

معامله های پشت پرده خلیل زاد و طالبان در دوحه بصورت حضوری و موافقت دولت غنی در پشت پرده، امروز بصورت آفتابی و روشن به همگان نمایان گردیده است که به هر صورت در نصف افغاستان پشتون ها بنام طالبان و در نصف دیگر افغانستان باز هم پشتون ها بنام جمهوریت حکومت کنند..

ادامه خواندن چرا ارگ نمی گزارد که مردم با طالبان بجنگند؟ – : : حفیظ حازم

شل کلنه بې ګټې جګړه -ژباړه او لنډیز: نور محمد غفوری

اوس چې د امریکا متحدو ایالتونو او د هغو د ناتو متحدینو خپل سربازان له افغانستان څخه ایستلي، ټول پټه خوله دي. دې ته څه نوم ورکړو؟ غم، وحشت او که قهر؟ دا غم، وحشت او قهر نه دی، دا د شرم خبره ده چې د منلو وړ نه ده.

د ۲۰۲۱ م کال د جولای د میاشتې په ۱۴مه نېټه سهار وختی د آلمان د (زمانې Die Zeit) معتبرې اوونیزې د (متیأس ناس Matthias Naß) په قلم یوه په زړه پورې مقاله خپره کړې ده. متیأس ناس یو تکړه جرمني ژورنالست دی چې په ۱۹۵۲م کال کې زيږيدلی او له ۲۰۱۱ کال را په دې خوا د (زمانې) اوونیزې ته د نړیوالو موضوعاتو په اړه لیکنې کوي.

نوموړي نن د افغانستان د جګړې په اړه یوه خورا په زړه پورې لیکنه کړې چې زه یې په لاندې توګه د هغې ژباړه او  لنډیز د درنو لوستونکو له پاره خپروم:

متیأس ناس لیکي چې اوس چې د امریکا متحدو ایالتونو او د هغو د ناتو متحدینو خپل سربازان له افغانستان څخه ایستلي، ټول پټه خوله دي. دې ته څه نوم ورکړو؟ غم، وحشت او که قهر؟ دا غم، وحشت او قهر نه دی، دا د شرم خبره ده چې د منلو وړ نه ده. او که دا رښتیانۍ بې پروايي او بې علاقګي ده چې موږ نورو شیانو لکه فوټبال، ویروس او تفریحی رخصتیو ډیر انديښمن کړي یو؟ 

ادامه خواندن شل کلنه بې ګټې جګړه -ژباړه او لنډیز: نور محمد غفوری

کتاب‌دربدل‌اسلحه : نجیب بارور

هم‌وطنان عزیزم در خارج و داخل افغانستان

منِ شاعر که نوشتن وظیفه‌ی من است، از همین حالا اعلام می‌کنم که زمان کار عملی فرا رسیده است. تا امروز هم نوشتن و سرودن را امر معقول در مناسبات اجتماعی می‌دانستم اما از امروز بایست کار عملی کنیم. معامله‌های پنهان قدرت‌های برتر و منطقه نشان‌دهنده‌ی پیچیدگی‌های بسیار است. زمان گلایه و انتقاد از حکومت هم نیست، چون در فرهنگ والای ما مرده را چوب زدن قباحت دارد. زمان آن است که هرکسی در حیطه‌ی خودش کار عملی را شروع کند.  

سال‌هاست برای شما مردم با شهامت می‌سرایم. سال‌هاست برای تحقق عدالت اجتماعی مبارزه می‌کنم. سال‌هاست که با هیچ حکومتی معامله نکرده‌ام و زبان و قلمم را برای هیچ‌کسی به کرایه نداده‌ام، چون شرف و شکوه شما را برتر از هر امتیاز مادی می‌دانستم. امروز تمام داشته‌ها و ارزش‌های ما مورد تهدید واقع شده است. فرصت آن است که همه دست به دست هم داده کارهای عملی را شروع کنیم. تا امروز هزاران پیشنهاد مادی را از کسانی که لطف می‌کردند رد کرده‌ام، تعدادی خوش‌حال هم می‌شدند اگر می‌پذیرفتم. اما در مسائل اجتماعی، مخصوصاً در مساله سیلاب پروان و تداوی مریضان، به صدای من لبیک گفتید که صمیمانه ممنونم. 

