بمناسبت گرامی داشت ازشهادت قهار عاصی : فضل احد احدی

 · 

بمناسب گرامی داشت از سالروز شهادت مرد بی بدیل شعر و ادب پارسی، دری شهید عبدالقهار عاصی، شعری از استاد احدی گران ارج امید مورد پسند تان قرار گرفته، به روح آن بزرگ مرد درود و به قاتلان آن نفرین بفرستید.

عاصی! هنوز زخم  وجود تو تازه است

عاصی ببین که خون تو نادیده می شود

سنگی به روی قبر تو کوبیده می شود

عاصی هنوز زخم  وجود تو تازه است

پرونده ترور تو پوشیده می شود

ادامه خواندن بمناسبت گرامی داشت ازشهادت قهار عاصی : فضل احد احدی

روزی که “عاصی” از فرطِ درد گریبان درید : استاد جاوید فرهاد

(به مناسبت ۶ میزان، بیست‌وهشتمین سال‌یادِ شهادت سپیدارِ بلند قامتِ شعر پارسی؛ قهار عاصی)

یک‌روز “همایون پاییز” سینماگر شناخته شده‌ی کشور و دوستِ فرهیخته‌ام، خاطره‌ی شگفتی را از زنده‌یاد ” قهارِ عاصی ” برایم روایت کرد:

“با جمعی از دوستان در  دهه‌ی هفتادِ خورشیدی، در خانه‌ی “سلام سنگی” هنرپیشه‌ی محبوبِ دل‌ها گِرد آمده بودیم. از هر دری سخن گفتیم. هنگامی که نوبت به عاصی رسید، همه دوستان خواستند تا او شعری بخواند.

ادامه خواندن روزی که “عاصی” از فرطِ درد گریبان درید : استاد جاوید فرهاد

اشعار عاصی ازنظر بینش شاعرانه؛ چشم گیر و رنگارنگ است : استاد پرتو نادری

شعر عاصی از نظر موضوع و بینش شاعرانه به گونۀ چشم گیری گسترده و  رنگا رنگ است. این گسترده‌گی گونۀ از تنوع زبانی را در شعر او  نیز سبب می شود. چنان که گاهی باشاعری رو به رو می شویم با زبان، حس و دریافت حماسی، گاهی هم رگه‌های نگرش عارفانه را در شعر او می بینیم و زمانی هم با شاعری سروکار داریم که عاشقانه می سراید و سروکارش با تغزل است. با این همه، او بیشتر یک شاعر سیاسی – احتماعی است که هدف‌مندانه در خط مقاومت در برابر استبداد می ایستد که گاهی این ویژه‌گی در شعرهای تغزلی او نیز راه پیدا می کند. چگونه‌گی زبان او نظر به موضوعات شعرهایش دگرگونه می شوند.

ادامه خواندن اشعار عاصی ازنظر بینش شاعرانه؛ چشم گیر و رنگارنگ است : استاد پرتو نادری

بخاطر حقوق کاپی و حفظ حقوق هنرمندان : نوای ناشناس

استاد ناشناس سالها پیش از ظاهرشاه خواسته بود تا برای مسئلهٔ کاپی رایت موسیقی افغانستان کاری کند برای آن شاه این مسئله ارزش نیافت و آن را نادیده گرفت. سپس در دوره های بعدی هم به «حقوق کاپی» موسیقی افغانستان پرداخته نشد.

اینک اقدام استاد ناشناس راه افتاده است و وکیل مربوطه با دستیارانش آهنگهای استاد ناشناس  را از شماری از صفحاتی که حقوق نشر آنها را ندارند، حذف کرده اند و سلسله هنوز جریان دارد. 

برای معلومات در زمینه خوب است بدانیم که موسیقی در کل دو گونه حقوق دارد، حقوق کامپوز یا ساختار موسیقی که شامل (سرود و طرز موسیقی، آوازخوان) میشود و حقوق ثبت آهنگ که صرف به دستگاه و یا موسسه‌یی متعلق میشود که آهنگ را ضبط کرده است.

ادامه خواندن بخاطر حقوق کاپی و حفظ حقوق هنرمندان : نوای ناشناس

کژبین همه را نابودمیکند؛ حتا خودش را : استاد پرتو نادری

(۲)

این داستان در منابع دیگری پارسی دری نیز آمده است. چنان که شییخ فریدالدین عطار این داستان را در کتاب«اسرارنامه» این گونه به نظم کشیده است.

یکی شاگرد احول داشت استاد

مگر شاگرد را جایی فرستاد

که ما را یک قرابه روغن آن‌جاست

بیاور زود آن، شاگرد برخاست

ادامه خواندن کژبین همه را نابودمیکند؛ حتا خودش را : استاد پرتو نادری

بخش سوم – واصف باختری و شاعران کُرد : استاد پرتو نادری

واصف باختری، از صدقی مکری، شاعر دیگر کُرد، دو شعر ترجمه کرده است. شعر نخست «دیوارها» نام دارد که در آن با یک حس نوستالژیک، یک آزادی گم‌شده را فریاد زده است.

دیوارها کوچه‌ی ما

حافظه‌ی خویش را از دست داده‌اند

نفرین به فرتوت شدن

اگر یک بار دیوارهای کوچه‌ی ما

حافظه‌ی خود را باز‌یابند

به یاد خواهند آورد

که کودکان چند دهه پیشتر

ادامه خواندن بخش سوم – واصف باختری و شاعران کُرد : استاد پرتو نادری

بخش چهارم وپایانی ؛ عایشه درانی؛ شاعری فراموش شده : استاد پرتو نادری

سیمای شوهر و دختران در شعرهای او دیده نمی‌شود. شاید اندوه از دست دادن پسر او را چنان در خود فرو برده است که جز او، دیگر همه‌ را از یاد برده است؛ اما جایی از فراق دختر خود سخن می‌گوید:

هجر پسر و فراق دختر

دارند مرا خراب و ابتر

بر آتش هجر چون سپندم

در نار فراق چون سمندر

(همان، ص ۳۳۳)

افزون بر شکایت‌هایی که از ستم روزگار دارد، افزون بر سوگ‌سرودهایی که برای فززند دارد، در شعرهای این دوره او گرایشی به سوی عرفان و تصوف دیده می‌شود.

ادامه خواندن بخش چهارم وپایانی ؛ عایشه درانی؛ شاعری فراموش شده : استاد پرتو نادری

سرقت ادبی و فرهنگی : نذیر احمد دقیق

مسلماً که سرقت یا دزدی به هر شکلی که باشد ناگوار، تأسف‌آور,  اشتباهِ محض و حسابی است.

سرقت انواع مختلفی دارد; ولی یکی از زشت‌ترین نوعِ دزدی یا سرقت, به یغما بردن مطالب و آثار علمی، ادبی و فرهنگی است. به عنوان مثال اگر فردی بدون ذکر نام نویسنده‌ یا مراجع اصلی به دستآوردهای علمی دیگران نظر می‌اندازد و سپس سعی می‌کند تا از زحمات و داشته‌های علمی، تحقیقی، هنری یا ادبی دیگران استفاده‌ی اعظمی کند مقوله‌ی شکل می‌گیرد که بنام سرقتِ ادبی و فرهنگی یاد می‌گردد.

ظاهراً مدتی‌ست که فرهنگِ تلخِ دزدیدن نوشته‌ها، آثار هنری، کمپوز آهنگ‌ها، طرح‌های علمی، مطالب ادبی و فرهنگی شخصیت‌های دانشمند، فرهنگی، اساتید، محققان، پروفیسوران، نویسنده‌گان، شعرا، ادبا، سینماگران، آوازخوانان و کمپوزرها توسط برخی از برادرانِ سارق به یغما و سرقت گرفته می‌شود و هیچ منبع تحقیقاتی و سوال کننده‌ای مقتدر و باتدبیری هم نیست که این معضله را به نحوی درست و قانونی تحقیق و پیگیری نموده مجرمان را به مراجعِ عدلی و قضائی معرفی نماید و یا اگر چنین اداره‌ی وجود هم داشته باشد, عملکرد شان خیلی‌ها ضعیف و نامحسوس است.