ادامه خواندن کتاب‌دربدل‌اسلحه : نجیب بارور

توطیه ی محو افسران کوماندوی تحصیلکرده در دولت آباد : سلیمان کبیر نوری

قیصار به سان بسیاری از شهرستان ها یا  ولسوالی های سقوط داده شده برای طالبان، ماه ها از خود دفاع کرد. خبر محاصره ی قوماندانی امنیه ی قیصار، هفته ها از جانب مردم فاریاب فریاد میشد. اما سرقوماندان اعلی خود خوانده، خود را در کوچه حسن چپ زده چشم ها و گوش ها را بسته بود. از همه عجیب تر اینکه 23 افسر تحصیلکرده در امریکا را همچو گوسپندانی برای ذبح، عمدا در ولسوالی دولت آباد ولایت فاریاب در بین طالبان دیسانت کردند. به قول جناب اشرف غنی، این بیست و سه تن گوینده یک زبان بودند. پس از دیسانت این بیست و سه تن از کوماندو ها، به درخواست کمک ایشان نیز پاسخی داده نشد. برادران وحشی کرزی -غنی به نوکری دبل عبدالله- امرالله و بی دانش، این بیست و سه تن را به سان صد ها سرباز و افسر دگر بیرحمانه تیر باران کرده و به قتل رسانیدند که پسر آقای جنرال ظاهر عظیمی، سهراب عظیمی، جوان رشید و شجیع کشور از جمله و قوماندان آنها بود و صد ها آرزوی دفاع از وطن را دل می پرورانید. او و همسنگران خیلی ارزشمندش  قربانی  توطیه ننگین و خاینانه ی  ارگ نشینان و طبق بعضی گزارشها قربانی توطئه انتقامجویانه باند حامد کرزی شدند.

از محاصره ی جزوتامهای نیروهای قوای مسلح که ماه ها ادامه داشته و حتا سربازان و افسران به خاطر زنده ماندن تا کنون هم علف میخورند، شنیده اید. فریاد این افسران و سربازان و خانواده هایشان گوش فلک را کر ساخت، اما گوش اشرف غنی و دار و دسته کوچکش را نه. این در حالیست که ناجناب اشرف غنی برای دستگیری فرمانده علیپور، چه لشکر کشی هایی کرد. علیپور در خط دفاع از نظام سیاسی کشور برای داد خواهی و تامین عدالت، از حملات طالبان و کوچی های متجاوز به سرزمین هزاره ها  به مبارزه برخاسته بود، مگر غنی زرادخانه ای از وسایل محاربوی و کمیت بزرگی از پرسونل به سرقوماندانی یک انگلیس افغانستان تبار  به نام محمد یاسین ضیا( لوی درستیز وزارت دفاع، که پس از انجام وظایف محوله، فعلا واپس به انگلستان برگشتانده شده است) را برای دستگیری فرمانده علیپور به بهسود اعزام کرده بود. یاسین ضیا شهرک بهسود را به آتش کشیده و ویران کرد. اینکه فرمانده علیپور از حمایت مردمی برخوردار بود، به موصوف آسیبی نرسید. 

ادامه خواندن توطیه ی محو افسران کوماندوی تحصیلکرده در دولت آباد : سلیمان کبیر نوری

داستان ء ندامتی جبران نا پذیر- قسمت اول و دوم : رویا عثمان انصاف

قسمت اول

اولین بارضربان قلب او را در اتاق سونوگرافی شنیدم. دکتری که سونوگرافی را انجام می داد، جنین مرا به شاگردانیکه دوره ی ستاژ شان بود، معرفی و توضیح می داد. با شور دادن دستگاه سونوگرافی در شکم من، دکتر با لحنی زیبایی گفت: ” خانم شما باردار هستید و یک کودک  سالم و صحتمند در بطن تان پرورش می یابد.” انگاه روی خود را طرف دانشجویان و کاراموزانیکه دور من جمع شده بودند، دور داد و گفت:” ببینید، اینجاست، دیدید؟” 

در لحظه ی اول حرف دکتر را با بی باوری شنیدم و جوابی نه دادم.  من فکر کردم موضوعی را که دکتر مطرح کرد، شاید بخشی از درسی باشد که به شاگردان می داد. حواسم را جمع کردم و گپ دکتر را در ذهنم مرور کردم آنگاه با خودم گفتم: “داکتر چی گفت؟ گفت که من باردار هستم؟”

می دانم اگر من طلاق شده نمی بودم، احتمالن  شنیدن چنین خبر باعث سعادت و خوشی من می شد. چقدر بی صبرانه به خانه بر می گشتم و خبر خوش را به پدر اولادها می دادم. اما با تاسف که چنین نبود.

از آنجا که قلب پاک داشتم و مردم ظالم دنیا را درست نمی شناختم و نمی فهمیدم که مثلی من ساده و خوش قلب نیستند، به گریستن آغاز کردم. من حتی این را نمی دانستم که اگر اینجا در بین این همه مردمان تحصیل کرده و داکتران با فهم جامعه  حقیقت را بگویم، هم محکوم میشوم. من در آن لحظه ی سخت فقط می خواستم که فورن از داکتر مدد بگیرم. از دکتر پرسیدم: ” جناب دکتر من سه ماه شده از شوهرم جدا هستم و زمان جدا شدن قاعده گی هم داشتم و حالا شما می گویید که بار دار هستم، آیا دقیق هستید؟” دکتر با تعجب به من نگاه کرد. در حقیقت گریه و ترس من به خاطری بود که من نمی خواستم شوهرم، کسی که بخاطر یک زن کالاشوی مرا طلاق داده بود و با او ازدواج کرده بود، دو باره با من نکاح کند.

ادامه خواندن داستان ء ندامتی جبران نا پذیر- قسمت اول و دوم : رویا عثمان انصاف