ادامه خواندن سرقت ادبی و فرهنگی : نذیر احمد دقیق

بخش دوم – واصف باختری و شاعران کُرد : استاد پرتو نادری

عاکف‌ گوران، شاعر دیگر کُرد است که واصف باختری شش پارچه شعر او در قالب‌های نیمای و سپید را ترجمه کرده است. گوران شاعری است با اندیشه‌های بلند آزادی‌خواهانه که آرمان‌گرایانه برای آزادی انسان و دادخواهی اجتماعی می‌سراید.

او در شعر «گم‌نامان» از شاعرانی سخن می‌گوید که گم‌نام مانده‌اند؛ اما شعرشان چنان اخگرهایی در همه چهارراه‌های جهان تکثیر می‌شوند. در واقعیت امر نیز چنین است؛ شاعرانی‌ هستند که شعرشان چند و چند منزل پیشاپیش از نام‌شان راه می‌زنند و شاعرانی هم هستند که نام‌شان چند و چند منزل از شعرشان پیش‌تر راه می‌روند.

در گم‌نام‌ترین خیابان‌های تاریخ

با شاعرانی ناشناخته

دیدار کرده‌ام

ادامه خواندن بخش دوم – واصف باختری و شاعران کُرد : استاد پرتو نادری

لشکر خباثت ؛ شعر زیبا : لینا روزبه حیدری

من میروم از این شهر، اینجا همه جنون است

این شهر بی خدایان، این شهر مرگ و خون است

تا کی به دوش خود من، تابوت را بگیرم

امروز نوبت تو، فردا من هم بمیرم

ادامه خواندن لشکر خباثت ؛ شعر زیبا : لینا روزبه حیدری

من یوسفم پدر : استاد پرتو نادری

محمود درویش شعری دارد زیرنام« من یوسفم پدر»  در ظاهر امر این شعر همان روایت یوسف پیغمبر است در قران در سورۀ یوسف و روایات دینی دیگر. برادران حسود و جاه‌طلب، یوسف را در چاه می‌کنند و به گرگان بیابانی تهمت می‌زنند که گرگ‌ها او را دریده اند. در شعر درویش، این یوسف در چاه شده همان ملت فلسطین است. یا همان ‌آرمان ملت فلسطیین است. 

برادران نمادی است برای اسراییل، یا نماد آن شمار فلسطینانی است که از داعیۀ آزادی فلسطین روی برگشتانده و با دشمن تفاهم کرده‌‍‌اند. یا هم می‌تواند نماد آن دولت‌های وابسته عرب باشدکه به دادخواهی بر نمی‌خیزند، به جای آن که در کنار مبارزان فلسطین قرار گیرند و از آزادی فلسطینیان پاس‌داری کنند به مردم فلسطین و آرمان‌های آنان پشت می‌کنند. به دنبال یوسف‌گم‌شده در چاه نمی‌روند. 

ادامه خواندن من یوسفم پدر : استاد پرتو نادری

یاران رفتند ؛ شعر از: گرداب

رفتند یاران من بیکس و تنها مانده ام

بینوا و در به در با غصه یکجا مانده ام

نیست غمخواری مرا یک لحظه با حالم کند

با خودم می پیچم و با دل شیدا مانده ام

ادامه خواندن یاران رفتند ؛ شعر از: گرداب

 بخش سوم – عایشه درانی؛ شاعری فراموش شده : استاد پرتو نادری

عایشه درانی دور سوم زنده‌گی‌اش را در چنین وضعیت سیاسی ـ اجتماعی با تلخ‌کامی‌های زیادی پشت سر می‌گذارد. شوهر می‌میرد، فرزند کشته می‌شود و روزگار با او سر ناسازگاری دارد.

دوران شاد کودکی و نوجوانی، دیگر برای او به یک خاطره‌ بدل شده است و  در حسرت آن می‌سوزد. چین وضعیتی، در شعرهای این دوره او بازتاب گسترده‌‌ای دارد. او در شکواییه‌های خویش در حسرت از دست دادن فرزند می‌موید و از کج‌رفتاری روزگار شکایت دارد.

ادامه خواندن  بخش سوم – عایشه درانی؛ شاعری فراموش شده : استاد پرتو نادری

بخش دوم –  عایشه درانی؛ شاعر فراموش شده : استاد پرتو نادری

مستشار‌نیا زنده‌گی عایشه را به سه دوره دسته‌بندی کرده است. این دسته‌بندی تنها برخاسته از خط زنده‌گی او نیست؛ بلکه دسته‌بندی موضوعی شعر او نیز است.

۱دوران کودکی وجوانی

دوران آموزش شاعر است. در افغانستان، چه پیش از پیدایی آموزش‌های مدرن و چه پس از آن، گونه‌ای از آموزش‌های سنتی در خانه‌ها، مسجد‌ها و مدرسه‌ها وجود داشت که هنوز هم به‌گونه‌‌ای وجود دارد.

در آموزش‌های سنتی پس از قرآن، فراگیری نوشتن و خواندن، آموزش چهارکتاب، پنج‌کتاب، بوستان و گلستان سعدی، دیوان خواجه حافظ شیرازی و حتا در بعضی از مدرسه‌ها خواندن مثنوی معنوی، بخش مهم برنامه آموزش‌های سنتی بود.

البته چنین امکاناتی برای دختران نسبت به پسران خیلی‌ها اندک بود؛ برای آن‌که دختران باید در خانه‌ها چنین آموزش‌هایی فرا می‌گرفتند. یک رده اجتماعی زنان هم وجود داشت که چنان آموزگاران خانه‌گی، دختران خانواده‌ها را آموزش می‌دادند.

ادامه خواندن بخش دوم –  عایشه درانی؛ شاعر فراموش شده : استاد پرتو نادری

زندگینامه نذیر احمد «دقیق» نویسندهء کتاب « خُنیاگران قلم»

چه عجب زمانه‌ی است؟ آشکار نیست که درین بحبوبه چه اتفاقی رخ دادنی است؟

چه انسان‌های ظهور خواهند کرد که اسم شان را در تاریخ کشور به قوت قلم و دانش شان درج خواهند کرد؟

آیا در چنین شرایط ضیق و ناگوار هنوزهم امیدی برای ظهور شخصیت‌های ورزیده‌ای چون «نذیر دقیق» وجود دارد؟

حالا به سوانح نذیر احمد “دقیق” فرزند فیض محمد “دقیق” می‌پردازیم که به سال ۱۹۸۶م. در شهر کابل دیده به جهان گشود. کسی‌که در آوان زنده‌گی مجبور به مسافرت می‌شود و در کشمکش‌های هجرت به پاکستان لحظه‌ای از آموختن و رشدیافتن باز نمی‌ایستد؟ بدون شک که در امر فراگیری علوم نقش والدینش بارز بود, ولی از ذکاوت ذاتی نذیر نمی‌توان چشم پوشی کرد؟ 

ادامه خواندن زندگینامه نذیر احمد «دقیق» نویسندهء کتاب « خُنیاگران قلم»

آیا میدانید جریدهً « ترجمان» ازطرف کی و چه وقت منتشر میشد : داکتر ناصر اوریا

نخستین وزیر اطلاعات و کلتورِ اولین جمهوری افغانستان کی بود؟

پروفیسور داکتر عبدالرحیم نوین (۱ اگست ۱۹۲۹-۲ جون ۱۹۸۴)

عبدالرحیم نوین فرزند عبدالحکیم خان ترجمان به تاریخ اول اگست سال ۱۹۲۹ در شهر کابل دیده به جهان گشود.

وی بعد از فراغت از لیسه امانی، شامل فاکولتهٔ طب پوهنتون کابل گردید. داکتر نوین تحصیلاتش را در فاکولتهٔ طب پوهنتون کابل به اتمام رسانید. 

پوهاند نوین تخصص اش را در رشته نسایی ولادی از پوهنتون میونیخ آلمان غرب بدست آورد.

ادامه خواندن آیا میدانید جریدهً « ترجمان» ازطرف کی و چه وقت منتشر میشد : داکتر ناصر اوریا

واصف باختری وشاعران کُردستان خلیل راودی : استاد پرتو نادری

واصف باختری از خلیل روادی، عاکف گوران و صدقی مکری و هارون صدقی شاعران معاصر کُرد، هفده پارچه شعر را در قالب‌های نیمایی و سپید، ترجمه کرده است.

این ترجمه‌ها در وضعیتی که ما هنوز از شعر شاعران کُرد شناخت اندکی داریم، شاید هم شناختی نداریم، اهمیت بزرگی دارد. تا جایی که من می‌پندارم، واصف باختری نخستین شاعر افغانستان است که با چنین ترجمه‌هایی روزنه.یی را به سوی شعر کُردستان کشوده است.

ادامه خواندن واصف باختری وشاعران کُردستان خلیل راودی : استاد پرتو نادری

درست نویسی ؛ نام گذاری ویا نام گزاری ؛ نسیب ویا نصیب : استاد جاوید فرهاد

اصطلاح “نام‌گذاری” را به همین‌گونه؛ یعنی با “ذ” باید نوشت و نگارش آن با “ز” و به شکل ” نام‌گزاری ” درست نیست؛ زیرا منظور از ” نام‌گذاری “، “نام‌گذاشتن” یا “نام‌نهادن” است و نه هم انجام دادنِ نام یا ادای نام بر کسی که معنا نمی‌دهد.

– نسیب و نصیب:

واژه‌ی “نسیب” به بیت‌های نخست سروده‌هایی گفته می‌شود که در ستایش معشوق، احوال عاشق و عشق‌ ورزی باشد { بیش‌تر هم در قصاید (چکامه‌ها) بخشی از آن به نسیب از سوی شاعر اختصاص داده می‌شود، مانند:

“نی نی به جای خویش نسیبی همی‌کند

نعتی است زان دلبر و کعبه است دلبرش” (خاقانی)

یا:

“شاه‌زاده است و آدمی و نسیب

نبود هیچ بی‌رقیب و ادیب ” (حدیقه‌ی سنایی، ص ۴۶۳)

یک معنای دیگر “نسیب” هم “صاحب نسب و اصیل” است؛ اما “نصیب” به معنای “بهره، حصه و قسمت هرکس از سرنوشت ” است.

نویسا بمانید!

جاویدفرهاد

گوشه نشین : شعراز – نذیر ظفر

ببــــین ز درد زمان رفته رفته پیر شدم

به انزوای پر از غصه گوشه گیر شدم

منی که از صـــف مسجد برون نمیرفتم

کنون به حلقه ء دردی کشان شهیر شدم

همیشه طعـــنه به عشاق مـیزدم (ظفرا)

ادامه خواندن گوشه نشین : شعراز – نذیر ظفر

بنویسید به روی کفنم، بی‌ وطنم : میرا ابوالپشم

این چه روزی‌ست که من در وطنم بی‌وطنم

رخت خود را به کجا بر فکنم بی‌وطنم

هر طرف پای نهادم به رهم دامی بود

مرغ بی‌بال و پر این چمنم بی‌وطنم

این‌که افتاده به خاکم، سبب‌اش بی‌وطنی‌ست

این‌که پا در گل و لای و لجنم بی‌وطنم

ادامه خواندن بنویسید به روی کفنم، بی‌ وطنم : میرا ابوالپشم